آیا فرگشت فقط یک نظریه است؟

برای درک مباحث علمی، باید تصویری داشته باشید از اینکه علم چیست و دانشمندان چه می کنند. برخی مردم با لحنی تحقیر آمیز ادعا می کنند که تکامل یا فرگشت « فقط یک نظریه است » است، در گاهی اوقات هم به این بسنده نمی کنند و ادعا می کنند که فقط یک فرضیه می باشد! چنان که گویی عقیده ی موهومی است که می توان براساس سلیقه شخصی آن را پذیرفت یا نادیده گرفت! اما تا آنجا که با اندیشه علمی می توان دریافت، گفتن اینکه عقیده ای فقط یک نظریه است در حقیقت احترام گذاشتن فراوان به آن عقیده است! حال، سوال پیش می آید که نظریه علمی چیست و چطور می توان یک نظریه موفق را از یک فرضیه تشخیص داد؟ در این مقاله سعی شده است به این پرسشها پاسخی مناسب داده شود.

به گزارش بیگ بنگ، نظریه علمی عبارت است از مجموعه ای کوتاه و منسجمی از مفاهیم، دعوی ها، و قوانینی که غالبا به صورت فرمول های ریاضی بیان می شوند و می توان از آنها برای توضیح و پیش بینی دقیق و صحیح پدیده های طبیعی استفاده کرد.

اکنون نظریه فرگشت را ارزیابی می کنیم تا ببینیم که آیا « فقط یک نظریه است یا خیر. نخست درباره این نظریه که چارلز داروین سنگ بنای آن را گذاشته و در اثر انتخاب طبیعی شرح داده شده به گزاره هایی نیاز داریم. اصول بنیادین این نظریه بدین قرارند:

  • تغییر قابل وراثت در ارگانیسم ها وجود دارد.
  • میزان زاد و ولد ارگانیسم ها بیش از اندازه ای است که محیط بتواند امکانات زیستی را برایشان فراهم آورد. اگر تغییری در محیط به وجود آید تغییراتی مثبت یا منفی مرتبط با زاد و ولد صورت می گیرد.
  • تغییر ممکن است چندان زیاد شود که گونه های تازه بتوانند پدیده آیند.

نظریه تکامل یا فرگشت در اثر انتخاب طبیعی سرشار از اصطلاحات گمراه کننده است! اصطلاحات « انتخاب طبیعی» ، «سازش» و « بقای شایسته ترین» را چه کسی نشنیده است؟ ما در اینجا مجموعه اصطلاحات مربوط به فرگشت را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
فعل انتخاب کردن معمولا به معنای متعددی به کار برده می شود و از این رو فرض می کنیم که باید هم انتخاب کننده ای وجود داشته باشد و هم انتخاب شونده ای. داروین این ترکیب را برگزید زیرا همانندی عمیقی میان آن و انتخاب مصنوعی، که به توسط پرورندگان جانوران صورت می پذیرفت قائل بود. تنوع بی پایان سگ هایی در اندازه ها، شکل ها، رنگ ها و طبایع مختلف گواه روشنی بر انتخاب مصنوعی است. آنچه در نظریه فرگشت با آن همانندی دارد این است که سازش یا انطباق صورت می پذیرد زیرا انواع و گونه های مختلف در درون موقعیت های محیطی انتخاب می شوند. معیار انتخاب دیگر مجموعه ای مقررات حاکم بر نمایشگاه های سگ نیست، بلکه توانایی تولید مثل کردن در محیط است. اما همانندی در اینجا کامل نیست زیرا هیچ پرورش دهنده ای وجود ندارد که انتخاب را به اجرا در آورد.

حقیقت این است که ارگانیسم های پیچیده در اثر سازش با شرایط فوق العاده اختصاصی تکامل می پذیرند، اما هیچ قصد و هدفی در تکامل وجود ندارد. بسیاری از ارگانیسم های پیچیده منقرض شده اند و بسیاری از آنها در سیر قهقرایی وجود دارند، مثلا ویروس هایی در آغاز ساز واره های مستقلی بودند و بصورت ابتدایی تری در آمدند و سرانجام به میزبانانشان وابسته شدند.

اما تردیدی نیست که نخستین جایزه مربوط به اصطلاحات گمراه کننده باید به عبارت بقای شایسته ترین تعلق گیرد؛ اتفاقا این اصطلاح را خود داروین در کتاب اصل انواع به کار نبرد بلکه هربرت اسپنسر جامعه شناس از آن استفاده کرد. این اصطلاح ، اگر چه بعنوان مترادفی برای برتری در زاد و ولد از لحاظ فنی بسیار دقیق است، این معنای ضمنی کاملا نادرست را در ذهن القا می کند که کلمه شایشته به نحوی معنی شایسته بودن از حیث جسمی یا ذهنی یا اخلاقی را می رساند. در دنیای غزال ها، بقای شایسته ترین به معنی بقای آن افرادی نیست که بتوانند تا آخر با شیری مبارزه کنند، بلکه بقای افرادی است که خطر را سریع تر تشخیص دهند، تندتر پا به فرار بگذارند، یا خود را در محیط استتار کنند. برای شکارچی که بقایای شایسته ترین در نظرش به معنی انتخاب برای ستیزه جویی است، شکاری وجود دارد که بقای شایسته ترین در نظرش انتخاب برای ترسویی است.

Charles-Darwin-tree-of-life-poster
نظریه فرگشت پهنه حاصل خیزی فراهم آورد که همه انواع نظریه پردازان از آن خوشه برچینند، به ویژه کسانی که هوادار پیشرفت بودند، آن عقیده بر این استوار بود که اگر طبیعت با پروراندن موجودی به پیچیدگی و سازش یافتگی انسان می تواند پیشرفت کند، پس مسلما انسان ها با پروراندن ویژگی های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خویش می توانند پیشرفت کنند. تاکید نهادن بر این که داروین، در صدد توجیه خاستگاه همه چیز بر نیامد، تمامی کاری که او انجام داد توضیح خاستگاه انواع بود، این که چرا این همه شکل های زندگی متفاوت هم زنده و هم منقرض شده وجود دارند که با محیطشان بخوبی سازش کرده اند. او در آخرین جمله “کتاب اصل انواع” چنین می نویسد: در این نگرش به زندگی، با نیروهای متعددش، که در آغاز در شکل های متعدد یا در یک شکل دمیده شده اند، شکوه و غظمتی وجود دارد؛ و نیز در همان هنگام که این سیاره بر طبق قانون ثابت جاذبه می چرخیده است، از شکل های بیکرانی که در آغاز بسیار ساده بودند زیباترین و شگفت انگیزترین شکل ها تکامل یافتنه اند، و تکامل می یابند.»

نظریه فرگشت در اثر انتخاب طبیعی ، در جوهر خود مجموعه ای از اصول و قوانینی است که می توانند سیر تحول صورت های زندگانی در گذر زمان را توضیح دهند و پیش بینی کنند. این نظریه کوتاه و منسجم بود و به تبیین ها و پیش بینی هایی پرداخت که در آن زمان هم صحت و هم دقتشان به اثبات رسید. اما تکامل، برخلاف نظریه گرانش نیوتن، در قالب قانون های ریاضی توصیف نمی شد و نیز همانند نظریه گرانش فاقد ساز و کار بود. داروین نشان داد که جهش ها و سازش ها روی می دهند، اما نتوانست قانون هایی ریاضی بدست دهد و نتوانست ساز و کاری برای تغییر و وراثت توصیف کند. خود داروین تقریبا بطور قطع از این سختی های موجود در نظریه اش آگاهی داشت.

هر نظریه علمی آغازی برای پژوهش است: علاقمندیم که پدیده ها را بیش از پیش توضیح دهیم، برای پرداختن به پیش بینی هایی که تایید پذیر یا ابطال پذیر به پژوهش در شاخه های مختلف نظریه بپردازیم، و در زمینه ساز و کارهای بنیادین عمیق کند و کاو کنیم. نظریه علمی ماهیتی پویا دارد و هرگاه شواهدی تجربی بیشتری به دست آیند و نظریه های دیگری بتوانند ساز و کاری برای آن نظریه فراهم آورند، در معرض مباحثه و اصلاح قرار می گیرد. نظریه تکامل در اثر انتخاب طبیعی فقط یک نظریه نیست؛ واقعا نظریه است و بر طبق معنی علمی این واژه نظریه است موفق.

Just a theory: exploring the nature of scinece, 2005 – Ben  Ari, M

بیگ بنگ/ ترجمه: فریبرز مجیدی – نظریه علمی چیست؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *