کشف سومین گونه انسان نخستین در آفریقا
به نوشته مجله «نشنال جیوگرافیک»، بر پایه پژوهشی به سرپرستی دو سنگوارهشناس به نام «میو لیکی» و «لوئیز لیکی» همزمان با پیدایش نخستین انسانهای اولیه بر روی کره زمین، در منطقهای که امروز کشور کنیا نام دارد، سه گونه متفاوت از انسانهای اولیه زندگی میکردند.
سنگواره جدید برجای مانده از انسانهای اولیه مشتمل بر یک صورت، آرواره پایینی کامل و بخشی از یک آرواره دیگر است. این فسیلها در شرق دریاچه «تورکانا» بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ کشف شدهاند. یافتههای اخیر نتیجه ۴۰ سال جستوجو و بررسی دانشمندان بوده و مستندات کافی را در اختیار دانشمندان قرار داده تا جمجمه کشف شده در سال ۱۹۷۲ را یک گونه جدید در کنار دو گونه دیگر طبقهبندی کنند.
قدمت بقایای گونه جدید انسانهای اولیه در حدود ۱٫۷۸ تا ۱٫۹۵ میلیون سال پیش تخمین زده میشود. سنگوارههای جدید در محلی حدود ده کیلومتری از محل کشف جمجمهای مشابه در ۱۹۷۲ یافته شدهاند.
در همین ارتباط شبکه «بیبیسی» نیز گزارش داده که با کشف این سه سنگواره، پژوهشگران میتوانند با اطمینان بیشتری اعلام کنند که «انسان رودولفی» واقعاً گونهای انسان بوده که حدود دو میلیون سال پیش «به همراه دیگر انواع انسانهای نخستین» میزیستهاست.
«بیبیسی» در ادامه میافزاید: مدتها بود که قدیمیترین نیای بشر را گونهای انسان اولیه با نام «انسان راستقامت» میدانستیم که حدود ۱٫۸ میلیون سال پیش زندگی میکرد. این گونه انسان سرهایی کوچک و ابروهایی برجسته داشت و به شکل ایستاده بر روی دو پا حرکت میکرد. این منوال تا ۵۰ سال پیش به همین شکل ادامه داشت تا اینکه پژوهشگران به گونه کهنتری از انسان اولیه برخوردند که نام «انسان ماهر» را بر او نهادند. بر اساس نظر دانشمندان، «انسان ماهر» همعصر با «انسان راستقامت» بوده و یافتههای جدید نشان میدهد که علاوه بر این دو، گونه سومی از انسان نخستین نیز همزمان بر روی کره خاکی وجود داشتهاست، یعنی سه گونه متفاوت از انسانهای اولیه در آن واحد در زمین زندگی میکردهاند.
جالب اینجاست که دانشمندان میگویند احتمال کشف گونههای دیگری از انسانهای نخستین نیز وجود دارد.
مجله «نشنال جیوگرافیک» هم با اشاره به توجه محققان به ویژگی صورت پَخ جدید انسانهای اولیه، از قول یکی از پژوهشگران کاشف سنگوارههای جدید در کشور «کنیا» مینویسد، «امروز دیگر میدانیم که وجود صورتهای پخ در گونه متمایزی از انسانهای اولیه وجود داشته و برخلاف آنچه در گذشته فکر میکردیم، نمونه سنگواره چهل سال پیش متعلق به یک انسان ناقصالخلقه نبود.» این محقق در عین حال ویژگی دیگری را در گونه جدید حائز اهمیت دانسته و میگوید «محفظه مغز این گونه از جهت بلندی پیشانی نسبت به دیگران متمایز بود، چون جمجمه مغز نسبتاً بزرگی را در خود جای داده بود؛ البته این را هم بگویم که این مغز هنوز به رشد مغز «انسان راستقامت» نرسیده بود.»
در این میان پرسشی نیز مطرح میشود، اگر دو نمونه انسان اولیه در یک زمان و مکان همزیستی داشتهاند، کدامیک به مرحله بعدی تکامل جهش یافت و نیای نزدیک بشر، یعنی «انسان راستقامت» را به وجود آورد؟
به باور «ویلیام کیمبل» بررسی بدن «انسان ماهر» که صورتی کوچکتر اما برجستهتر داشت نشان میدهد احتمال اینکه این بشر اولیه خویشاوندی نزدیکتری با «انسان راستقامت»، نیای بزرگ بشر امروزی، داشته باشد وجود دارد، «اما» آن گونه که کیمبل میافزاید نظریههایی «در نقض» این گمانه نیز مطرح شدهاند.
پرسش دیگری که در برابر دانشمندان قرار دارد این است که چگونه انسانهای نخستین بدون اینکه برای همدیگر مزاحمتی ایجاد کنند با موفقیت همزیستی داشتهاند. ویلیام کیمبل در این باره میگوید که «شیوه زندگی این سه گونه و قلمرویی که برای خود انتخاب میکردند در این همزیستی مؤثر بوده و اینکه مثلاً کدام نوع چه جیره غذایی را مصرف میکرد یا اینکه کدام گونه توانایی بالا رفتن از درختان را داشت.»
یکی از فرضیاتی که درباره جمجمه جدید گونه سوم انسان نخستین (با شماره شناسایی ۱۴۷۰) مطرح شده آن است که این نوع انسان به کمک استخوانهای آرواره قدرتمند، جونده خوبی بودهاست.
توانایی جویدن خوراکیهای سخت به ۱۴۷۰ این امکان را میداد تا در مناطقی زندگی کند که دانههای گیاهی، میوههای سفت یا حتی گوشت به وفور یافت میشد و این انسانهای اولیه میتوانستند با استفاده از منابع فوق دیگر مواد غذایی را برای بستگان خود، یعنی «راستقامتها» و «ماهرها»، بگذارند.
البته این گمانه نیز وجود دارد که گونههای انسانهای نخستین [بر خلاف ما] به راحتی با یکدیگر کنار میآمدند.
به قول یکی از پژوهشگران «میمونهای امروز هم مثل انسانهای اولیه به خوبی در کنار هم زندگی میکنند، نمونهاش را میتوانید در قبایل میمونی مشاهده کنید که گاه دو قبیله میمون از دو گونه متفاوت بدون مشکل در کنار هم زندگی میکنند.»