در باب ناکارآمدی چند وظیفه گی رایانه ای

بسیاری از ما به هنگام تماشای تلویزیون، سرگرم استفاده از اپلیکشن های موبایل هستیم، در طول جلسات کاری ایمیل ها را چک کرده، و بطور مداوم سری به فیسبوک می‌زنیم. در دوره‌ای زندگی می کنیم که در قیاس با گذشته چند وظیفه‌گی روزافزونی قابل مشاهده است. مساله ای که تاثیرات خود را بروی مغز و رفتار انسان به همراه دارد.

مطالعات متعدد اخیر از تاثیرات منفی‌ این مسئله بر بازدهی کار و تحصیل سخن می‌گوید. اینکه انجام همزمان چند کار، باعث کندی عملکرد انسان شده و تعداد اشتباهات را بالا میبرد. اما دست کشیدن از این عادت کار آسانی‌ نیست.

در متن زیر نگاهی کوتاه از سه جنبه علوم مغزواعصاب،روانشناسی و آموزشی به این موضوع.

ورود اولین مدل‌های گوشیهای هوشمند به کمتر از هفت سال پیش بر میگردد ، اما امروزه در اکثر جوامع نزدیک به سه چهارم شهروندان دارای یک‌ ویا تعداد بیشتر ی از این گوشیها میباشند.

با پیشرفت سریع تکنولوژی، امروزه دسترسی‌ همیشگی‌ و همه جایی به دنیا را تجربه می‌کنیم. امری که وسوسه اینکه بین کارها سری به موبایل زده شود را افزایش میدهد و میزان چند وظیفه گی رایانه ای را روز به روز بالاتر میبرد.

به باور ته و کومپرنوله یک روانپزشک عصبی از کشور بلژیک، انسان در روند تکاملی و تا به اینجا یاد نگرفته که چگونه باید با این مقدار زیاد موارد وسوسه برانگیز برخورد کند. بسیاری از افراد بر این باورند که می‌توانند چند وظیفه را همزمان انجام دهند، اما این تصوری بیش نیست. مغز انسان به سادگی‌ توانایی‌ انجام این کار را ندارد. هیچ فردی توانایی‌ انجام همزمان دو وظیفه که استفاده از پروسه های فکری را بطلبد، دارا نیست.

نتیجه اینکه ما بطور مداوم بین وظایف مختلف تغییر جهت می‌دهیم؛ که باعث از دست رفتن زمان و اطلاعات شده و به واسطهٔ جابجایی مداوم به اتلاف انرژی بیشتری منجر خواهد شد. و به همین خاطر کاری است نا کارآمد.

در نیمی از مدارس هلند اجازه به همراه داشتن گوشی‌های موبایل در کلاس درس به دانش آموزان داده می‌شود. نکته ای که به نظر پال کرشنر، یک کارشناس در امور روانشناسی آموزش در این کشور،  دلیلی است برای حواس پرتی دانش آموزان در کلاس ها.

به گفته این استاد دانشگاه، مخألفتی با استفاده از تکنولوژی در کلاس درس وجود ندارد، اما با روشن بودن گوشی در کلاس، وسوسه استفاده از آن و عدم توجه به یادگیری بالا میرود.ودر نتیجه، کودکان میزان کمتری از جذب و درک مطالب را تجربه می‌کنند.

کرشنر تحقیقاتی‌ داشت راجع به دانش آموزانی که به هنگام کلاس درس از فیسبوک استفاده می‌کنند. در جریان این مطالعه، مقایسه‌ای انجام شد بین گروهی که به هنگام درس گوشی موبایلشان روشن و از آن استفاده می‌کنند و گروهی دیگر که با شروع کلاس گوشی را خاموش می‌کنند. در پایان دوره مورد نظر، مشاهده شد که گروه اول، در مقایسه، در پاسخ به سوالات درسی‌ درصد اشتباهات بیشتری داشته و میانگین نمراتشان نیز پایین تر از گروه دوم بود.

به گفته کرشنر در گذشته به کودکانی بر می‌خوردیم که در جریان درس توجهی‌ به آنچه که در کلاس میگذشت نداشتند  و از پنجره به بیرون نگاه میکردند، امروزه این پدیده جایگزین شده است با کودکانی که در جریان کلاس با گوشی موبایلشان مشغولند. پیشنهاد وی اجباری شدن خاموش بودن گوشیها در جریان درس کلاس است و به هم چنین توصیه به عدم استفاده از موبایل در جریان کار. ولی‌ در هر صورت لازم است که در سطوح بالا در این رابطه تصمیماتی اتخاذ شود.

چرا یی این رفتار ناکار آمد ، به گفته ته و کومپرنوله (روانپزشک عصبی ) به چند دلیل بر می‌گردد. مهمترین دلیل اینکه استفاده مداوم از اپلیکشن ها حس خوبی‌ در فرد ایجاد می‌کند. با دیدن مورد ی جدید، بردن در یک بازی، دریافت پیام، و یا دشت یک لایک، مغز ما مقداری دوپامین تولید می‌کند. هورمونی که در پروسه تجربه لذت، نقش عمده‌ای بازی می‌کند. و با دریافت آن، فرد به طرف تولید بیشتر این هورمون تمایل پیدا می‌کند؛ بنابر این به دنبال نیروی محر که جدید ی میرود؛ که در جای خود معتاد کننده است، درست بمانند مواد مخدر.
دلیل مهم بعدی برای نگاه مداوم به وب سایتها، شبکه های اجتماعی و ایمیل ها هراس از این است که فرد چیزی را از دست ندهد. افرادی که برای مدتی‌ به گوشیشان یا دنیای مجازی دسترسی‌ ندارند، حس ترس و هراس را تجربه کرده و احساس راحتی‌ ندارند. و رفتاری را نشان می‌دهند که به هنگام اعتیاد قابل مشاهده است .

به گفته فرانک کرسین از انستیتویی تحقیقاتی راجع به تکنولوژیهای جدید، سازندگان اپلیکشن ها، تبلیغات، وب سایتها، همگی در رقابتی تنگاتنگ قرار دارند برای جلب توجه مخاطبان.

او توضیح می‌دهد که توجه کاربران در دنیای امروز از ارزش بالایی برخوردار است.ما در اقتصادی توجهی‌ زندگی‌ می‌کنیم. در حال حاضر حدود ۴ میلیون اپلیکشن  وجود دارد که سازندگان آن تلاش میکنند تا توجه مخاطبان را به آن جلب کنند. و برای رسیدن به این هدف از اطلاعات  و شناخت روانشناسی‌ استفاده میشود.

وی در این رابطه به کتابی‌ اشاره می‌کند که به تازه گی‌ انتشار یافته و در زمرهٔ‌ پر فروشترین کتاب‌ها و بویژه در منطقه سیلیکون ولی (منطقه‌ای در کالیفرنیای آمریکا که مطرح‌ترین و مهمترین مکانٔ در زمینه تولید و پیشرفت نرم افزار و دیگر موضوعات مربوطه می‌باشد) قرار دارد.کتابی‌ به نام “HOOKED” .در این کتاب در چهار مرحله به شرکتها آموزش داده میشود که چگونه می‌توان کاربران را به محصولی معتاد کرد.

بی‌ جهت نیست که افراد مداوم به صفحه فیسبوک نگاه میکنند. نمونه ای از یک محصول، که خوب و عمیق راجع به آن فکر شده است و با برخورداری از یک طراحی مناسب، تا رفتار مخاطبان را هدایت کند.

منظور از این تلاش آن است تا از محصولات بر حسب عادت استفاده شود، بدون اینکه فرد راجع به آن فکر کرده باشد. آیا در این صورت انتخاب شخصی تحت کنترل اراده فرد قرار دارد؟آیا صحبت از انتخاب آگاهانه است؟ وچگونه می‌توان با این تحولات تکنولوژیکی برخورد کرد؟

توصیه ته و کومپرنوله (روانپزشک عصبی) در این رابطه استفاده قاطع و روزمره از دگمه خاموش-روشن گوشی و فشار دادن چهار ثانیه ای آن برای خاموش کردن میباشد.و سپس تمرکزی ۴۵ دقیقه ای بروی کاری مورد علاقه و دوری از هر آنجه که باعث به هم زدن تمرکز میشود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *