آیا ما از لحاظ روانی در خواب هستیم؟

آیا ما از لحاظ روانی در خواب هستیم؟ وقتی به برخی گفته می شود که : «کانشسنس بسیاری از انسانها در خواب است» اولین عکس العملی که نسبت به این جمله نشان می دهند، این است که می گویند : «من که بیدارم.» بسیاری از مردم، خواب را فقط در رختخواب بودن و خواب فیزیکی می پندارند، در حالیکه وقتی گفته می شود، کانشسنس ما در خواب است، این نوع خواب، خواب روانی است و به خواب فیزیکی هیچ ارتباطی ندارد. حتی این خواب روانی، چنان قدرتمند می شود که با مرگ نیز، امکان بیداری روانی برای فرد میسّر نمی شود، با اینکه گفته شده، انسانها در خوابند، چون بمیرند بیدار شوند. ولی ما وضعیت روانی مان را در دنیای فیزیکی، به دنیای بعد از مرگ هم انتقال خواهیم دید. به همین خاطر، افرادی که اینجا از لحاظ روانی در خواب هستند، در آنجا هم از لحاظ روانی، کانشسنس آنها در خواب خواهد بود و کل پروسه بعد از مرگ را در ناهوشیاری و خواب طی خواهند کرد. یکی از موارد مهمی که نشان می دهد کانشسنس و روان ما در خواب است، پروسه خواب دیدن است. خودِ پروسه خواب دیدن، حاکی از این است که ما از لحاظ روانی و کانشسنسی بیدار نیستیم، چون اگر فرد از لحاظ روانی بیدار باشد، رویابینی و پروسه خواب دیدن، برای چنین فردی متوقف می گردد و فرد در بعد فیزیکی به خواب می رود و در بعد دیگر (مثلا بعد پنجم در آسترال) بیدار می شود و به صورت آگاهانه و با اراده خود، در آن بعد، کارهای خود را انجام می دهد. مورد دیگری که نشان می دهد روان ما در خواب است، انجام اتوماتیک وار و ماشینی کارها و اعمال روزانه مان است. اگر در هنگام شب و در پایان روز، به کارهایی که در طول روز، انجام داده ایم، بیندیشیم و آنها را مرور کنیم، خواهیم دید که درصد بسیار کمی از کارهایی که انجام داده ایم، در یاد و خاطر ما مانده است. چیزهایی هم که به ذهن مان می آید، دقیق و واضح نیست، جملاتی که گفته ایم، اکثرا نمی دانیم چه بوده و چه چیزی گفته ایم. به یاد نداریم، چه کسی در کنار ما بود، گاهی اوقات به یاد نداریم در ساعت مشخص و معینی از روز، چه کاری انجام می دادیم. برای مثال اگر ۱۰ ساعت از روز را در حال فعالیت و انجام کارهای روزانه بوده ایم، حتی به اندازه ۱۰ دقیقه از آن ۱۰ ساعت را نمی توانیم به یاد بیاوریم و مرور کنیم. همین اتفاق برای کل عمرمان نیز به همان نحو اتفاق خواهد افتاد و اگر بعد از ۶۰ یا ۷۰ سال، از ما بپرسند که در طی این سالها چه کاری انجام داده ایم؟ جزئیات بسیار کمی از کارهایی که در طول این ۷۰ یا ۶۰ سال انجام داده ایم، در خاطر ما باقی مانده است. 

همه اینها بدین خاطر است که کانشسنس ما در خواب است و به همین دلیل، بسیاری از اعمال و کارهای ما در غفلت و بی خبری و ناهوشیاری انجام می شود و ما هیچ کنترلی بر روی کارهایی که انجام می دهیم نداریم و معمولا ماشینی و ربات گونه و عکس العملی رفتار و زندگی می کنیم. موارد زیادی می توان برای کانشسنس خواب برشمرد، اما یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند در راستای بیداری کانشسنس موثر باشد و تلنگری برای بیداری درونی و روانی ما باشد، تنفس آگاهانه در طول روز است. تنفس می تواند به دو صورت آگاهانه و کنترل شده یا به صورت ماشینی و غیرارادی انجام شود. اگر ما تنفس مان را بتوانیم کنترل کنیم و به صورت ارادی در طول روز، دم و بازدم را انجام دهیم، به تدریج لحظات آگاهانه بیشتری در طول روز خواهیم داشت و اگر روند تنفس آگاهانه ادامه داشته باشد، در نهایت سایر اجزای بدن مان را نیز از حالت ماشینی و غیر ارادی خارج کرده و کنترل خواهیم کرد.
کار مهم دیگر، در راستای بیداری کانشسنس، برقرای تعادل در پنج مرکز اصلی بدن(مرکز ذهنی، حرکتی، عاطفی، جنسی، غریزی) است. نباید بیشتر از حد طبیعی، در طول روز از یک مرکز استفاده کنیم و لازم است که بعد از ۹۰ یا ۱۲۰ دقیقه، مرکز مورد تمرکز و توجه مان را عوض کنیم. این کار هم باعث تعادل بین مراکز پنجگانه می شود و هم جلوی فعالیت بیش از حد یک مرکز را می گیرد و باعث می شود هر مرکز، با انرژی مخصوص به آن مرکز تغذیه شود و انرژی از سایر مراکز علی الخصوص مرکز جنسی قرض گرفته نشود، چون انرژی مرکز جنسی بالاست و باعث اختلال در سایر مراکز می گردد.
کار مهم دیگر در راستای بیدار کردن کانشسنس خواب، در لحظه حال بودن است. اگر خودمان را در طول روز به دقت مشاهده کنیم، خواهیم دید که ما بیشتر اوقات، یا در گذشته به سر می بریم یا در آینده. یا غم گذشته و کارهایی را که در گذشته انجام داده ایم، ما را درگیر خود می کند یا ترس اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و کارها چگونه پیش خواهد رفت. غم گذشته و ترس آینده، زیستن در لحظه حال را غیر ممکن می کند و باعث می شود تعادل نداشته باشیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *