داستان ” امتحان ریاضی “
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
دکتر “ژوزف ایگناس گیوتین”، پزشکی فرانسوی بود که هنگام وقوع انقلاب کبیر فرانسه دردانشگاه پاریس
در اولین جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست که کسی را بیابیم که تا به حال
روزگاری حاکمی اعلام کرد به هنرمندی که بتواند آرامش را در یک تابلو نقاشی بیاورد، جایزه ای نفیس خواهد داد
مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود.
روزی لویی شانزدهم در محوطهی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید
یکی از استادهای دانشگاه تعریف میکرد… چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…
کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم
دوستان عزیز یک خانم معلمی در آمریکا کاری کرد که اسم او در تمام کتابهای تربیتی و پرورشی چاپ شد.
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: “فاصله بین دچار مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل