‍ ‍ “لیلیث” نخستین همسر ” حضرت آدم”

لیلیت که بود؟آیا لیلیت همسر اول حضرت آدم بود؟

در دین مبین اسلام، خداوند حکیم، پس از آفرینش آسمان‌ها و زمین و خشکی‌ها و دریاها، بر آن شد تا اشرف مخلوقات و نمونه فوق‌العاده آفرینش خویش را خلق کند. از این روی، نخست “آدم” را آفرید و سپس “حوا” را از دنده‌های سمت چپ پیکر او خلق کرد.

این روایت هزاران سال پیش از نزول قرآن نیز کمابیش به همین‌گونه در  تورات موسی آمده بود.

اما در کتاب تلمود -که در کنار تورات- از کتب مقدس برخی از فِرَق یهود محسوب می‌شود، داستان به گونه دیگری آمده.

تلمود می‌گوید که همسر نخست حضرت آدم،‌ زنی بود به نام “لیلیث” (Lilith). یَهُوه (خداوند) پس از خلق آدم، جفت او لیلیث را نیز از خاک آفریده بود تا به همسری آدم و تحت اطاعت او درآید. باری لیلیث که خود را همچون آدم از خاک و آفرینش خود را با او برابر می‌دانست، از آدم اطاعت نمی‌کرد و با او هم‌بستر نمی‌شد.

در نتیجه مدتی که چنین گذشت، از برای رهایی از اطاعت آدم، راه فرار از بهشت را انتخاب کرده و به سوی دریای سرخ که جایگاه شیاطین و اهریمنان بود، گسیل یافت. در آن‌جا لیلیث ، اسیر ابلیس گردید و چون او را از آتش و برتر از خود یافت، حاضر به ارتباط نامشروع با او گشت. از این ارتباط، او باردار گشت و هر روز صد بچه‌شیطان (به‌نوعی خون‌آشام) به دنیا می‌آورد.

بعد از فرار لیلیث ار بهشت، خداوند از برای آن‌که توالد و تناسل بشر عقیم نماند، تصمیم گرفت جفتی دیگر برای آدم بیافریند. اما این بار دیگر مستقیم از خاک بهره نبرد. بل از دنده‌های آدم، حوا را آفرید. حوا که خود از آدم جدا شده و دیگر عنصر وجودیَش پست‌تر از آدم است، خود را با او مساوی ندیده و به او اطاعت می‌کند.

آدم لیلیث را فراموش کرده با حوا هم‌بستر شد. هنگامی‌که لیلیث از این رویداد آگاه می‌شود، به حوا حسادت کرده و از این‌که به این زودی فراموش گشته است، خشمگین می‌شود. پس برای گرفتن انتقام از آنها، خود را به‌شکل معشوقه‌اش ابلیس درآورده و یواشکی درون بهشت می‌شود. آنجا آدم و حوا را فریب داده و سبب آن می‌شود تا آن دو از میوه ممنوعه تناول کنند.

هنگامی که خدا از نافرمانی آدم و حوا آگاه شد، آن دو را از بهشت اخراج کرد و همچنین جاودانه بودن را نیز از او سلب کرد تا فانی گردد. اما لیلیث به‌خاطر نخوردن از میوه ممنوعه، همچنان جاودانه ماند!

پس از این رویدادها، خداوند برای متوقف کردن لیلیث، دست‌به‌کار می‌شود و سه فرشته به سوی او می‌فرستد و تهدید می‌کند که اگر به بهشت بازنگردد و به خدا و آدم اطاعت نکند، هر روز یکی از بچه‌هایش را نابود خواهد کرد.

اما لیلیث که به شدت گستاخ شده و حاضر به اطاعت از خدا نبود، نافرمانی می‌کند و بازنمی‌گردد. از همان لحظه به فرمان خدا هر روز یکی از فرزندان لیلیث کشته می‌شود.

لیلیث  نیز چون مرگ فرزندانش را می‌بیند، خشمگین شده و از برای انتقام فرزندانش، هر روز یک نوزاد از تبار آدم و حوا را می‌کشد.

اسطوره لیلیث در اساطیر کهن میانرودان نیز وجود دارد. در نزد اقوام سومری که کمابیش پنج‌هزار سال پیش در حدود عراق فعلی می‌زیستند، لیلیث خدای طوفان بود و حامل بیماری و مرگ. در اساطیر آشوری، بابلی و اکردی نیز از او یاد شده است. در اساطیر بابلی او را ایزدبانویی فاحشه میدانند که در خواب به مردان نزدیک شده و از آن‌ها آبستن می‌شود.

این اسطوره‌ی فاحشه و نماینده شر و تاریکی، در افسانه‌های دیگر ملل نیز رسوخ کرده است. مثلاترکـ‌ها، در داستان‌ها و افسانه‌های خود از زنی به نام “آل نه‌نه سی” یاد می‌کنند که زنی بلند اندام است و برای دزدیدن نوزادِ زنِ تازه زایمان کرده، به سراغ او می‌آید. مردم نیز برای پیش‌گیری از آسیب رسیدن به نوزاد، به لباس طفل سنجاق می‌زنند. زیرا بر این باورند که آل نه‌نه سی از ادوات آهنی می‌ترسد. یهودیان نیز برای پیشگیری از آُیب رساندن لیلیث به نوزاد، گردن‌بندی را که نام سه فرشته مقدس در آن حک شده است به گردن نوزاد می‌اندازند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *