قانون جذب : حقیقت یا توهم؟ ( قسمت هفتم ) – مقاله ای تکان دهنده در مورد قانون جذب

قانون جذب

یک جمله درخشان دیگر از این اساتید قانون جذب را با هم مرور کنیم:

“به سبب قانون جذب، از هر چه که بترسید و یا نخواهید که اتفاق بیفتد، اتفاق افتاده و در زندگی شما ظاهر می گردد”

جمله آشنایی است، مادربزرگهای ما نیز ضرب المثلهای مشابهی داشتند که: ” از هر چی بدت بیاد، سرت میاد” و “مار خیلی از پونه خوشش میاد، در لونه اش هم سبز میشه” و …

راستش را بخواهید این جمله اساتید از حرفهای مادربزرگهای ما نیز فراتر رفته و واقعا عجیب است! یعنی اگر یکی از این اساتید فیلم ترسناک ببیند و به هیولاها و ارواح آن فکر کند، آیا نیمه شب آنها در اتاقش ظاهر خواهند شد؟ اگر اینطور باشد که بسیاری از مردم از هیولاها و اشباح این فیلمها می ترسند( فیلم ترسناک را برای ترساندن می سازند دیگر!) و باید شبها آنها را در محل زندگی خود تجربه کنند. اگر به این صورت باشد بزودی این هیولاها و اشباح همه دنیا را اشغال کرده و همه مردم را قتل عام خواهند کرد. هر چیزی که کودکان ما شبها از آن هراس داشته باشند( لولو، دیو، جن و …)، ظاهر شده و ما را نابود خواهند کرد.

اگر این مساله حقیقت داشته باشد، مسافرانی که سوار هواپیما شده و از سقوط هراس داشته باشند، باعث سقوط هواپیماها خواهند شد( خدا را شکر که چنین چیزی صحت ندارد وگرنه بیش از نیمی از پروازها به سقوط منجر می شد!). ترس از سقوط شهاب سنگ می توانست باعث سقوط روزانه صدها شهاب سنگ به زمین و کشته شدن میلیونها نفر شود. ترس از زلزله در کلان شهری چون تهران که از قضا روی گسل زلزله نیز واقع است و مستعد برای این مساله، می توانست منجر به زلزله های ویرانگر و ایجاد یک فاجعه در سطح ملی برای کشورمان شود. پس واقعا باید گفت: خدا را شکر که قانون جذبی که درباره اش اینگونه گفته اند، واقعا اینگونه عمل نمی کند!

ترس‌ها همیشه اتفاق نمی‌افتند

اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، همیشه لحظاتی در زندگی ما بوده اند که تا سرحد مرگ از چیزی در هراس بوده ایم، اما هرگز اتفاقی نیفتاده. این دیگر یک قضیه بدون شرح و بدیهی است و خود گویای همه چیز است. مثال خطای سال ۲۰۰۰ یا همان Y2K که نمونه ای در سطح جهانی است که هرگز اتفاق نیفتاد.

از یکی از سخنرانیهای قانون جذب نقل شده که خانمی از این مساله شاکی بود که در محل قبلی رفتار مردم بسیار زننده و بی ادبانه بوده، و پس از اینکه از دست آنها به محل جدید رفته، باز هم رفتار مردم آنجا را بسیار زننده و بی ادبانه یافته است. استاد کارگاه به این خانم تذکر داده که اگر در مورد مردم اینگونه فکر کنی، ” به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است”! و به خانم گفته است که اگر تصورت را در مورد مردم تغییر دهی و معتقد باشی که همه انسانها دوست داشتنی و مهربان هستند، اینطور خواهد شد!

اما آیا واقعا می توان اینگونه تصور کرد؟ من شخصا از این استاد محترم دوست داشتنی درخواست دارم به هزینه بنده سفری به عراق یا سوریه داشته و تصور کنند که “برادران داعشی بسیار مهربان، میهمان نواز و انسان دوست هستند”! بدون شک چند روز بعد کلیپ سر بریده شدن، سوزانده شدن یا تیرباران شدن ایشان را هم در شبکه های اجتماعی خواهیم دید!!

اگر کسی این قدرت را داشته باشد که فقط با تفکر و تجسم، افراد دور و بر خود را به خوب یا بد تبدیل کند، بدون شک حاکم بلامنازع جهان شده و بر ذهن ها و قلب های همه حکمرانی می کند. اصلا یک سوال دیگر: در این نبرد تفکرات و تجسمات، چه کسی پیروز خواهد شد؟

آیا پیامبران، ائمه و معصومین همه از این اصل غافل بودند که در طول زندگی پربرکتشان این همه مورد توهین و تهدید از سوی قوم خود قرار گرفته و حتی به دست آنان به شهادت رسیدند؟

من مسئول افکار و ذهنیتهای دیگران نیستم!

اگر شخصی دشمنی با مرا انتخاب کرده باشد، چگونه با افکار خودم می توانم این انتخاب را تغییر دهم؟ تازه به فرض این که بتوانم، آیا من اجازه دستکاری و دخل و تصرف در ذهن دیگران را دارم؟ افکار و ذهنیتهای آنها موجب دشمنی با من شده است، نه افکار و ذهنیتهای خودم. من مسئول افکار و ذهنیتهای دیگران نیستم!

به نظر من هر شخصی با ضریب هوشی متوسط و حتی پایین هم می تواند درک کند که مناطق مختلف از نظر فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، نژاد پرستی، دینی، عرفی و سایر موارد تفاوتهای خود را دارند ، و رفتار آنها با شما بستگی به پارامترهای فوق دارد، نه به ذهنیت و افکار شما ( مگر این که شما نعوذ بالله ادعای خدایی داشته باشید!).

در طول زندگی خود این حقیقت را به صراحت دریافته ام که رفتار و تعامل دیگران با من، بیشتر به محل و نوع تربیت و فرهنگ و “ذات” افراد بستگی دارد تا افکار و عقاید من. این مساله را با هر کسی که مطرح کردم بلافاصله پذیرفت. اما متاسفانه مدعیان و اساتید قانون جذب حتی یک قدم هم از گفته ها و ادعاهای خود عقب نشینی نکردند! حتی در بنگاههای مسکن هم به اهمیت محل زندگی بیش از هر پارامتر دیگری واقف شده اند، اما اساتید ما هرگز تسلیم نمی شوند!

ادامه دارد…

منبع:افکار سبز

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *