تکنیک قصد متضاد

سلامت روانی

?تکنیک قصد متضاد:

⚜ روشی است که توسط «ویکتور فرانکل» در چهارچوب معنا‌درمانی (Logo therapy) گسترش یافته است.

? معنادرمانی یک درمان کاربردی است که توسط «فرانکل» ارائه شده و در ردیف روان‌پزشکی وجودی یا روان‌شناسی انسانگرا قرار می‌گیرد و معنا‌ درمانگر به وسیله آن به مراجع کمک می‌کند که «معنای منحصر به‌فرد و خاص» زندگی خود را بیابد و محدوده آزادی خود را کشف کند.

⚜قصد متضاد را می‌توان این‌گونه تعریف کرد: «فرایندی که در آن بیمار تشویق می‌شود، درست همان کارهایی را انجام دهد که از آنها می‌ترسد یا آرزو کند که همان چیزی که از آن می‌ترسد اتفاق افتد. (اولی در مورد الگوی ترس و دومی در مورد الگوی وسواس اجباری صادق است) یعنی بیماری که دچار هراس بیمارگونه است از ترسهای خود نگریزد و بیمار مبتلا به وسواس اجباری با وسواسها و اجبارهای خود مبارزه نکند؛ در این صورت، ترس بیماری‌زا جای خود را به «قصد متضاد» داده و دور باطل اضطرابِ انتظاری از هم گسسته می‌شود.

?فردی با هراس بیمارگونه، «انتظار ترس‌آوری» دارد که آنچه موجب ترس اوست اتفاق بیفتد که این امر، اضطراب انتظاری (anticipator anxiety) را به دنبال دارد و احتمالاً موجب می‌شود که آنچه بیمار از آن وحشت دارد، اتفاق بیفتد. در این حالت، فرد می‌ترسد که بترسد و عکس‌العمل متداول او به این «ترس از ترس»، «اجتناب از ترس» است. الگوی ترس با اجتناب تداوم می‌یابد و این «ترس از ترس» موجب یک دور باطل می‌شود. (فرانکل) دور باطل هنگامی درهم می‌شکند که فرد یک خواسته متضاد را جایگزین یک ترس مرضی کند. (فرانکل) در نتیجه دیگر از موقعیت اضطراب‌زا اجتناب نمی‌کند، بلکه به پیشواز آن می‌رود. به وسیله این روش، علائم بیماری کاهش می‌یابد و درمانگر می‌تواند بر یافتن معنا در زندگی مراجع متمرکز شود.

⚜ یک عنصر کامل در روند «قصد متضاد» القای عمدی شوخی است. (لازاروس) در کاربرد «قصد متضاد»، روان‌درمانگر سعی می‌کند توانایی منحصر به‌ فرد انسان را برای خندیدن و طنز تحریک کرده و از آن استفاده نماید. «فرانکل» معتقد است حس شوخی و طنز، منحصر به انسان است و هیچ موجودی به جز انسان قادر به خندیدن نیست. این قابلیت ویژه انسانی ناشی از ویژگی «خود جدامانی» (Self detachment) است که به انسان کمک می‌کند بتواند نشانه‌های بیماری را از خود جدا کرده و روی آنها کار کند؛ بتواند در مورد خود لطیفه بگوید؛ به خود بخندد و ترسهایش را مسخره کند.

? از دل تکنیک قصد متضاد این برمی‌آید که بیایید زندگی را چندان جدی نگیریم. بیایید از دل مشکلاتمان لذت ببریم. اگر ما بتوانیم کنار بایستیم و به آنها دزدانه نگاه کنیم و به آنها بخندیم، آنها نابود خواهند شد.

⚜ مثلا به فردی که در حضور شخص دیگری دچار لرزش و رعشه می‌شود؛ مثلا جراح جوانی در برابر جراح ارشد یا شاگردی در برابر استادش، گفته می‌شود که از دفعات بعد وقتی این حالت به او دست داد سعی کند با تمام قدرت بلرزد، نشان دهد که چه رعشه‌گر خوبی است طوری بلرزد که بهترین رقاص‌ها هم جلویش کم بیاورند.

↩️فرانکل توانایی به خود خندیدن را ناشی از توانایی انسان برای از خود فرا رفتن می‌داند که یکی از مفاهیم نظریه اوست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *