خاطره لرد دزموند لزلی از رابط فرازمینی جورج آدامسکی

خاطره لرد دزموند لزلی از رابط فرازمینی جورج آدامسکی

جورج آدامسکی یک رابط بیگانه یا فرازمینی بود که تصاویر و فیلم های زیادی از یوفوها دارد . او جزء اولین کانتکتی ها بود . او چندین کتاب از خاطراتش با فرازمینی ها دارد . آدامسکی دوستان زیادی داشت که آن ها خاطرات زیادی از او دارند .
یکی از آنها ، لرد دزموند لزلی از طبقه اشراف بریتانیا و نوه خواهری وینستون چرچیل است . او از دوستان نزدیک آدامسکی بود و معمولا هر وقت آدامسکی به انگلستان می رفت ، مهمان او بود . او می گوید در یکی از دفعاتی که به لندن آمده بود ، قرار بود در شهر بات یک سخنرانی داشته باشد ، من او را به ایستگاه قطار رساندم و از باربر خواستم برایش جایی بگیرد ، باربر وسایل را برداشت و سپس برگشت و به ما گفت اقایان جای شما را گرفتم ، من برای بدرقه اش وارد قطار شدم و داخل کوپه شدیم . هنوز چند دقیقه تا حرکت باقی مانده بود ، من تصمیم گرفتم آن لحظات را پیشش بمانم . وقتی وارد کوپه شدیم ، درست روبروی ما مردی بلند قامت، سفید پوست با موهایی بلوند بزرگ و لباسی آبی رنگ بسیار شیک با عینک آفتابی نشسته بود .

شاید باورتان نشود اما انگار از بدنش تشعشع خارج می شد . ناگهان عینکش را برداشت و لبخندی زده و سلام کرد من نیز جوابش را دادم ، اما جورج بدون توجه نشست ، بعد از چند دقیقه از کوپه بیرون رفتم و به جورج اشاره کردم بیرون بیاید ، به او گفتم، ابن فرد را می شناسی؟ در جواب گفت ، نه نمی شناسم ، گفتم ، خواهش میکنم جورج ، این یک آدم عادی نیست ، در همین لحظه سوت قطار زده شد و من به اجبار خارج شدم ، جورج خنده کرده و دست به علامت خداحافظی تکان داد .

وقتی روز بعد از بات برگشت ، به او گفتم : جورج راستش را به من بگو او که بود ؟ در جواب گفت : درست حدس زدی او فردی عادی نبود و قرار شد با من تا بات همسفر باشد. اما او که بود ؟

جورج گفت، او یک فرازمینی است که اکنون سال هاست در انگلستان بسر می برد و وانمود می کند که یک دانشمند است . بسیاری از آن ها در زمین هستند . آن ها در واقع به ما کمک می کنند . از او سوال کردم آیا کسی هم خبر دارد ؟ گفت بعید می دانم ، اما شاید برخی از سازمان های امنیتی از وجودشان مطلع هستند و با آن ها همکاری دارند .

خاطره لرد دزموند لزلی از رابط فرازمینی جورج آدامسکی

این تصویر خاطره انگیز از زمانی است که آن حادثه برای آپولو ۱۳ اتفاق افتاد و فضانوردان آپولو ۱۱ نیل آرمسترانگ و باز آلدرین برای دلداری به خانه جیم لاول رفتند. 

ماموریت آپولو ۱۳ با حوادث عجیبی روبرو گردید ، حتی برخی نظریه های توطئه معتقدند که انفجار در تانکر اکسیژن ، به دلیل نقص فنی نبوده بلکه هشداری از جانب فرازمینی ها بوده است . اما جدا از این داستان ها ، چندین روز تمام ناسا برای آوردن آن ها به زمین بسیج شده بودند و هر کس هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد ، نیل آرمسترانگ و باز آلدرین همراه با خانواده هایشان برای دلداری به خانه جیم لاول رفته بودند .

لازم به ذکر است تمام فضانوردان در آن سال ها در هیوستون تگزاس ساکن بودند (برخی به اشتباه فکر می کنند مرکز تگزاس هیوستون است که اینطور نیست بلکه مرکز تگزاس شهر آستین می باشد) از این رو بقیه فضانوردان برای دلداری به خانه دو فضانورد دیگر رفته بودند . تمام خبرنگاران در خانه لاول جمع شده و آخرین اخبار را از آنجا گزارش می کردند .

حتی ناسا ، یک لاین مستقیم از مرکز کنترل در هیوستون به خانه لاول کشیده بود و از آنجا خانواده اش می توانستند با او صحبت کرده و گاهی اوقات بطور زنده در جریان کار قرار می گرفتند . نکته جالب قضیه مادر جیم لاول بود که بسیار مسن بود و هیچکس را هم بدرستی نمی شناخت مرتب از پسرش برای نیل آرمسترانگ و باز آلدرین تعریف می کرد و برایشان از تخصص و مهارت فرزندش می گفت . او می گفت ، شما جیم منو نمی شناسید اون بهترین فضانورد آمریکاست ، من می دونم اون تنها کسیه که می تونه روی ماه فرود بیاد . اگه شما یه ماشین لباسشویی هم بهش بدید باهاش روی ماه فرود میاد .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *