برمودا، مثلث مرگ- قسمت اول

تعریف کلی این ناحیه: ناحیه ای که بیش از صدها هواپیما و کشتی در هوای تیره و مه الود ان نابود شده اند، اکثر این حوادث پس از جنگ جهانی دوم گزارش شده اند و بیش از هزار تَن طی سال های گذشته در ان ناحیه جان باخته اند، بی انکه حتی جسد انها پیدا شود.

اکثر هواپیما ها زمانی مفقود شده اند که تا لحظه ی ناپدید شدن ارتباط رادیوئی خود را حفظ کرده اند که در ان زمان پیامهای بسیار عجیبی نیز مخابره کرده اند، این پیام ها در حالت کلی به این معناست که ابزار مسیریابی و دقیق هواپیما به طور ناگهانی از کار افتاده اسمان صاف طوفانی شده و درکسری از ثانیه همه چیز تغییر میکرده.

اولین پرونده ای که باعث معروف شدن جهانی این منطقه شد مربوط به ۵ دسامبر ۱۹۴۵ است، در این حادثه ۵ هواپیمای گشتی به طور همزمان با هم ناپدید شدند و در راستای یافتن انها هواپیما ی مارتین مارینر که یکی از قوی ترین هواپیمای زمان خود بود برای یافتن اعزام شد که این هواپیما نیز به طرز عجیبی ناپدید شد! پس از این حادثه که بررسی ها شروع شد و مشخص شد این منطقه سال هاست که سابقه ای از گم شدن و نابودی دارد.

در سال ۱۹۴۵ ادگار کیسی مدیوم معروف و توانای امریکایی عنوان کرد که این مکان همان جایی است که جزیره ی افسانه ی اتلانتیس غرق شده است، در جولای ۲۰۰۱ کشفی بسیار تکان دهنده در سواحل کوبا اتفاق افتاد، یک کشتی تحقیقاتی شهری بسیار بزرگ و قدیمی که تا به امروز نیز به طور دقیق قدمت ان مشخص نیست را در کف اب های سواحل کوبا کشف کرد، بسیاری این شهر را همان اتلانتیس میدانند.

اما داستان گم شدن پنج هواپیمای نظامی گشتی در سال ۱۹۴۵ چه بود؟ در تاریخ ۵ دسامبر پنج هواپیمای نظامی و مجهز برای گشت هوایی با نام پرواز شماره ی ۱۹ عازم اب های باهاما شدند، هواپیمای انها TBM اونجر بود که تا هزار مایل دریایی برد داشت و یکی از بهترین های زمان خود بود.

گزارشات هواشناسی نشان میداد که تا روزها هوایی صاف و افتابی قابل پیش بینی است و پرواز در ساع ۲:۱۵ دقیقه ی بعدظهر انجام شد، جلوترین هواپیما به فرمانده ای چارلز تیلور در ساعت ۳ انها را به سمت شمال بمینی هدایت کرد، این منطقه امروزه نیز یکی از مناطقی است که بیشترین تعداد گزارشات مشاهده ی یوفو را دارد، همه چیز خوب بود تا اینکه در ساعت ۳:۱۵ اتفاقات عجیبی روی داد.

ستوان چارلز تیلور در پیغامی عجیب به برج مراقبت گفت: وضعیت اضطراری، ظاهرا ما داریم از مسیر خود خارج میشویم ، خشکی نمیبینم، تکرار میکنم هیچ خشکی را نمیبینم.

برج مراقبت: موقعیت شما چیست؟

تیلور: اصلا نمیدانم کجا هستیم، احتمال میدهم که گم شده باشیم

برج مراقبت: نباید خیلی دور شده باشید، به سمت غرب بروید

تیلور: هیچ چیزی درست کار نمیکند، پایین و بالا معلوم نیست، نمیتوام غرب را پیدا کنم

ساعت سه و نیم یکی دیگر از خلبانان به نام  بوسسی پیامی به پایگاه فورت لادریل ارسال کرد و از انها کمک خواست متن پیان این گونه بود: موقعیت را نمیدانیم و در اخرین چرخش گم شدیم و هیچ کدام از قطب نماها کار نمیکنند، میخواهم فورت لادریل را پیدا کنم میدانم که در مسیر درستی هستیم شما فقط موقعیت را گزارش کنید…

سه دقیقه بعد استاد خلبانی لادریل به انها پیامی مبنی بر اینکه برای پیدا کردن مسیر با دنبال کرد خورشید به سمت شمال بروند  به لادریل برسند را پیشنهاد دادکه پاسخ این بود: چند لحظه قبل از روی جزیره ی کوچکی رد شدیم و الان هیچ خشکی در دید ما نیست.

با ارسال این پیام تمام پایگاه های ان منطقه اماده شدند چراکه مشخص بود انها مسیر را گم کرده اند، نکته ی عجیب این بود که پس از این پیام دیگر برج مراقبت نتوانست پیغامی برای انها ارسال کند و تنها میتوانست مکالمات انها را بشوند، انها به هم هشدار میدادند که تنها برای ۷۵ مایل سوخت دارند و در تمام این مدت برج مراقبت قصد برقراری ارتباط را داشت.

نیروی هوایی امریکا به این فکر که احتمال حمله توسط شوروی و یا المان وجود دارد اماده باش شد برای بررسی هواپیمای نجات مارتین مارنیز پرواز کرد که ناگهان پیغامی ضعیف دریافت شد، در این پیام تیلور میگفت: ما اصلا نمیدانیم کجا هستیم، شاید در ۲۲۵ مایلی شمال شرقی باشیم، احتمالا از فلوریدا گذشته و نزدیک خلیج مکزیک هستیم.

این طور به نظر میرسد که او میخواسته گروهش را با چرخشی ۱۸۰ درجه ای به فلوریدا برساند، در نهایت اخرین پیغام این گروه این بود: اب ها سفید رنگ شده اند، ما کاملا گم شده ایم.

برج مراقبت در همین زمان گزارش عجیبی را این بار از هواپیمای نجات دریافت کرد: طوفان شدیدی در ارتفاع ۶هزار پایی در حال وزیدن است، و این اخرین پیغام این هواپیما بود.

مسئول برج مراقبت جیمی استونز دراین باره میگوید: ان روز سخت ترین روز زندگی من بود، در کمتر از ۲ دقیقه شش هواپیما را ازدست دادیم و اصلا نمیدانستیم چه اتفاقی درحال روی دادن است.

دو ساعت و نیم بعد یک پست شنود هوایی و رادیویی پیامی با عنوان :اف-تی-اف-تی در یافت کرد که این اسم یکی از هواپیمای نظامی-گشتی بود! اگر این پیام واقعا مربوط به انها میشد ۲ ساعت پس از پایان سوخت هواپیماها دریافت شده بود.

بیش از ۲۵۰۰ نفر با هواپیما و قایق به جستجوی این ۶ هواپیما (۵هواپیمای گشتی و یک هواپیمای نجات) رفتند اما هیچ نتیجه ای حاصل نشد این جستجوها بیش از یک هفته به طول انجامید و هزاران کیلومتر بررسی شد.

یک ماهیگیر محلی گزارشی مبنی بر دیدن اتش در اسمان در همان تاریخ گم شدن هواپیماها داد که باعث شد این صحبت مطرح شود که احتمالا هواپیماها با هم برخورد کرده اند، عجیب ترین نکته گم شدن هواپیمای نجات بود چراکه ان هواپیما میتوانست در اب فرود بیاید و ۴ قایق نجات نیز داشت، پس از این حادثه کارگروهی ویژه برای بررسی تعیین شد و تمام افراد حاضر در این حادثه بازجویی شدند احتمال خرابکاری و هرچیز دیگری بررسی شد و درنهایت همگی بیگناه شناخته شدند.

در گزارش این پرونده جمله ای جالب وجود دارد: اعضای تیم تحقیق هیچ نظریه ی منطقی ندارند، مانند این است که انها به مریخ رفته اند.

روزنامه های فلوریدا بلافاصله به گزارش حادثه پرداختند و پس از ان بود که نام مثلث برمودا برسرزبان ها افتاد و حرف های عجیبی مبنی بر رفتن انها به عالمی دیگر و .. مطرح شد.

ژنرال وینگارد مسئول مستقیم بررسی این حادثه و تیمش بیش از ۵ روز تمام پرونده را بررسی کردند و در نهایت او عنوان کرد: به نظر میرسد این حادثه عجیب ترین اتفاق تاریخ دریانوردی است، انها در ۴۰ کیلومتری ساحل گم شده اند!

پرواز شماره ی ۱۹ تا به امروز نیز یکی از مهمترین و عجیبترین حادثه های تاریخ است و پرونده ی ان در بررسی علل اصلی سقوط همچنان باز است، یکی از مهم ترین دلایل ذکر شده پدیده ای بانام ترکیب افق است که در ان به علت همرنگی زیاد اسمان و اقیانوس مغز به مرور توان درک خود را از بالا و پایین و رنگ ها از دست میده و خلبان به اشتباه به سمت دریا شیرجه میرود.

در سال ۱۹۸۶ بدنه ی سه هواپیما در ۱۵۰ کیلومتری باهاما و در عمق ۳۵ متری پیدا شد که در ابتدا تصور میشد متعلق به این هواپیماهاست ولی بررسی ها انرا رد میکند، نکته ی جالب این است که به هیچ وجه مشخص نیست این سه هواپیما چرا و کی سقوط کرده اند.