شهریاران ایرانی‌الاصل امپراتوری «دیجیتال»

دارا خسرو شاهی

دارا خسرو شاهی

نشستن دارا خسرو شاهی بر کرسی مدیر عاملی شرکت بلند آوازه آمریکایی «اوبر» در رسانه‌های مهم اقتصادی جهان بازتابی گسترده یافت و در جامعه ایرانیان درون و بیرون کشور نیز هیجانی همراه با شادی و غرور برانگیخت.

چابکسواران عرصه «جهانی شدن»

خسروشاهی چهل و هشت ساله، که در سنین کودکی همزمان با انقلاب اسلامی‌ به آمریکا کوچ کرد، در دنیای پر تب و تاب «اقتصاد دیجیتال» چهره بسیار شناخته شده‌ای است. منظور از «اقتصاد دیجیتال» آن دسته از فعالیت‌های اقتصادی است که نه کالا تولید می‌کنند و نه خدمات و نه داده، بلکه با تکیه بر پلت فورم‌های اینترنتی و موبایلی، بین تولید کنندگان و متقاضیان کالا‌ها و خدمات و داده‌ها ارتباط به وجود می‌آورند. «آمازون»، «ای بی»، «گوگل»، «اکسپدیا» و یا همین «اوبر» به قلمرو «اقتصاد دیجیتال» تعلق دارند که طی دو دهه اخیر جهشی سرگیجه آور را از سر گذرانده و عرصه‌های گوناگون تمدن جهانی را دگرگون کرده‌است.

شهرت دارا خسروشاهی با نام «اکسپدیا»، شرکت غول پیکر مسافرتی آنلاین جهان، که مقر آن در واشینگتن قرار دارد، گره خورده‌است. طی دوازده سال مدیریت او در «اکسپدیا»، که سال ۲۰۰۵ آغاز شد، این شرکت با رشدی بسیار سریع در راس پلت فورم‌های مسافرتی جهان قرار گرفت و در پنج سال گذشته، با سه برابر شدن قیمت سهامش، ارزش آن در بورس به بیست و سه میلیارد دلار رسید.

رها کردن «اکسپدیا» و رفتن به «اوبر»، برای دارا خسروشاهی، تصمیم آسانی نبود. اولی بی‌دغدغه و جنجال در راه توسعه پیش می‌رود، حال آنکه دومی‌ درگیر کشمکش‌های درونی است و فعالیت آن در سراسر جهان نیز با سر و صدای فراوان همراه‌است. «اوبر» ده سال پیش کار خود را به صورت یک «استارت آپ» آغاز کرد و امروز یک میلیون راننده تاکسی را در ششصد شهر دنیا در یک شبکه جهانی زیر مدیریت خود دارد. شرکتی چنین غول پیکر در حرفه قدیمی‌ حمل و نقل شهری انقلاب به وجود آورده و به نماد «اقتصاد دیجیتال» بدل شده، ولی در همان حال، با بر هم زدن یک نظم قدیمی، مقاومت‌ها و مخالفت‌های فراوانی را بر انگیخته و تظاهرات زیادی در کشور‌های گوناگون علیه آن بر پا شده‌است.

گویا خسروشاهی بر سر قبول یا رد پیشنهاد سمت مدیر عاملی «اوبر» مدتی مردد می‌ماند. تا موقعی که یکی از دوستانش چشم در چشم او می‌دوزد و می‌پرسد «دارا، ترجیح می‌دهی خوشبخت باشی یا دنیا را عوض کنی؟» فردای آن روز خسروشاهی تصمیم خود را به نشستن بر تخت ریاست «اوبر» اعلام می‌کند.

در دنیای «دیجیتال»، که قلب تپنده آن در دره سیلیکون (سیلیکون ولی) کالیفرنیا قرار دارد، دارا خسرو شاهی تنها نیست. در میان شهریاران این امپراتوری رو به گسترش، می‌توان از امید کردستانی نام برد که پیش از این یکی از مدیران ارشد «گوگل» بود و اکنون ریاست هیات مدیره توییتر را بر عهده دارد. و نیز از شروین پیشه‌ور، یکی از بنیانگذاران شرکت «هایپر لوپ» و نیز از طراحان عمده قطاری که قرار است سرعت آن از مرز ۱۲۰۰ کیلومتر در ساعت بگذرد. و همچنین پیر امیدیار که یکی از بنیانگذاران سایت بسیار مشهور «ای بی» است. و این فهرست را، با دستکم حدود چهل نام، می‌توان ادامه داد.

هفتاد سال پیش ایرانی‌ها حتی از یک دهم کادر‌های کارشناسی لازم برای به حرکت در آوردن دوباره چرخ صنعت نفت کشور، که در پی ملی شدن آن کم‌وبیش متوقف شده بود، بر خوردار نبودند. امروز مردان و زنان ایرانی الاصل در قلب قلمروی «هـای‌تـک» به شهرت رسیده اند و سکان شرکت‌هایی را در دست دارند که چابکسواران عرصه «جهانی شدن» به شمار می‌روند. مساله در آنجا است که اینان در فضایی بیرون از کشور خود می‌درخشند. راز این درخشش را باید در کلمه آزادی جستجو کرد: آزادی خلاقیت، آزادی کسب و کار، آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی. اینترنت و دنیای «دیجیتال» زاده آزادی و گسترش دهنده آزادی است. با سلطان و آیت الله و رفیق کبیر و برادر بزرگ، با امر به معروف و نهی از منکر، حتی تصور چنین انقلابی غیر ممکن بود. و این تازه اول کار است.

جوشش استارت آپ‌های ایرانی

بر خلاف گفته‌های پر سر و صدای اخیر یکی از «آقا زاده»‌های جمهوری اسلامی، که موفقیت‌های خود را به خوب بودن «ژن» پدر و مادرش نسبت داده، چه بسا استعداد‌هایی که در شوره‌زار می‌خشکند. چه بسیارند جوانانی که، بدون برخوردار بودن از آن «ژن» من در آوردی، از محرک‌ها و توانایی‌های لازم برای پیشرفت برخوردارند، ولی در فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران، در بر خورد با موانع و ممنوعیت‌ها و تبعیض‌ها، از رفتن باز می‌مانند. این راز پر کشیدن شمار زیادی از نخبگان ایرانی به دیار‌های دیگر است.

ولی به رغم همه تنگنا‌های موجود در فضای ایران، تلاش سر سختانه شماری از جوانان کشور برای همراه شدن با سیر تحولات جهانی به گونه‌ای شگفت‌انگیز ادامه دارد. نمونه تحسین بر انگیز این تلاش را از جمله در همین عرصه «اقتصاد دیجیتال» می‌بینیم.

رسانه‌های اروپایی از جوشش استارت آپ‌های ایرانی سخن میگویند و از معروف ترین آنها نام می‌برند. استارت آپ «مامان پز» که به ابتکار تبسم لطیفی ۳۱ ساله به وجود آمده، یکی از آنها است. کار این پلت فورم آنلاین ایجاد ارتباط بین خانم‌های خانه دار ایرانی است که غذا‌هایی را با کیفیت خوب عرضه می‌کنند، و مشتریانی که متقاضی چنین خدمتی هستند. پلت فورم «مامان پز» در سال ۲۰۱۴ به وجود آمده و، به نوشته روزنامه فرانسوی «لوموند»، اوایل سال جاری میلادی هفت شاغل داشته و هر روز، با تکیه بر هشتاد خانم آشپز، هزار سفارش غذا را تامین می‌کند.

در عرصه داد و ستد آنلاین هم پیشرفت سریع است و استارت آپ‌های بازرگانی با همکاری پلت فورم‌های جهانی و یا با الهام گیری از آنها در ایران پا میگیرند، از جمله «دیجی کالا» (وابسته به «آمازون») که ارزش آن امروز به سیصد میلیون دلار رسیده‌است و یا «اسنپ» که «اوبر» را الگوی خود قرار داده و در تهران فعالیت می‌کند. در مقیاس خاورمیانه و در مقایسه با کشور‌های همسایه، ضریب نفوذ اینترنت و تلفن همراه در ایران نسبتا بالا است و این زمینه بسیار مساعدی را برای گسترش کسب و کار آنلاین در کشور فراهم میآورد.

با این حال پیشروی نوع دیجیتال کسب و کار در ایران بدون مانع نیست، به ویژه با توجه به خطر‌هایی که از این ناحیه متوجه کسب و کار سنتی می‌شود. رسانه‌های اقتصادی تهران از فشار‌هایی سخن می‌گویند که از سوی اتحادیه‌ها و انجمن‌های صنفی و نیز نهاد‌های نظارتی جمهوری اسلامی‌ علیه‌استارت آپ‌ها اعمال می‌شود. اپلیکیشن «دیوار»، که در کار خرید و فروش بی‌واسطه ملک تخصص دارد، خشم اتحادیه مشاوران املاک را بر انگیخت.

به رغم این گونه موانع، تردیدی نیست که در ایران نیز، همچون بسیاری دیگر از نقاط جهان، پیشروی اقتصاد دیجیتال بازار کار ایران را دگرگون خواهد کرد، حرفه‌هایی را حذف و، در همان حال، حرفه‌هایی تازه به وجود خواهد آورد. این یکی از چند پدیده مهمی‌است که جامعه ایرانی را به سرعت به سوی دگرگونی‌های بنیادی خواهد برد، همراه با امید‌هایی تازه و چالش‌هایی نگرانی‌آور.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *