چه مهارت‌هایی در دنیای اتوماتیک آینده کاربرد خواهند داشت؟

دنیای آینده به‌طور حتم از خودکارسازی و اتوماسیون استقبال می‌کند و در چنین وضعیتی، فرصت کار تنها برای افراد با مهارت فراهم خواهد بود.

امروزه بیش از همیشه درباره‌ی مهارت‌های چهارگانه‌ی علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) خبر و مقاله می‌خوانیم. به‌علاوه خطر اتوماسیون و از بین رفتن فرصت‌های شغلی نیز بیش از همیشه نیروی انسانی را تهدید می‌کند. حتی مفاهیمی به‌نام «چراغ خاموش» نیز در محافل کسب‌وکار مطرح می‌شوند که طبق آن‌ها، شرکت‌ها بدون نیاز به نیروی انسانی و حتی نور، وظایف خود را با ربات‌ها انجام می‌دهند.

ارزش افزوده‌ای که ربات‌ها و اتوماسیون به کسب‌وکار می‌دهند، قطعا قابل‌توجه خواهد بود. ازطرفی مهارت‌های نرم همچون ارتباطات، همدلی، ذهن‌آگاهی، خلاقیت، همکاری و رهبری از مواردی هستند که در جریان بحث و تبادل‌نظرها پیرامون دنیای آینده، اهمیت کمتری پیدا می‌کنند. درواقع ما به‌قدری درگیر نگرانی از دنیای خودکار آینده شده‌ایم که اهمیت چنین مهارت‌هایی را در بهبود شرایط نیروی کار انسانی نادیده گرفته‌ایم.

به‌عنوان نمونه‌ای از اهمیت مهارت‌های نرم، مهندسی را تصور کنید که طراحی‌های جدید و خارق‌العاده‌ای برای یک محصول پیشنهاد می‌دهد، اما توانایی ارتباط قوی و منتقل کردن منظور خود را ندارد. در فرضیه‌ای دیگر، او توانایی همکاری با تیم خود برای تولید نهایی طراحی را ندارد. چنین نیرویی قطعا به ضرر خود و سازمانش عمل می‌کند. چالش‌هایی مشابه در سطوح رهبری هم رخ می‌دهند. در چنین چالش‌‌هایی، تمام تیم مدیریت نمی‌توانند ارزش مهارت‌های نرم را درک کنند.

در مسیری که ما انسان‌ها به سمت آینده‌ی پر از ربات‌ها و هوش مصنوعی حرکت می‌کنیم، اهمیت مهارت‌های نرم و الزامی بودن آن‌ها بیش‌ازپیش خود را نشان می‌دهد. انجمن جهانی اقتصاد هم در جدیدترین بررسی خود، مهارت‌های مرتبط با فناوری و مهارت‌های نرم را در دسته‌بندی مهم‌ترین دارایی‌های نیروی انسانی دسته‌بندی کرد. در بخشی از گزارش انجمن می‌خوانیم:

یافته‌های ما الزامی را برای دولت‌ها ایجاد می‌کند تا در سیاست‌های آموزشی خود بازنگری کنند؛ نوعی بازنگری که باهدف بهبود آموزش و افزایش مهارت افراد در همه‌ی سنین انجام شود. به‌علاوه تمرکز باید روی مهارت‌های STEM و نرم به‌صورت هم‌زمان باشد تا به انسان‌ها فرصت بهره‌برداری از ظرفیت‌های انسانی را بدهد.

مهارت های آیتی

حتی شرکتی شبیه به مایکروسافت که در ظاهر تنها باید به‌دنبال کارمندانی با مهارت‌های STEM باشد، مهارت‌های نرم را به‌عنوان بخش مهمی از فرایند استخدامی خود در نظر می‌گیرد. مدیران ردموندی‌ها اعتقاد دارند با افزایش شباهت کامپیوترها به انسان‌ها، انسانیت و علوم اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند. در کتاب The Future Computed اثر برد اسمیت و هری شان، مدیران اجرایی مایکروسافت، می‌خوانیم:

زبان، هنر، تاریخ، اقتصاد، اخلاق، فلسفه، روانشناسی و دوره‌های توسعه‌ی انسانی، همگی مهارت‌های حیاتی، فلسفی و مبتنی بر اخلاق را به انسان‌ها آموزش می‌دهند. چنین مهارت‌هایی در توسعه و مدیریت راهکارهای هوش مصنوعی مفید خواهند بود.

نتایج قطعی مهارت‌های نرم

تنها صحبت کردن پیرامون مهارت‌های نرم برای توسعه‌ی نیروی انسانی آینده کافی نخواهد بود. پیاده‌سازی رویکردهایی با تمرکز روی این مهارت‌ها، نیاز به زمان و انرژی زیادی دارد. البته یافته‌های تحقیقاتی، کاربردی بودن مهارت‌ها را تأیید می‌کنند و به‌نوعی انگیزه‌ی لازم را برای کسب آن‌ها به ما می‌دهند.

آماندا راجری از محققان BBC در تحقیقی به اهمیت مهارت‌های به‌ظاهر بی‌ارزش انسانی پرداخته است. او در بررسی خود به‌سراغ وکلا رفت و آموزش و مهارت‌های آن‌ها را بررسی کرد. آماندا گزارش می‌دهد که وکلایی با مهارت‌های حقوقی حداکثر درآمد سالانه‌ی ۹۴ هزار دلار دارند. درمقابل وکلایی که درکنار تحصیلات حقوقی، مهارت‌های فلسفی و مذهبی کسب کرده‌اند، درآمد خود را تا مبلغ ۱۱۰ هزار دلار افزایش می‌دهند.

Communication Skill of Great Leaders

در شرح گزارش آماندا می‌خوانیم وکلایی که مطالعات تمدن و اخلاق داشته‌اند، درآمد سالانه ۱۲۴ هزار دلار دارند. آن دسته‌ای که مطالعات تاریخی دارند، درآمد را به ۱۴۳ هزار دلار می‌رسانند. درنهایت، وکلایی با مطالعات زبان‌های خارجی، تا ۱۴۸ هزار دلار درآمد خواهند داشت که ۵۴ هزار دلار بیشتر از همکاران بدون مهارت‌شان است.

فارغ‌التحصیل‌های دانشگاهی با مطالعات متفرقه و در مسیر مهارت‌های نرم، به‌محض ورود به بازار کار مهارت‌های ارتباطی، کار تیمی، تصمیم‌گیری و حل مسئله‌ی قوی‌تری خواهند داشت. چنین مهارت‌هایی با مهارت‌های نرم ترکیب می‌شوند و فرصت‌های شغلی و درآمدزایی آن‌ها را افزایش می‌دهند.

چگونه مهارت‌های نرم را تقویت کنیم؟

همه‌ی ما انسان‌ها، بهره‌ای نسبی از مهارت‌های نرم برده‌ایم. البته همه‌ی افراد توانایی بهینه‌سازی و تقویت مهارت‌ها را در طول زندگی ندارند. به‌هرحال همان‌طور که قبلا اشاره کردیم، تقویت مهارت‌ها برای پیشرفت در دنیای آتی، حیاتی محسوب می‌شود. در ادامه به روش‌هایی بهینه برای پیشرفت در حوزه‌ی مهارت‌های نرم می‌پردازیم.

سرمایه‌گذاری روی نقاط قوت

تحقیقات دانشگاه‌های بزرگی همچون میشیگان، هاروارد، بوستون و هالت نشان می‌دهد آموزش مهارت‌های نرم با فاکتورهای مهم در کسب‌وکار همچون پایداری در شغل، بهره‌وری و رضایت شغلی ارتباط نزدیک دارد. به‌علاوه برای شروع تقویت مهارت‌ها نیز باید روی نقاط قوت تأکید کرد. چنین رویکردی بسیار مفیدتر از تمرکز برای رفع نقاط ضعف خواهد بود. به‌عنوان مثال اگر در مهارت‌هایی همچون تفکر استراتژیک، تأثیرگذاری و ایجاد رابطه توانمند هستید، به‌جای پرداختن به نقاط ضعف، این مهارت‌ها را تقویت کنید.

به‌جای تلاش برای بهبود نقاط ضعف، نقاط قوت را تقویت کنید

اگر روحیه‌ی همدلی شما امکان ایجاد ارتباط آسان با دیگران را می‌دهد، از آن برای همکاری بهتر با اعضای تیم جدید استفاده کنید. اگر مهارتِ شکستن مسائل به موارد کوچک‌تر و قابل هضم‌تر دارید، از آن برای شناساندن مشکلات به دیگران استفاده کنید. در مثالی دیگر، اگر کنجکاو هستید، به‌جای ایجاد مشکل برای اعضای تیم به‌دنبال وظایف دشواری باشید که دیگران از آن‌ها فرار می‌کنند. مسیرهایی را برای پیشرفت انتخاب کنید که نیاز به یادگیری دارند.

mind

خروج از منطقه‌ی امن

یکی از بهترین راه‌ها برای بهبود مهارت‌های نرم، خروج از منطقه‌ی امن است. به‌عنوان مثال اگر صحبت کردن در میان جمع شما را می‌ترساند، در دوره‌های آموزشی این مهارت شرکت کنید و از امتحان کردن فرصت‌های جدید نترسید. اگر در کارهای تیمی مهارت ندارید، در فعالیت‌های داوطلبانه شرکت کنید و ترس را با کار عملی از بین ببرید.

یادگیری ازطریق انجام کارها، همیشه بهترین روش برای ازبین‌بردن ترس است. شما می‌توانید با خارج شدن از منطقه‌ی امن و امتحان کردن شرایط دشوار، ترس همیشگی از مهارت‌های نرم را از بین ببرید. شکست در چنین مسیرهایی نیز عواقب نگران‌کننده‌ای ندارد و به‌همین دلیل می‌توانید با آزادی کامل، روش‌های بهبود مهارت‌های خود را امتحان کنید.

حرکت در خلاف جهت

شاید دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی تا سال‌ها اهمیت مهارت‌های نرم را درک نکنند. دراین‌میان دانشجوها و دانش‌آموزان نباید در روند پیشرفت متوقف شده و با مسیر تمرکز آموزشگاه‌ها روی مهارت‌‌های فنی همسو شوند. به‌عنوان مثال اکثرا در محافل دانشگاهی می‌بینیم که مهارت‌هایی همچون فلسفه و تاریخ و علوم اجتماعی، با تصور بن‌بست بودن و بی‌فایده بودن روبه‌رو می‌شوند. درحالی‌که اکثر مدیران موفق دنیای کنونی، دانش اجتماعی یا مدارک دانشگاهی مرتبط با علوم انسانی دارند.

بهینه‌سازی و خودکارسازی نقاط قوت

قابلیت استفاده‌ی مجدد یکی از مهم‌ترین عناصری است که دنیای کامپیوتر به ما می‌آموزد. در علوم کامپیوتری و مهندسی نرم‌‌افزار، استفاده‌ی مجدد به‌معنای استفاده‌ از دارایی‌های کنونی در فرایند توسعه‌ی محصولات نرم‌افزاری است. در اینجا، دارایی تنها به‌معنای کد نیست، بلکه محصولاتی که در روند توسعه‌ی نرم‌افزار ایجاد می‌شوند را می‌توان به‌عنوان دارایی‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد شناخت. روش‌های طراحی و پیاده‌سازی دانش را می‌توان انواعی از دارایی‌های مذکور دانست.

پیشرفت

استفاده‌ی مجدد به‌معنای ساخت نسخه‌ای متنوع از دارایی‌های موجود است. رویکرد استفاده‌ی مجدد را می‌توان در هر فرایندی در زندگی پیاده‌سازی کرد. به‌عنوان مثال، یک نویسنده ابتدا پست‌های کوتاه وبلاگی می‌نویسد. سپس پست‌ها به دارایی‌های برای نوشتن مقاله‌های بلند تبدیل می‌شوند و درنهایت از همین مقاله‌ها می‌توان برای نوشتن یک کتاب استفاده کرد. استفاده‌ی مجدد به ما سرعت و بازدهی مورد نیاز را بدون نیاز به طراحی‌ها و تفکرات ابتدایی مجدد (اختراع مجدد چرخ) می‌دهد.

درباره‌ی خودکار کردن وظایف تکراری، مقاله‌ها و آموزش‌های فراوانی تهیه شده‌اند. خودکارسازی را می‌توان ابزاری بسیار کارآمد برای افزایش بهره‌وری سازمانی و شخصی دانست. به‌عنوان مثال می‌توانید از یک ابزار زمان‌بندی شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید که محتوای مورد نظر را در زمان‌های مشخص در کانال‌های مشخص منتشر می‌کند. چنین رویکردی زمان زیادی را در کارهای روزانه‌ی شما صرفه‌جویی می‌کند.

تمرین ذهن‌آگاهی

ذهن‌آگاهی در مقابل چندوظیفگی قرار دارد و تمرکز را تنها روی یک کار معطوف می‌کند

ذهن‌آگاهی را می‌توان با تمرکز روی یک وظیفه در محدوده‌ی زمانی مشخص تمرین کرد. همه‌ی ما می‌دانیم که چندوظیفگی احتمال اشتباهات را افزایش می‌دهد و درنهایت منجر به کاهش بهره‌وری می‌شود. وقتی فعالیت‌های متعددی را به‌صورت هم‌زمان انجام می‌دهیم، عموما سطح استرس افزایش می‌یابد. به‌علاوه، چندوظیفگی منجر به افزایش اضطراب در عملکرد مغز می‌شود. به‌عنوان مثال اگر در حال برنامه‌ریزی برای یک پروژه باشید و هم‌زمان به تماس‌ها و پیام‌های کارمندان نیز پاسخ دهید، قطعا نمی‌توانید به جزئیات مورد نظر برای طراحی بهینه توجه داشته باشید.

اگر جزئیات متعدد به‌صورت هم‌زمان به ذهن ما وارد شوند، مغز نمی‌تواند بین آن‌ها اولویت‌بندی کرده و مهم‌ترین‌ها را انتخاب کند. درنتیجه حافظه نیز توانایی ذخیره‌سازی بهینه‌ی خود را از دست می‌دهد که در عملکرد بلندمدت آن اختلال ایجاد خواهد کرد. ذهن‌آگاهی را می‌توان تمرکز کامل حواس فرد روی یک موضوع در لحظه دانست. وقتی در هر دوره‌ی زمانی مشخص تنها روی یک وظیفه متمرکز باشید (یعنی در لحظه، ذهن‌آگاهی داشته باشید)، موفقیت‌های بیشتری نسبت به حالت چندوظیفگی خواهید داشت.

تمرکز در کار

هیچ‌گاه تقاضا برای مدیران ذهن‌آگاه به‌اندازه‌ی امروز نبوده است. افرادی که بتوانند با تمرکز بر وظایف و فعالیت‌ها، بهترین راهنمایی را برای اعضای تیم خود داشته باشند و همچنین عملکرد خود را نیز منظم کنند. آن‌ها حتی در الهام‌دهی به افراد برای ایجاد تأثیر پایدار بسیار موفق‌تر از رهبران تهاجمی و سرعتی هستند.

با نگاهی به موارد بالا به این نتیجه می‌رسیم که اتوماسیون حداقل در آینده‌ی نزدیک جایگزینی برای مهارت‌های خاص انسانی ما نخواهد داشت. چنین مهارت‌هایی قطعا در آینده و درکنار مهارت‌های فنی همچون STEM هنوز نقش عناصر حیاتی دنیای کسب‌وکار را ایفا خواهند کرد. درنتیجه نباید زمان را برای تقویت آن‌ها از دست داد، چرا که اتوماسیون با سرعت هرچه بیشتر به سمت اشغال فرصت‌های شغلی سنتی ما حرکت می‌کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *