آفریننده آرزوهایتان باشید

رویا

همینطور که شما آگاهانه به چگونگی احساس خودتان توجه می نمایید, انرژی مبدا را بهتر و بهتر هدایت کرده و یک آفریننده شاد و آگاه و منظم خواهید شد.

با تمرین, قادر خواهید بود کنترل متمرکز ساختن این انرژی خلاق را به دست آورید و همانند مجسمه سازی ماهر, از فرم دادن به این انرژی که جهان را می سازد, لذت ببرید.

در تمرکز دادن انرژی خلاق, دو عامل می بایست مد نظر قرار گیرد:

نخست, شدت و سرعت انرژی

دوم, سطح پذیرش یا مقاومت شما

عامل نخست درباره مدت زمانی که صرف آرزوی خود کرده اید و تا چه اندازه به طور خاص به آن پرداخته اید, می باشد.

به عبارت دیگر, هنگامی که شما برای مدتی طولانی خواستار چیزی بوده اید, نیروی فراخوانی شما, بسیار بیشتر از آن است که برای نخستین بار به آن فکر کرده اید.

همچنین هرگاه به خواسته ای مدت زمانی توجه کرده باشد, به این ترتیب به شیوه ای قوی تر آن را فرا می خوانید.

عامل دوم زمانی است که مدت طولانی خواستار چیزی باشد و در این لحظه توجه می کنید که هنوز بدان دست نیافته اید, یک احساس منفی نیرومند در شما ایجاد می شود, زیرا شما در مورد چیزی فکر می کنید که دارای انرژی بسیار نیرومندی است و شما در هماهنگی ارتعاشی با آن, نیستید, به این ترتیب حالت مقاومت را ایجاد می کنید.

درحالی که اگر به خواسته خود فکر کنید و آن را در حال به دست آوردن تجسم کنید, آنگاه احساس شما از نوع اشتیاق و انتظار خواهد بود.

بنابراین در این حالت از نظر احساسی با خواسته خود در حالت هماهنگی ارتعاشی هستید و به آرزوی خود اجازه وجود می دهید.

نیمه پر لیوان را ببینید

هر چه بیشتر به خواسته ها و اهدافتان فکر کنید, مثبت تر و خوش بین تر می مانید.

خوش بینی به معنای نادیده گرفتن سختی ها و مشکلات نیست, بلکه مواجه مثبت و سازنده با آنهاست.

همانطور که جان کلر گفته است: “وقتی به سمت نور خوشید می روید, سایه پشت سر شماست.”

با تغییر افکارتان هرچیزی که در زندگی برای شما ناراحت کننده می باشد را مثبت و فرصتی برای رشد ببینید.

به دنبال پوشش نقره فام, ابرهای ظاهری باشید.

همانطور که امرسون گفته است: “وقتی شب به تاریک ترین زمان خود برسد, ستاره ها دیده می شوند.”

وقتی تاریک ترین زمان است, مردان ستارگان را می بینند.

هم اکنون تصمیم بگیرید از ذهن خارف العاده تان استفاده کنید تا در مورد اینکه چه کسی هستید, چه چیزی می خواهید و به کدام سمت می روید, مثبت و سازنده فکر کنید.

از این لحظه به بعد از تعبیر منفی  وضعیت ها دست بردارید, که این امر تنها باعث ناراحتی, عصبانیت و نا امیدی شما می شود.

در عوض به دنبال نکات مثبت و درسهای ارزشمند هر مانع یا سختی باشید.

قدرت تلقین و ضمیر ناخودآگاه

بدن انسان شامل میلیاردها سلول زنده و هوشمند است که کار سازمان یافته, ساختن, پرورش و حفط بدن را انجام می دهد.

ضمیر ناخودآگاه یا عملکرد خودکار ذهن, این سلول ها را برای انجام وظایف خاصی هدایت می نماید.

بخش ناخودآگاه ذهن تا حد بسیار زیادی تحت کنترل و هدایت ضمیر خودآگاه و داوطلبانه انسان است.

هر ایده یا فکری که از طریق تکرار در ذهن ماندگار شود, بدن جسمانی را به سازگاری یا معادل ذهنی خود هدایت می کند.

همچنین هر فرمانی که به طور مناسب به ضمیر ناخودآگاه فرستاده شود, انجام خواهد شد, مگر اینکه فرمان قوی تری, آن را کنار بزند.

ضمیر ناخودآگاه کاری با منبع ارسال فرمان یا درستی آن ندارد, بلکه سیستم ماهیچه ای بدن را طوری تنظیم می کند, که فرمان دریافت شده را اجرا نماید.

هر ایده یا فکری که از طریق قوه ذهنی ایجاد شده و در ضمیر خودآگاه می ماند, تا ضمیر ناخودآگاه ذهن, زمان مناسبی داشته باشد که آن را به معادل فیزیکی تبدیل کند.

ایده ها اول در ضمیر خودآگاه می مانند تا ضمیر ناخودآگاه آنها را بپذیرد.

اولین گام برای دستیابی قطعی به هدف, تصویری از خواسته های ما است, سپس این تصویر از طریق تمرکز در ضمیر خودآگاه قرار گرفته و آنجا می ماند تا بخش ناخودآگاه آن را پذیرفته و به شکل نهایی و مطلوب در آورد.

به اهداف خود فکر کنید

آینده متعلق به کسی است که اهل ریسک باشد نه کسانی که گوشه ای امن و راحت را ترجیح می دهند.

هر چه بیشتر خواستار امنیت باشید, کمتر به آن می رسید.

اما هر چه بیشتر دنبال فرصت های مناسب بروید, احتمال بیشتری دارد که به امنیت مطلوب نیز دست پیدا کنید.

هر گاه احساس ترس یا اضطراب داشتید و نیازمند شجاعت بیشتر شدید, به اهدافتان توجه کنید.

اهداف خود را واقعیت تصور کنید, تصور کنید که همان فردی هستید که می خواهید باشید و از زندگی آنطور که می خواهید لذت ببرید.

ضمیر ناخودآگاه شما, تنها می تواند به یک موضوع فکر کند و آن فکر میل و آرزو و یا فکر ترس است.

وقتی تصمیم می گیرید پیوسته به اهداف خود فکر کرده و درمورد آنها حرف بزنید, ترس هایتان را به حداقل می رسانید.

وقتی به این موضوع تمرکز می کنید که چطور می توانید به اهدافتان برسید, اعتماد, اطمینان و شجاعتتان بیشتر می شود, بدین طریق کنترل کامل احساسات و آینده خود را به دست می گیرید.

به هر چه بیشتر فکر کنید و تمرکز کنید, در زندگیتان بزرگتر و پر رنگ تر می شود.

هرچه بیشتر به اهداف خود فکر کنید, بیشتر به آنها می رسید.

تجسم مثبتی از خودتان داشته باشید

تجسم خود, اغلب مانند این است که خود را در آیینه ای ببینید.

افراد موفق و شاد, تجسم مثبتی از خود دارند.

افراد موفق, هر گاه خود را در هر قسمت از کار و زندگی شخصیشان تصور می کنند, خود را مطمئن, با صلاحیت, دوست داشتنی و موثر می بینند.

در “روانشناسی تجسم خود”, می گویند: شخصی که تصور می کنید, همان کسی است که خواهید شد.

همه پیشرفت ها در زندگی با پیشرفت تصویر ذهنتیان شروع می شود و تصاویر ذهنیتان کاملا تحت کنترل شماست.

می توانید تجسمتان نسبت به خود را با تقویت تصاویر مثبت از فردی که می خواهید باشید و بارفتار کردن به طریقی که دوست دارید, تغییر دهید.

کاری که در “روانشانسی تجسم خود” توسط ماکسول مالتز در دهه ۱۹۵۰ انجام گرفت, زندگی هزاران تن را تغییر داد.

آنها یاد گرفتند که با تصور مکرر خود به عنوان فردی عالی در همه زمینه ها, ناخودآگاه آن خصوصیات را با شخصیتشان و تصویر ذهنیشان هماهنگ کنند.

زمانی که خود ایده آل واضحی به عنوان راهنمای درونیتان داشته باشید, برای شما آسانتر می شود تا به صورت مداوم, افکار, رفتار و فعالیت هایتان را بهبود بخشید تا بیشتر و بیشتر با بهترین فردی که می توانید باشید, سازگار شوند.

وسعت آرزوهای خود را افزایش دهید

به واسطه شناخت نیروی ضمیر ناخودآگاه, نسبت به تحقق آرزوهایتان بسیار امیدوارتر و دلگرم تر خواهید شد.

زیرا هیچ چیز برای روح غیر ممکن نیست و ویژگی های طبیعی روح, رشد و تکامل است.

هرچند این امر را باید مد نظر داشته باشید, چون روح اسیر جسم شماست, پس تا جایی وسعت می یاید که شما به آن میدان داده باشید.

تصاویر یا ایده هایی که در ذهن دارید, تعیین کننده محدودیت یا وسعتی است که برای روح خود در نظر می گیرید.

اگر شما تصویر فقر و فقدان را در ذهن داشته باشید, در دنیای مادی هم همان تصویر تحقق خواهد یافت.

اما از آنجا که اکنون تصویر ثروت و رفاه را در ذهن دارید, عاقبت نیز همین تصاویر در دنیای مادی تان, نمایان خواهد شد.

خرد نامحدود که ماهیتی غیر مادی دارد, می تواند بصورت مادی, تجلی پیدا کند.

باید شک و تردید را کنار بگذارید زیرا مانع تحقق آرزوهایتان می شود.

همه چیز نیاز به زمان دارد تا درست شود

بسیاری از چیزها به زمان نیاز دارند تا درست شوند و در شریط مناسب قرار گیرند.

آنها به هیچ جادو و مکری نیاز ندارند بلکه فقط باید به آنها فرصت داد.

پس به محض برخورد با هر چیزی نباید ناامید شویم و قدرت های درونی خود را بی فایده تلقی کنیم, بلکه با گذشت زمان می توانیم به بهترین ها دست پیدا کنیم.

ما نیز همانند باتریها, هر چند وقت یکبار نیاز داریم که شارژ شویم.

حال باید از خود بپرسیم که چه چیزی درون ما نیاز دارد تا تقویت شود؟

ایمان در اولویت تمام ویژگی های درون ما قرار دارد.

اگر ایمان بیشتری داشته باشیم, هیچ شک و شبهه ای درون مان به وجود نمی آید و سراسر ایمان و آرامش می شود.

اگر تصمیمی می گیرید که انجام دهید باید آن را انجام دهید, اصلا خوب نیست که با خود پیمانی ببندید و بعد از مدتی آن را فراموش کنید.

ما باید به خداوند توکل کنیم و در سخت ترین شرایط به او ایمان داشته باشیم.

هدفی داشته باشید و از زندگی لذت ببرید

مقصود واقعی از داشتن هدف آن است که ضمن تعقیب هدف، شخصیت شما به عنوان یک فرد انسانی نیز سا خته شود.

پاداش واقعی شما شخصیتی است که به عنوان یک انسان پیدا می کنید.

اکنون دقایقی وقت صرف کنید و به طور خلاصه بنویسید که برای رسیدن به هد ف ها ی خود باید چه خصلت ها ، خصوصیات، مهارت ها، توانایی ها، طرز فکرها و عقایدی را در خود ایجاد کنید.

لذت و شادی را فراموش نکنید, در نظر بسیاری از اشخاص، هدف گذاری به این معنی است که وقتی به هدف بزرگی رسیدند، آنگاه می توانند از زندگی خود لذت ببرند.

ما می خواهیم با شادمانی به هدف برسیم، نه اینکه ابتدا به هدف برسیم و آنگاه شادی کنیم.

ارزش زندگانی را با ملاک پیشرفت های خود اندازه نگیرید، بلکه به خاطر داشته باشید که جهت حرکت شما، مهم تر از نیل به هدف های موقت است.

جهت حرکت شما رو به کدام جانب است؟ آیا از هدف های خود دور م یشوید؟ یا به آنها نزدیک م یگردید؟

اگر پاسختان منفی است، هم اکنون تغییری در یکی از زمینه ها ایجاد کنید.

همه ما نیاز داریم که دائماً احساس رشد عاطفی و معنوی کنیم. این غذایی است که روح ما به آن محتاج است.

وقتی به هدف هایی که برای خود قرار داده اید نزدیک می شوید، فراموش نکنید که باید بلافاصله هدفی تازه برای خود انتخاب کنید و برای آینده ای که حتماً خواهد آمد، برنامه داشته باشید.

مثبت اندیشی به تنهایی کافی نیست

تقریبا هر سال, افراد زیادی پیدا می شوند که با انتشار کتاب هایی مانند راز, می گویند راه سریع و آسانی برای رسیدن به خوشبختی و پول فراوان وجود دارد.

براساس مطالب کتاب راز, تنها کاری که باید انجام دهید این است که افکار مثبت داشته باشید تا بتوانید تمام خوبی های مورد انتظارتان را به زندگی خود جذب کنید.

این ایده به مذاق افرادی خوش می آید, که تمایلی به سختکوشی که لازمه رسیدن به هدف است, را ندارند.

اما راز واقعی موفقیت این است که هیچ رازی در بین نیست.

خوشبختی, سلامتی و شادی, تصادفی به دست نمی آیند, بلکه نتیجه یک طراحی دقیق و حاصل قانون علت و معلول است.

براساس این قانون, در پی هر علتی, معلومی وجود دارد و همچنین هر معلومی, علت یا عللی دارد.

بنابراین, هرچه را که بکارید, همان را درو خواهید کرد.

قانون ساده ای وجود دارد, اگر همان کارهایی را که افراد موفق انجام می دهند, دیگر هیچ مانعی برای رسیدن به همان نتایج مشابه برای شما وجود نخواهد داشت.

برای رسیدن به موفقیت و اهدافتان باید ملزوماتش را داشته باشید, ابتدا باید در درون خود, خواستار هدفتان باشید تا بتوانید آنها را به دست آورید.

برای تغییر دادن دنیای بیرون, ایتدا باید دنیای درون خود را تغییر دهید.

بنابراین برای بیشتر داشتن, باید بیشتر تلاش کنید.

خودتان را به مثبت نگری, عادت دهید

شما هستید که به هر بخش از زندگیتان معنا می بخشید, نه هیچ کس دیگری.

به جای اینکه سریع عکس العمل نشان دهید, مقداری وقت را صرف فکر کردن به اتفاق پیش آمده کنید و بهترین تصمیم را بگیرید.

هنگامی که به فکر کردن مثبت و سازنده, درباره اتفاقات زندگیتان عادت می کنید, سبب می شود تصمیم های بهتری بگیرید و عکس العمل های مناسب تری را انتخاب کنید.

هنگامی که به گذشته خود نگاه می کنید, خواهید که بسیاری از اشتباهاتی که باعث ناراحتی و رنجش شما شده اند, در نتیجه ی تصمیم سریع و بدون فکر بوده است.

شما در آن واحد فقط می توانید تنها یک فکر را در ذهن خود داشته باشید, مثبت یا منفی.

می توانید به صورت کاملا آگاهانه, فکر مثبت را جایگزین فکر منفی کنید.

می توانید به جای هر نوع فکری که شما را ناراحت می کند, فکری را انتخاب کنید که سبب خوشحالی شما شود.

مثبت نگری یا منفی نگری مردم, رابطه مستقیم با روش نفسیر آنها از اتفاقات دارد.

هر شخصی تفسیری از یک اتفاق دارد, به دنبال این تفسیر احساسات خودشان را نشان می دهند.

نوع احساسی که پیدا می کنید, به شما کمک می کنید که برداشت خود را بررسی کنید و در صورت لزوم, برداشت مثبتی داشته باشید.

خود را دوست داشته باشید

برای اینکه بتوانید با استفاده از تجسم خلاق, آنچه را که در زندگی می خواهید بیافرینید, باید مشتاق و قادر به پذیرفتن “خیر و صلاح” خود باشید.

شاید عجیب بنظر برسد, اما بسیاری از ما نمی توانید بپذیریم که می توانیم آنچه را که در زندگی می خواهیم داشته باشیم و این موضوع ناشی از برخی باورهای اشتباه در ما می باشد.

مانند: من به اندازه کافی دوست داشتنی و ارزشمند نیستم, پس لیاقت این را ندارم که صاحب بهترین چیزها باشم.

تصویری که از خود دارید, یعنی شیوه نگرش و احساسی که به خویشتن دارید.

یکی از موثرترین راه ها این است که ببینید هم اکنون , چه تصویری از خود دارید.

از خودتان سوال کنید, همین الان به نظر خودم چه شکلی می آیم؟

اگر خود را زشت, لاغر, چاق و … یافتید بدانید که آنقدر خود را دوست ندارید که بتوانید آنچه را که لیاقتش را دارید به خود عطا کنید.

عبارات تاکیدی و تجسم خلاق موثرترین راه برای آفرینش تصویری مثبت و مطلوب تر از خویشتند است.

به محص اینکه پی بردید که, به دلیلی خود را دوست نمی دارید, از هر مجالی برای تحسین, تمجید و قدردانی از خود استفاده کنید و عباراتی مثبت و سرشار از مهر و محبت به خود بگویید.

به ویژگی های خود فکر کنید که آن را دوست دارید و تحسین می کنید.

خود را می توانید همانگونه که هستی دوست بدارید در عین حال بدانید که در برخی از زمینه ها, نیاز به رشد و کمال بیشتری دارید.

رویاها

همه ما رویاها و آرزوهایی داریم …

همه ما در اعماق روح خود می خواهیم باور کنیم که دارای موهبت خاصی هستیم.

می توانیم تغییر و تفاوتی ایجاد کنیم, می توانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ کنیم و می توانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری در آوریم.

آرزوی شما چیست؟

شاید رویایی است که آن را فراموش کرده اید و یا در شرف زوال و نابودی است.

اگر آرزوی شما برآورده می شد, وضعیتت کنونی شما چگونه بود؟

اکنون چند لحظه وقت صرف کنید و در رویا و آرزوی خود فرو روید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست؟

کارهایی که گاه به گاه انجام می دهیم ملاک نیستند, بلکه اعمال دائمی ما هستند که نقش تعیین کننده دارند.

چه کارهایی در نهایت تعیین کننده شخصیت و راه زندگانی ماست؟ پاسخ این سوال در کلمه “تصمیم” نهفته است.

یک تصمیم که به موقع و با ایمان کامل گرفته شود, قدرتی شگرف دارد.

باید خود را متعهد کنیم به طوری که نتوانیم از تصمیم خود برگردیم.

آرزوهای واقعی خود را مشخص کنید

اولین قدم برای رسیدن به خواسته ها این است که رویا و آرزوی خود را به دقت و واضح, تعریف کنید.

تنها چیزی که حد توانایی شما را مشخص می کنید, همین است که بتوانید با دقت, خواسته خود را تعریف کنید.

همه ما چه بدانیم و چه ندانیم, دارای هدفهایی هستیم, این هدفها هر چه باشند بر زندگی ما تاثیر اساسی دارند.

رمز رسیدن به خواسته ها این است که هدف های هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتا نیروی خلاقی را در شما زنده کند و محرک شو و شوق باشد.

هم اکنون هدفهای خود را انتخاب کنید, هدفهایی که ارزش دنبال کردن را داشته باشند.

آنگاه یه هدف مهیج را انتخاب کنید, چیزی که به خاطر آن صبح ها زودتر از خواب برخیزید و شب ها دیرتر به بستر بروید.

برای رسیدن به آن هدف, تاریخ معینی را در نظر بگیرید و در چند سطر بنویسید که چرا تا این تاریخ باید به خواسته تان برسید.

پس از آنکه هدف خود را مشخص کردید, سیستمی در شما فعال می شود که مانند آهنربا عمل می کند و کلیه اطلاعاتی را که ممکن است به موفقیت شما کمک کند, را جذب می کند.

اگر یک سال دیگر, به همه هدفهای خود برسید, چه احساسی خواهید داشت؟

چه نظری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد؟ زندگی را چگونه خواهید دید؟

جلوگیری از افکار محدود کننده و منفی

چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم

فکر منفی

باید افکار محدود کننده و منفی درباره موقعیت ها یا توانایی ها شخصیتان که ممکن است, مانع موفقیتتان شود, را مشخص کنید.

از خود بپرسید, اگر آنها حقیقت نداشته باشند چه؟

اگر تمام استعدادها و توانایی های لازم برای انجام هر کاری را داشتید تا به هرچیزی در زندگی, دست پیدا کنید, چه؟

اگر موفقیت برای شما تضمین شده بود چه اهدافی را برای خود, تعیین می کردید؟ از امروز چه کاری را متفاوت انجام می دادید؟

هفت حقیقت, درمورد شما:

۱- شما حقیقتا شخصی خوب, عالی و بی نهایت ارزشمند هستید.

۲- شما در بسیاری از جنبه ها مهم هستید.

۳- شما پتانسیل بی اندازه ای دارید و می توانید زندگی و دنیای مورد علاقه خود را خلق کنید.

۴- جهانتان از هر جنبه, با نحوه فکر کردن و میزان اعتقاداتتان می سازید.

۵- شما همیشه  آزاد هستید تا محتوای تفکرات و جهت زندگیتان را انتخاب کنید.

۶- شما با سرنوشت عالی در این کره خاکی, پا گذاشته اید: آمده اید تا کار خارق العاده ای درمورد زندگی خود, انجام دهید.

۷- هیچ محدودیتی برای آنچه که می توانید انجام دهید, باشید, یا داشته باشید, وجود ندارد, مگر محدودیتی که با افکار خود در زندگیتان ایجاد می کنید.

بزرگترین دشمنی که با آن روبرو خواهید شد, ترس ها و تردیدهای خودتان است, آنها افکاری هستند که حقیقت ندارند و از آنجایی که سالهاست که آنها را پذیرفته اید, بنابراین تا الان آنها را زیر سوال نبرده بودید.

خوشبختی در همین نزدیکی است

24 نشانه یک خانواده خوشبخت

خوشبختی

پسر بچه ای به روزنامه فروشی مشغول است, در خیابان ایستاده و با دهانی باز به تجاری غبطه می خورد که از اتومبیل هایشان پیاده شده و به دفترشان می روند.

پسر با خود می گوید, اگر همچین ماشینی داشتم, چقدر خوشبخت می شدم.

مرد تاجر نیز پشت میزش نشسته و با خود فکر می کند, اگر می توانست یک میلیون دلار دیگر به حساب بانکی اش بیافزاید, چقدر خوشبخت می شد.

پسر بچه ای به باغ سیبی می رود, از کنار سیب های شیرین روی زمین می گذرد, زیرا سیب های قرمز که بالای درخت هستند بسیار وسوسه کننده هستند.

یک مرد متاهل نگاهی به زن های شیک پوش خیابان می اندازد و فکر می کند اگر همسرش مثل آنها زیبا بود, چقدر خوشبخت می شد.

شاید همسرش به مراتب از آنها زیباتر باشد, اما همسرش زیبایی او را نمی بیند, زیرا مرغ همسایه غاز است, دلیل بیشتر جدایی ها, گرایش مرد به سایز زنان است.

خوشبختی در همین نزدیکی است, جلوی چشممان, اما دور از دست رسمان.

زندگی هرگز کامل نیست و هرچقدر هم که دارایی داشته باشیم, باز هم چیزهایی کم داریم.

یک زن ثروتمند کلاهی زیبا می خرد, اما برایش کافی نیست, حال باید لباسی داشته باشد که با آن کلاه هماهنگ باشد. لباس جدید مستلزم خرید کیف, کفش, دستکش و وسایل دیگر است که صورتحساب سنگینی را پدید می آورد.

انسان مشتاق خانه ای کوچک در جنگل است, او خانه را می سازد, اما کامل نیست, باید باغچه و منظره ای زیبا داشته باشد, باز هم کامل نیست باید یک حصار زیبا و معبری ماشین رو براش بسازد.

داستان به همین شکل ادامه دارد و پایانی برای آن نیست, در حالی که خوشبختی و آرامش درست کنار ماست.

شما و کائنات

* کائنات هر چیز نیک و بدی را که اراده و انتخاب کنید در اختیارتان قرار می دهد, با قدرت عشق می توانید چیزهای خوب را جذب کنید.

* نسبت به پدیده های ناخوشایند, بی تفاوت باشید تا در زندگی شما جریان پیدا نکند.

اما اگر آن چه را که با حواس خود ادراک می کنید, دوست دارید, با آغوش باز به استقبال آن بروید.

* قانون جاذبه, کمر به برآوردن خواسته و آرزوهای شما بسته است و هر آنچه را که عطا کنی, به شما باز خواد داد. برای هر کسی قانون جاذبه به صورت ویژه ای فعال است.

* نسبت به آنچه دوست ندارید روی گردان باشد و بی تفاوت, اگر در مقابل آنها مقاومت کنید, جایشان را در زندگیتان محکم کرده اید.

* تخیل و باور شما, از آنچه در پیرامون خود مشاهده می کنید, حقیقی تر است, زیرا جهانتان براساس همین باورهایتان شکل می گیرید.

اگر یک زندگی رویایی و دلپذیر را باور داشته باشد, قانون جذب و کائنات براساس آنچه که می پسندید و باور دارید, زندگیتان را رقم خواهد زد.

* داستان زندگیتان را دوباره, اما از جایی دیگر آغاز کنید و زندگی خود را روایت کنید.

فراموش نکنید که هر چیزی از خوبی و بدی زندگیتان روایت کنید, قانون جاذبه همان را به شما می دهد و همان در زندگیتان پدیدار می شود.

* شما شایستگی آن را دارید که هرچیزی را داشته باشید, کافی ست که آنچه را که می خواهید طلب کنید.

* باورهای شما درست یا غلط بر زندگی شما تاثیر می گذارد و دنیای شما را می سازد و آینده تان را رقم می زند.

اگر دیگران دارند, پس شما هم می توانید داشته باشید

نسبت به آنچه در دست دیگران می بینید, مثبت فکر کنید, تا همان را به دست آورید.

احساس خوب ناشی از شادی و نشاط دیگران, موجب می شود تا همان نیکی ها به سمت شما جاری شود.

هنگامی که اتومبیل رویایی شما از مقابلتان عبور می کند, یقین بدانید که می تواند روزی به شما تعلق گیرد.

کافی ست که با عشق و علاقه همه حواس خود را بر آن متمرکز کنید, اما هرگز نباید به مالک آن حسادت کنید, زیرا حسادت باعث ارسال انرژی منفی در شما می شود و شما را از تحقق آرزویتان محروم می سازد.

ممکن است که آرزوی شما با افرادی زیادی مشترک باشد, اگر با عشق و پشتکار آن را دنبال کنید, شما نیز از آن بهره مند خواهید شد.

اگر با همسران سعادتمندی روبرو شدید که عاشقانه در کنار یکدیگر روزگار می گذرانند, به جای حسرت خوردن و احساس اندوه و تنهایی, برای خود نیز شریکی دوست داشتنی آرزو کنید.

اگر به دنبال کاهش وزن هستید و با فردی خوش اندام روبرو می شوید, اندام متناسب را طلب کنید و درمورد وضعیت خود حسرت نخورید.

هنگامی که ضعف و بیماری بر شما غلبه کرده با دیدن افراد سالم, اندیشه بیماری را از خود دور کنید و سلامتی را آرزو کنید و به آن عشق بورزید.

وقتی پدر و مادری را در حال نوازش فرزندشان مشاهده می کنید با عشق فراوان همین وضعیت را برای خود تمنا کنید, به یقین به شما نیز عطا خواهد شد.

اما اگر با دیدن این وضعیت, ناامیدی از داشتن چنین فرزندی در وجودتان ریشه کند, خود را از شیرینی این موهبت محروم ساخته اید.

هنگامی که در یک مسابقه شخص دیگری پیروز می شود, حقوق همکارتان افزایش می یابد, همسر دوستتان هدیه ای زیبا به او می دهد, دوستی خانه ای جدید می خرد و … خود را در شادی آنها شریک کنید.

رسالت شما در این دنیا

یکی از نیازهای اساسی همه انسان ها این است که همزمان با بهبود و شادکامی از زندگی خویش, خدمتی مثبت به جهان و سایر همنوعان خود ارائه دهند.

همه ما صاحب چیزهایی هستیم که می توانیم به شیوه یکتا و منحصر به فرد خود در اختیار یکدیگر یا جهانیان قرار دهیم.

میزان زیادی از شادی و خرسندی ما بسته به این است که چه اندازه توانسته باشیم این نیاز را برآورده ساخته و به دیگران خدمت کرده باشیم.

همه ما می توانیم در همین عمر خدمتی ارزشمند ارائه دهیم.

این خدمت می تواند در هر زمینه ای باشد, حتی خدمتی بسیار ساده, این خدمت را باید خالصانه و توام با عشق برای دیگران انجام دهید.

همه ما در ژرفای دل خود, از غایت برتر و رسالت خویش خبر داریم, در واقع مردم زمانی دراز آن را از خود و از جهان پنهان می کنند.

مردم ار قدرت و مسئولیت و نوری که از تصدیق و بیان این رسالت و غایت برتر حاصل می شود, می هراسند و جویای پرهیز از آنند.

به هنگام استفاده از تجسم خلاق در می یابید که, روز به روز با رسالت و غایت برتز خود هماهنگ شوید و لحظه به لحظه از آن آگاه تر می شوید.

به عناصر و ارکانی که مدام در رویاها و خواب ها, اهداف و آرزوهایتان تکرار می شود, توجه کنید.

این ها به منزله شاه کلید یا سرنخی برای دریافت معنای نهفته و غایت برتر زندگی شما هستند.

اگر تلاش کردید که خواسته ای را متجلی سازید و به تجلی در نیامد, چه بسا با غایت راستین زندگی شما هماهنگ نباشد.

خود را با نوای درونی خود هماهنگ سازید, بعدها که به گذشته خود نگاه می کنید, می بینید همه چیز به طرزی عالی و بی نقص پیش رفته است.

از افکارتان آگاه باشید

کل قدرت شما در آگاهی از آن قدرت و از طریق حفظ آن قدرت در شعور و ضمیر آگاهتان است.

اگر ذهن خود را رها کنید, مانند قطار همچنان در حال حرکت است, می تواند شما را به گذشته ببرد و سپس با اوج گرفتن وقایع بد شما را به آینده ببرد.

آن دسته از افکار غیرقابل کنترل خودشان نیز خلاق هستند, اما باید کنترل همه افکار را به دست بگیرید, اگر در زمان حال زندگی کنید و بدانید در حال ارسال چه فرکانسی هستید می توانید کنترل این افکار را به دست بگیرید.

حالا چطور باید آگاه شد؟ یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که از خودتان بپرسید من الان دارم چه فکری می کنم؟ چه احساسی دارم؟

درست زمانی که این سوال را از خود می پرسید آگاهانه در حال کنترل افکار و احساساتتان هستید, چون ذهن خود را متوجه زمان حال کرده اید.

هرزمان که در حال فکر کردن هستید, زمان حال را به خود یاداوری کنید و در لحظه زندگی کنید, این یاداوری را بارها و بارها انجام دهید.

از کائنات بخواهید که از زمان کنترل افکار را از دست دادید با اتفاقی زمانی حال را به شما یاداوری کنید تا با بررسی احساسات خود, متوجه فرکانسی که ارسال می کنید شوید.

زمانی که درک عمیقی از قانون جذب داشته باشید, بررسی احساسات و افکار را عادت خود قرار می دهید.

کائنات همواره در حال ارسال پاسخ است, همه اتفاقهایی که برایمان می افتد نتیجه افکاری ست که داشته اید, چه خوب چه بد, پس با کنترل آنها و ارسال فرکانس مثبت می توانیم اتفاقهای خوب را به سمت خود جذب کنید.

برای داشتن موارد خوب از جمله, جوانی, سلامتی, همسر دلخواه, شغل؛ اندام خوب و … باید از خود عشق ساطع کنید, سپس همه آنها فوری ظاهر می شوند.

برای به دست آوردن باید خودتان را دوست داشته باشید و بالاترین بسامد که عشق است را از خود ساطع کنید.

توانایی هایتان نامحدود است!

متخصصان در زمینه خلاقیت بشر نیز متعقدند که توانایی ذهن انسان نامحدود است.

پس می توان نتیجه گرفت که هرچه دانش ما نسبت به توانایی انسان بیشتر شود, بیشتر به بزرگی خود پی می بریم و هر چه انسان از توانایی خود بیشتر با خیر شود, راحتتر می توانید به ایده های تازه و نوآوری دست یابد.

حالا با خود فکر کنید که تا چه حد از این نیروی خارق العاده در جهت بهبود کیفیت زندگی خود و اطرافیانتان استفاده کرده اید.

اگر حقیقا از ذخایر بزرگ استعداد و توانایی خود بهره برداری نکرده باشید, باید صادقانه از خود سوال کنید که چرا این کار را نکرده اید.

احتمالا در تمام این مدت, خودتان ذهنیت “نمی توانم” را در خود ایجاد و سدی در برابر ذهن خودآگاهتان بنا کرده اید.

باید این سد ذهنی را از بین ببرید و به این آگاهی دست بیابید که می توانید به آرزوهای خود برسید. اگر هم فکر می کنید راه دستیابی به آرزوهایتان را بلد نیستید, باید به شما بگویم که ایده موجود در این کتاب, راه را بطور دقیق به شما نشان خواهد داد.

از اینکه از نیرو خارق العاده تان تا به حال بطور کامل استفاده نکرده اید, ناراحت نباشید, زیرا در حقیقت, تعداد کمی از افراد در سرتاسر جهان درک کاملی نسبت به ذخایر نهایی خود دارند.

پیش از یک قرن پیش, ویلیام جیمز یکی از اولین روانشناسان برجسته دنیا به این نتیجه رسیده بود که یک فرد بطور متوسط فقط بخشی کوچکی از پتانسیل و توانایی خود را مورد استفاده قرار می دهد, اون این مطلب را یکی از مهم تریم کشفیات روان شناسی خود برشمرده و در این رابطه نوشته است:

اکثر مردم بخش بسیار محدودی از پتانسیل جسمی, هوش یا اخلاقی خود را مورد استفاده قرار می دهند.

میزان بهره گیری آنها از منابع درونی شان به قدری کم است که می توان رفتار آنها را به فردی شباهت داد که علی رغم داشتن اندامی ورزیده, فقط از انگشت کوچک خود استفاده کند.

خلاصه هایی از راز – جهان هستی

* خیر و برکت تمام منفی ها را از بین می برد پس برای دشمنانت هم خیر و برکت بفرست.

* وفور نعمت برای همه وجود دارد, اگر آن را باور داشته باشید و با توجه به آن عمل کنید, خودش را به شما نشان می دهد.

* وظیفه شما تغییر جهان نیست, شما باید با جریان درونی کائنات هماهنگ و همراه شوید.

* در برابر هر آنچه استقامت کنی, همان را جذب می کنی, زیرا با احساسات قدرتمندانه بر آن تمرکز کرده اید. برای تغییر هر چیزی به درون وجودت برو و با افکار و احساساتت علامتی جدید به بیرون بفرست.

* با تمرکز روی موضوعات منفی, نمی توانی به حال دنیا متمرکز کنی, نه تنها بر آن می افزایی, بلکه موارد بیشتری را وارد دنیای خودت می کنی.

* به جای تمرکز حواس روی مشکلات جهانی, توجه و انرژی خودت را به اعتماد, عشق, وفور نعمت, تعلیم و تربیت, صلح و صفا معطوف کن.

* هرگز چیزهای خوب برایت تمام نمی شود, چون همه چیز بیش از حد برای هرکسی وجود دارد, زندگی یعنی وفور نعمت.

* این توانایی را دارید که از طریق افکار و احساسات به ذخایر نامحدود تلنگری بزنید و به آن موجودیت ببخشید.

* برای هرچیزی در جهان خیر و برکت طلب کن تا منفی گرایی و ناسازگاری را از بین ببری و خودت را با بالاترین بسامد عالم که عشق است همتراز کنی.

* روی هرچیزی که تمرکز کنید همان را خلق می کنید.

از هرچه فرار کنی به سرت می آید!

از قدیم گفته اند از هرچه بدت بیاید, سرت می آید. دلیل علمی آن این است که وقتی انسان نفرت می ورزد, تصویر روشنی در ذهن نیمه هوشیار خود پدید می آورد که در عرصه عینی نیز متبلور و عیان می شود.

تنها راه زدودن این تصاویر, عدم مقاومت است.

مثلا زنی به مردی علاقه داشت که مدام درمورد دختر عموهای دلفریبش با اون حرف می زد. حسد زن گل کرد و از شدت انزجار, این مرد را کنار گذاشت.

چندی نگذشت که به مردی دیگر برخورد و به او علاقه مند شد.

یک روز ضمن صحبت, مرد به دختر عموهای دلفریب محبوبش اشاره کرد. لحظه ای دل زن تکان خورد, اما خنده اش گرفت. چون احساس کرد که دوباره سر کله دوستان قدیمی اش, دختر عموها!!! پیدا شده است.

ولی این بار هنر عدم مقاومت را به کار برد و برای همه دختر عموهای دنیا برکت و خوشی طلبید. می دانست اگر این کار را نکند, به هر مردی که برسد, انباری پر از روابط زنانه را با خود به ارمغان می آورد.

و به راستی که اقدامی موفقیت آمیز بود, چون دیگر تا آخر عمرش اسم دختر عمویی را نشنید.

به همین دلیل است که تجربه های ناخوشایند در زندگی بسیاری از مردم تکرار می شود.

زنی را می شناختم که به مشکلات خود می بالید. مدام به این و آن می گفت, تنها منم که معنای مشکلات را می فهمم! آنگاه منتظر ابراز همدردی آنها می شد.

طبیعتا هرچه بیشتر به مشکلاتش اشاره می کرد, مشکلاتش افزونتر می شدند, زیرا سختی های او بر او حاکم می شدند.

او باید از کلام خود برای خنثی کردن مشکلاتش استفاده می کرد, نه برای چند برابر کردن آنها.

مثلا باید دائما تکرار می کرد, هر مشکلی را به دست خدای درونم می سپارم تا آزاد و رها گردم.

اگر لب فرو می بست و کلمه ای از غم و غصه نمی گفت, اندوه نیز از زندگیش رخت بر می بست.

از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنان تو بر تو حکم خواهد شد.

انسان با کلامی که بر زبان می آورد می تواند طرح الهی زندگی خود را آشکار گرداند تا تقدیر خویش را به انجام برساند.

قورباغه را قورت بده!

یک انسان معمولی اگر بتواند این عادت را در خود ایجاد کند که کارهای خود را بطور واضح اولویت بندی کند و کارهای مهم تر را سریع تر انجام دهد, می تواند از یک نابغه که زیاد حرف می زند و نقشه های عالی می کشد اما کمتر کاری را به سرانجام می رساند, پیشی بگیرد.

از قدیم گفته اند که اگر اولین کاری که باید هر روز صیح انجام بدهی این باشد که قورباغه زنده ای را قورت بدهی, در بقیه رو خیالت راحت خواهد بود ه سخت ترین و بدترین اتفاقی که ممکن است, را انجام داده ای.

قورباغه شما در واقع بزرگترین و مهم ترین کاری است که باید انجام بدهید. همان کاری که اگر الان فکری به حالش نکنید به احتمال زیاد همینطور برای انجام آن تنبلی خواهید کرد.

در ضمن این کاری که باید انجام دهید می تواند بیشترین تاثیر مثبت را در زندگیتان بگذارد.

قدیمی ها همچنین گفته اند اگر قرار است دو تا قورباغه را بخوری, اول آن یکی را که زشت تر است را بخور!!!

منظور این است که اگر دوکار مهم را در پیش رو دارید, اول کاری را که بزرگتر, سخت تر و مهم تر است را انجام دهید.

خود را موظف کنید که بلافاصله دست به کار شوید و آنقدر مداومت به خرج دهید تا کار را به اتمام برسانید, پیش از آنکه دست به انجام کار دیگری بزنید.

به این کار مانند یک “امتحان” فکر کنید و با آن مثل یک مبارزه فردی روبرو شوید, در برابر این وسوسه که اول کارهای آسان تر را انجام دهید مقاومت کنید.

مدام به خودتان یاداوری کنید که مهم ترین تصمیمی که هر روز می گیرید این است که اول چه کاری انجام دهید و بعد از آن به چه کاری مشغول شوید, البته درصورتی که کار اول را به اتمام برسانید.

حرف آخر این است, اگر باید قورباغه زنده ای را بخوری, هیچ فایده ندارد که مدت زیادی بشینی و به آن نگاه کنی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *