توانایی پیش بینی و اعتماد در کودکان
کسانی که می توانند نتایج کارهای خود را ببینند و آن را بپذیرند شخصا مسئولیت کارهای انجام شده را بر عهده می گیرند. آنان فکر می کنند که: اگر من این کار را بکنم آنگاه فلان اتفاق خواهد افتاد. آنان مسبب هر آن چیزی که اتفاق می افتد هستند نه کسی دیگر. وقتی مردم بتوانند تصور کنند که احتمال دارد چه اتفاقی رخ دهد و بتوانند به نقش خود در هر کاری اعتراف کنند آنگاه می فهمند که چه کاری را انجام داده اند و می توانند آن کار را تکرار کنند یا دیگر انجام ندهند. و این هنگامی صورت می گیرد که تشخیص دهند کاری را که انجام داده اند غلط یا گمراه کننده و غیر مفید بوده است. پاسخگو بودن در قبال اعمال و رفتار خود روح مسئولیت است.
اگر در تجربه های ما قابلیت پیش بینی و ثبات نباشد نمی توانیم مطمئن باشیم که نتیجه ی کار چه خواهد بود. هیچ طرح و الگویی نمی بینیم که بتواند ما را از همه چیز مطلع سازد. پس بدون الگو و طرح برای کودکان بسیار دشوار است که میان رفتار خود و پیامد آن رابطه ای برقرار سازند و مسئولیت آن را بر عهده بگیرند. اگر کودکان نفهمند که مثلا والدینشان آنها را نادیده خواهند گرفت یا از آنها راضی اند یا تنبیه شان خواهند کرد یا وقتی از مدرسه به خانه باز می گردند آیا کسی در خانه خواهد بود یا غذایی در یخچال وجود خواهد داشت آنگاه تعیین الگوهای روشنی که کودکان بتوانند مطابق آن الگوها دنیای خود را بیشتر تعبیر و تفسیر کنند مشکل خواهد بود.
والدین چگونه می توانند کمک کنند؟
در مرحله ی سوم ما می توانیم:
- کودکان خود را تشویق کنیم که پیشاپیش بیندیشند و طرح و نقشه تهیه کنند. می توانیم پیش از آنکه شروع به کار کنند از مهارت های طرح ریزی نمونه ای تهیه کنیم و به آنان توضیح دهیم که چرا باید هر کاری را با ترتیب معینی انجام دهیم. مثلا زمانی که اسباب بازی ها را همراه با کودکان کم سن و سال مرتب می کنیم می توانیم شرح دهیم که اول باید اسباب بازیهای مکعبی شکل را در جعبه شان بگذاریم زیرا در کمد اسباب بازیهای دیگر روی این اسباب بازی ها قرار می گیرند. زمانی که کودکان بتوانند بدون کمک فرد دیگری کاری را انجام دهند پیش از آنکه اجازه دهیم این کار را انجام دهند می توانیم از آنها بپرسیم آیا دلشان می خواهد برای طرح ریزی انجام آن کار کمکشان کنیم؟ تشویق کودکان بزرگتر در ساختن نمونه های چوبی یا پلاستیکی با استفاده از وسایلشان به آنان کمک می کند که طبق روشی منظم با کارهای خود برخورد کنند. همچنین محول کردن وظایف منزل به کودکان بزرگتر به آنان کمک می کند که فکر خود را پیشاپیش به کار بیندازند و برای انجام این گونه کارها به برنامه ریزی بپردازند. ما پدران یا مادران باید:
- کودکان خود را از پیامدهای تصمیمات و عملکردشان آگاه سازیم.
- بگذاریم بدانند که چگونه باعث شادی یا غم ما می شوند. اجازه دهیم وقتی رفتار نامناسبی دارند یا از مقررات سرپیچی می کنند با پیامدهای مربوط مواجه شوند.
- به تدریج و به طرزی مناسب به آنان مسئولیت بدهیم نخست در زمینه ی خودشان و سپس در زمینه دیگران. مثلا برای نمونه این مسئولیت را به آنان بدهید که لباس های کثیف خود را در سبد لباس های چرک و بشقاب ها و لیوان های کثیف را در ظرفشویی آشپزخانه و آخر شب وسایل مدرسه شان را در کیف مدرسه خود بگذارند و حتی گهگاه غذای خانواده را آماده کنند. انتخاب های به دقت انجام شده را نیز می توان برای افزایش حس مسئولیت مورد استفاده قرار داد.
- هرگونه تغییر و تحول در امور زندگی را به اطلاع کودکان برسانیم و سعی کنیم افرادی قابل اعتماد باشیم و رفتارمان قابل پیش بینی باشد. مثلا می توانیم بعضی مقررات عادی در خانه وضع کنیم که به وضوح مشخص می کند اعضای خانواده باید انتظار چه رخدادی را داشته باشند. اگر دچار نوسانات روحی غیر قابل پیش بینی می شویم می توانیم درباره ی اوضاع و احوال خودمان به کودکان هشدار دهیم و اگر این نگرانی رفع نشد بهتر است در صدد برآییم تا به نوعی کمک بگیریم. ما می توانیم اجازه دهیم که فرزندانمان در فرصتی مناسب از تحولاتی که در زندگی ما رخ می دهد و بر آنها تاثیر می گذارد آگاه شوند و بدون شک می توانیم آنان را از روند تحولاتی که مستقیما بر آنها اثر می گذارد آگاه کنیم.