جهان هولوگرافیک

جهان های موازی
جهان هولوگرافیک در اصل یعنی ما وجود فیزیکی نداریم و توهم وجود داشتن رو داریم،جمله«ما وجود فیزیکی نداریم و توهم هستیم یا فکر میکنیم وجود داریم» اغلب باعث سردرگمی میشه.

صدها سال هست که محققین و دانشمندان ما تلاش برای تعریف جهان هستی میکنن یا به عبارتی برای تعریف چگونگی بوجود اومدن اون و ساختارش تئوریهای متفاوت میدن و میشه به جرأت گفت تا این لحظه که این پست رو‌مینویسم همه اونا ناکام موندن و به در بسته و یا کوچه بمبست رسیدن.

برای این کار متوصل به تئوریهای متفاوت میشن و سعی دارن از هر زاویه ممکنی ساختار جهان رو تعریف کنن.

حالا فرض کنید چی میشد که علیرغم تمام محاسبات و ارائه و طرح تئوریهای مختلف،واقعیت این میبود که همه چیز توهم هست، خود این که جهان توهم و هولوگرام است هم خودش یک تئوری است که این تئوری رو میخوام باز و تشریح کنم(تقریبا ترجمه یکی از مقاله هام در انجمن ساینس کُولِگِن در سوئیس).

در ابتدا باید بدونیم که منظور از جهان هولوگرافیک چیه، تنها با این جمله شماری از علامت سوال کنار هم ردیف میشن. قبل از اینکه بپرسیم اصلا چه اتفاقی میفته اگه بفهمیم که وجود نداریم و توهم موجودیت رو داریم، بهتره بدونیم اصلا شالوده این تئوری و معنای اون چیست.

بر خلاف فیلم ماتریکس تئوری جهان هولوگرافیک اشاره به این نمیکنه که ما ذهنیتی در حافظه ساختگی دستگاههای ساخته شده توسط فرازمینیها هستیم،بلکه خیلی گسترده تر هست و وجود خود فرازمینیها و همه هستی و جهان و جهانهای بیرون و موازی رو هم در بر میگیره.

کسانی که عینکهای سه بعدی مرتبط با فیلم و بازیهای سه بعدی رو روی چشم گذاشتن میدونن که در حالی که تو در یک دنیا حضور جسمی داری، همزمان در دنیای دیگری بصورت موازی حضور ذهنی داری، حضوری که در واقع این حس رو به شما میده که هم ذهنی و هم جسمی در اونجا حضور داری، در صورتیکه در واقعیت (از دید و تفکر هوموساپیانی) فقط ذهنی وجود داری و توهم وجود مادی رو داری.

 

برای ورود به جزئیات جهان هولوگرامی و یا به عبارتی ایلوسیون و توهم وجود داشتن، یک تیم پژوهشگر انگلیسی یک سری آزمایشها و تستهای پی در پی رو انجام دادند به این شکل که درخشش و پرتوهای امواج کوتاه (میکروویو) در فضا رو زیر نظر گرفتن، در اصل جزئیات اشعه ها و امواجی که در نتیجه انفجار بزرگ(بیگ بنگ) در فضا پراکنده و حرکت میکنند رو مورد تحقیق قرار بدن.

وجود این امواج کوتاه در همه جای فضای خارج از جو سیاره ها که انسان به اونجا دسترسی داره ثابت شده هست یعنی این امواج کوتاه وجود صددرصد دارند.

پیرو این تحقیقات میشه به این نتیجه رسید که اطلاعات جهان سه بعدی و هولوگرافیک ما(البته در صورت واقعیت داشتن این تئوری) بر روی یک سطح دو بعدی ذخیره شدن، در کنار اینا سه پدیده زمان، جاذبه و حس لمس کردن چیزهای فیزیکی هم وجود دارن که اونا هم در این تئوری و اطلاعاتی که از سطح دو بعدی میاد میشه گنجانده بشن.

حالا در نظر بگیرید که یک سطح صاف یا کیت اطلاعاتی وجود داشته باشه که از درون اون جهان ما بصورت هولوگرافیک تشکیل بشه، اون سطح دو بعدی میتونه از جهان دیگری باشه و یا میتونه در جهان خود ما توسط موجودات هوشمندتری طراحی شده باشه.

تئوری جهان ایلوسیون یا هولوگرافیک خودش چندین تئوری مختلف رو در بر میگیره که یکی دیگه از این تئوریها سرعت دور شدن ذرات(شامل همه ذرات،کهکشانها، منظومه، سیاره ها، ستاره ها و‌متروئید و آستروئید و کلا همه اجرام آسمانی) از نقطه مبدا (نقطه انفجار بزرگ) است، طبق نظریه جاذبه آلبرت آینشتاین(رِلاتیویتِتس تئوری) این سرعت مدام در حال افزایش هست،یعنی مرتبا به سرعت دور شدن ما از مرگز بیگ بنگ اضافه میشه(سرعت اکسپانسیون)،اما یک تیم پژوهشی یونانی به مدیریت کریستوس سارگاس نتیجه تحقیقاتی رو ارائه دادن که طبق اونا نه تنها این سرعت زیادتر نمیشه بلکه کمتر هم میشه و ما چون بصورت فیزیکی وجود نداریم و در توهم به سر میبریم زمان،مکان و سرعت میتونن شکل و روند واقعی خودشون رو از دست بدن. در ادامه مطلب نتیجه گیری میکنیم و به برداشت درست از توهم وجود و زندگی در رویا یا حافظه میرسیم.

یک مرد چینی خواب میبینه که پروانه ای شده وداره از پیله خودش بیرون میاد،پس از بیداری به سرش زد که نکنه در واقعیت پروانه است و داره خواب میبینه که انسانه،این موضوع باعث شد تا پژوهشگران تئوری های زیادی ارائه بدن.جهان غیر واقعی و اینکه ما در خیال داریم زندگی میکنیم هم مستلزم یک پردازنده است،

به این صورت که باید کسی باشه که این بازی و‌سیستم رو طراحی کرده باشه که ما به عنوان یک کد و یه حافظه کوچک یا یک کاراکتر مجازی فکر میکنیم وجود داریم.

من خودم گیمر هستم و خیلی بازی میکنم، دوستانی هم که با کنسول و یا کامپیوتر بازی میکنن میدونن که کاراکترهای درون بازی اگر از طرف کاربر یا همون گیمر هدایت نشن، خودشون به تنهایی توانایی حرکت و تصمیم گیری دارن چرا که اینطور برنامه ریزی شدن و توان عمل و عکس العمل دارند.

اگر خودمون رو جای یکی از این کاراکترها بذاریم میتونیم ببینیم که هم کسی میتونه ما رو کنترل کنه و هم خودمون با توجه به داده های مغزمون میتونیم در اون دنیای بازی حرکت و زندگی کنیم.

ارزانسرای آرایشی

این دقیقا به معنای زندگی و وجود در ایلوسیون و توهم هست ولی مستلزم سازنده و برنامه ریز هست، دقیقا در این نقطه باید تفکیک کنیم فرضیه جهان هولوگرافیک و زندگی ما در دنیای هولوگراف رو.

در اینجا دو جهان داریم، یکی جهانی که ما داریم میبینیم و درک میکنیم که میتونه ساختگی و هولوگراف باشه و دیگر جهان واقعی و جهانی که خارج از دنیای هولوگرام است، اینجا به این نتیجه میرسیم که تئوری جهان بیرون و جهان واقعی هولوگرافیک باطل هست، چون باید وجود داشته باشه تا ما در اون تولید و برنامه ریزی بشیم و یا به عبارتی جهان ما در اون شکل بگیره، اما تئوری هولوگرام بودن زندگی ما و جهانی که ما میبینیم رو نمیشه صددرصد رد کرد هرچند باورش خیلی خیلی سخته که ما در توهم زندگی میکنیم.

خیلی خوبه شما هم نظرتون رو بنویسید.نتیجه ای که من شخصا بهش رسیدم سوای درست یا غلط بودنش این هست که همه چیز همون طوری هست که ما میبینیم هر چند خود ما ساخته دست موجودات دیگری هستیم و بانک اطلاعاتی محدودی داریم ولی دنیای متریال اون چیزیی هستکه فعلا داریم میبینیم ولمس میکنیم.تئوری ذهن برتر و نشئت گرفتن ذهن ما از منبع بزرگ ذهن کیهانی رو من خودم خیلی معقولتر میبینم و میشه گفت عقیده دارم که اگوی ما یک حافظه مجازی و محدود هست ولی سوپر اگوی ما حافظه واقعی هست که میتونیم باهاش مرتبط شیم و از عمق نظم و ذهنیت کل اونیورسوم و هستی نشئت میگیره،به عبارتی جدا از مادی و وجود جسمی ما (ذهن و آگاهی نامردنی و ابدی ما) عضوی از دنیای واقعی و هستی هستیم، عضوی معتبر.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *