۱۰ درس زندگی که من از فرشتگان یاد گرفتم

فرشتگان

فرشتگان

دوریم ویرچو, نویسنده کتاب “آشنایی با فرشتگان”:

هر چقدر بیشتر با فرشته‌ها صحبت کردم، چیزهای بیشتری یاد گرفتم. در ادامه ده درس بزرگی که آنها به من یاد دادند و زندگی من رو تغییر داد رو براتون میگم:

۱-  در صداقت و کمال زندگی کنید.

فرشته‌ها به من گفتند که: “زمانت رو برای انجام فعالیت‌هایی سپری کن که با بالاترین میزان اراده و هدف تو مطابقت دارد.

هرچیزی که تو رو وادار به تسلیم شدن میکنه، رها کن. آن چیزها، حتی ممکنه خوب به نظر بیاد و شما ازش لذت ببری، یه فعالیت به راحتی میتونه باعث افت و بدتر شدن شما بشه.”

فرشته‌ها به من تاکید کردند که به قلبم اعتماد کنم. آنها به من اطمینان دادند که اگر من کارهایی رو که مورد علاقه‌ی صحیح من نیست، ترک کنم، امن خواهم موند. من خیلی سریع متوجه شدم که واقعا حق با فرشته‌هاست.

۲-  فقط زمان حال وجود دارد.

“شما در حال حاضر کامل هستید. منتظر اون چیزی که فردا ممکنه براتون بیاره، نباشید، چون این نشون میده که شما الان کامل نیستید و کمبود دارید و وقتی در آینده چیزی از دنیای خارج به زندگی شما بیاد، شما کامل میشین.”

موقعی که فرشته‌ها این رو گفتن، من فهمیدم که تا الان برای آینده زندگی کرده بودم. تمرکز من به جای اینکه روی نعمت‌ها و موهبت‌های اکنونم باشه، روی این بود که فردا چه چیزی قراره برای من بیاره. اما الان من هر شب یک لیست سپاسگزاری تهیه می‌کنم.

۳- تمام درگیری‌ها و ناسازگاری‌ها در ذهن شما هست.

“هر ناسازگاری که شما در دنیای بیرون می بینید, یا تجربه میکنین تصویری از ضمیر ناخوداگاه شماست.

در حقیقت، جهان به طور کامل در صلح هست و شما ترس از صلح رو در جهان تصویر میکنین.

شما نمیخواین که درگیری‌های درونی خودتون رو رفع کنید، ولی قطعا میخواین که این ناملایمات رو از خودتون دور کنید.

علت مشکلات رو در افراد دیگه تصور می‌کنید و فکر میکنید که *آنها* باعث ناراحتی شما هستند.

در حالیکه، افراد دیگه در زندگی شما خنثی هستند، لوح‌های خالی که شما اونها رو با توجه با مفاهیم و تعاریف خودتون رنگ می‌کنین.

سپس، شما نسبت به آنها واکنش نشون میدین، در حالیکه این رنگ‌آمیزی و تعاریف واقعی خودتون هست.

وقتی که فرشته‌ها این رو برای من توضیح دادن، من فهمیدم که خیلی از مواقع من اجازه دادم که ترس‌های درونم چه زمان‌های سختی رو برای من ایجاد کنند. اما همیشه، من قدرت این رو داشتم که افکار و احساساتم رو که به شرایط مختلف نسبت دادم رو انتخاب کنم.

 

۴- برنامه غذاییتون رو اصلاح کنید.

“تمام خوراکی‌ها، ارتعاش خاصی دارند و شما می‌توانید همانقدری که می‌خواهید با آنها هماهنگ شوید و دچار ارتعاش‌های زیاد و خوب شوید.

رژیم غذاییتون حتما شامل میوه‌ها و سبزیجات تازه، آجیل و همه‌ی حبوبات باشه. این خوراکی‌ها دارای بالاترین فرکانس‌های ارتعاشی می‌باشند.

به یاد داشته باشید که اثرات تمام غذاهایی که شما میخورین تا مدت‌ها پس از هضم و دفع آنها، باقی می‌ماند.”

به محض اینکه فرشتگان به من درس ۴ رو دادند، با وجودیکه قبل از اون هم رژیم غذایی من کاملا سالم بود ولی من خوردن گوشت قرمز، گوشت مرغ، پرندگان و خوردن الکل رو رها کردم.

اگرچه،‌ هنوز جاهایی برای بهبود رژیم غذایی من وجود داره، برای همین، من نصیحت‌های مربوط به رژیم غذایی رو از طرف فرشتگان نگهبانم دنبال می‌کنم و با گیاه‌خواری کاملا سازگار شدم.

تقویت سطح انرژی در من و نظری که نسبت به این قضیه داشتم، خیلی سریع و فوق‌العاده بود! به جای اینکه احساس کنم از خوردن یه سری غذاها محروم هستم، غذاهای سالم ساده و طبیعی رو انتخاب کردم.

۵- بخشش کردن, نه فقط به خاطر به دست آوردن.

“این نظریه که انتظار داشته باشین به خاطر بخششتون، چیزی را دریافت کنین، رها کنین. شما به خاطر بخششتون قطعا دست‌آوردی خواهید داشت، این قانون کائنات است. اما این به شما مربوط نمی‌شود که چگونه این دست‌آورد و تاثیر آن قرار است به شما برسد.

اگر شما در ازای ببخششتون انتظار چیزی رو داشته باشین، به شما در حقیقت، چیزی داده نخواهد شد.

چون شما اون چیزی رو که میخواین ببخشین، عملا در ذهنتون نگهش میدارین، تا اول یک چیز دیگری رو دریافت کنین و بعد اون رو رها کنین.”

یکبار دیگر، زمانیکه فرشتگان عمق روح من رو دیدن، من احساس شرمندگی کردم. آنها می‌دانستند که من آدم بخشنده‌ای هستم. تا آنوقت، من باید قبول میکردم که بعضی اوقات من چیزی رو بخشیده بودم با این انتظار که در ازای اون چیز دیگری دریافت کنم.

با اعتماد کامل به فرشته‌های نگهبانم، من تصمیم گرفتم هر پیامی که به هدایای من به دیگران متصل شده بود رو رها کنم. تقریبا خیلی فوری، من جوایز شگفت‌انگیزی رو دریافت کردم، مثل فرصت‌های شغلی جدید و تجربه‌های فوق‌العاده‌ای با دوستانم.

۶- زمانی را تنهایی در طبیعت سپری کنید.

“اصوات و رایحه‌های طبیعت نامرئی هستند، بنابراین آنها فکر شما رو به قلمرو نامرئی روح خواهند برد، جایی که هر چیزی سریعتر و بیشتر مرتعش می‌شود. آنها فرشتگان واقعی طبیعت هستند.

شما می‌تونین از این فرشتگان طبیعت درخواست کنین تا شما را شفا ببخشند. بودن در طبیعت به شما کمک می‌کند تا با ریتم طبیعی زمین هماهنگ شوید.

از آنجایی که زمانبندی و سیکل‌های زمانی بخشی از هر چیزی هستند؛ شما می‌توانید بیشتر با ریتم زندگی همگام شوید.”

به توصیه‌ی فرشته‌ها، من با جرات، زمان بیشتری رو دور از میز کارم گذروندم و همچنین زمان ناهارم رو در فضای آزاد سپری کردم.

هوای تازه، نور آفتاب، عطر گلها همه به شما کمک می‌کنند که در سطوح عمیق‌تری بتونین تمرکز کنین. من در فضای آزاد مینشینم و از فرشتگان طبیعت میخوام که رو دور تا دور من رو احاطه کنن.

 

۷٫ تمامی تعلقات ذهنیتان را رها کنید.

“وقتی که شما در فکرتون به چیزی متصل می‌شوید، شما دچار تعلقات ذهنی میشین و به نفس خودتون متصل باقی میمونین. هیچ راهی برای فرار از این قانون نیست. فکر کردن به چیزهای فیزیکی، به خود فکر کردن است.”

فرشته‌های نگهبان من این را برایم روشن کردند که مطابق با ساختار فرشتگان، آنها نسبت به تمامی چیزهای دنیوی، خنثی هستند.

آنها همچنین فهمیدند که ما انسانها به یک سری مواد نیاز داریم مانند غذا، لباس، پناهگاه. اگرچه وقتی که ما در مورد موارد تفکر می‌کنیم – مانند به طور مداوم به پول و دارایی فکر کردن – ما به جای، جنبه‌ی والای خودمون، روی بخش سطح پایین طبیعتمون تمرکز می‌کنیم.

 

۸- قضاوت نکنیم.

“شما دیگران را به منظور حفاظت از خودتون قضاوت می‌کنید. برای اینکه اونها رو از خودتون دور نگه دارید، بنابراین شما به اونها نزدیک نمیشین و صدمه نمیبینین.‌

اما ما به شما گفته‌ایم که شما نیازی ندارین که درباره‌ی امنیتتون فکر کنید. شما در امنیت هستید و نگرانی درباره‌ی امنیتتون میتونه چیزهای خیلی زیادی که شما از اونها میترسین رو در زندگیتون به وجود بیاره”

فرشتگان برای من توضیح دادن که هرچیزی که در موردش فکر می‌کنیم رو برای خودمون به تصویر می‌کشیم.

اگر من به طور وسواسی در مورد خطرهای فیزیکی و احساسی فکر کنم، در واقعیت یک شرایطی رو خلق می‌کنم که این ترس بزرگ من به واقعیت می‌پیوندد.

با تمرین، شروع کردم زمان‌هایی که میخواستم دیگران رو قضاوت کنم، به خودم تذکر دادم. ترس خودم رو به فرشته‌ها سپردم و احساس کردم که عادت قضاوت کردن در وجودم رفته رفته ناپدید شد.

۹- شما در حقیقت آنجایی زندگی می‌کنید که آگاهیتان در آنجا تمرکز کرده است.

“اگر شما فکر غیردوستانه‌ای کنید یا عاری از هرگونه عشق و محبت فکر کنید – مانند رقابت، حسادت یا نگرانی – شما احساس رنج خواهید کرد.

شما در حقیقت هوشیاری خودتان هستید و تاثیر آن چیزی که آگاهیتان در مورد آن تمرکز کرده است را احساس خواهد کرد. شما رنج را نمی‌خواهید. بنابراین افکار خالی از محبت و عشقتون رو به روشنایی بدهید.”

در ابتدا این درس برای من دردناک و ناراحت کننده بود. من همیشه فکر می‌کردم که رویدادهای بیرونی روی شادی من تاثیر می‌گذارد.

تا اون زمان فرشته‌ها اصرار داشتند که افکار ما دنیای ما رو رنگ‌آمیزی می‌کند.

اونها به من گفتند که شادی من به اون چیزی که من داشتم وابسته نبود و به جای اون به طرز فکر من بستگی داشت.

۱۰- افتخار همه چیز را به خدا ببخشید.

” برای خودتان افتخار کاری را جستجو نکنید. در هستی، زمانیکه شما افتخار انجام کاری را به خدا می‌بخشید، شما دارید شکوه و جلال رو به اون بخش از وجودتون می‌بخشین که با خدا یکی هست.

با بخشیدن در راه خدا، شما خارج از حالت نفسانی خودتون قرار میگیرین، و به طور کامل در بالاترین سطح خودآگاهی قرار می‌گیرید.”

در ابتدا، درس‌هایی که گرفتم باعث تحقیر من شد. اما قبل از اینکه در احساس شرمساری غرق بشم، فرشته‌های من به من کمک کردن تا بهم یادآوری کنن که – از اونجایی نفس حقیقی من با خداوند یکی هست – من خود حقیقیم رو هر زمانی که برای خاطر خدا می‌بخشم، ستایش کنم.

این ده درس، الان بخش ذاتی و جداناپذیر زندگی روزانه من شده.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *