بصیرت مرگ
یکی از شبهای سال ۱۷۸۸، ژاک کازوت نویسنده، مهمانهایش را هنگام صرف شام با پیشگویی کردن اتفاقاتی که طی انقلاب فرانسه روی داده اند، وحشت زده کرد.
یکی از شبهای سال ۱۷۸۸، ژاک کازوت نویسنده، مهمانهایش را هنگام صرف شام با پیشگویی کردن اتفاقاتی که طی انقلاب فرانسه روی داده اند، وحشت زده کرد.
تنها یقین در زندگی ، مرگ است. قرن هاست که انسان ها سعی در یافتن راه های این مسئله دارند ، که می تواند دلیل اینکه بسیاری از افراد به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند ، را توضیح دهد
یک دانشجوی برنامهنویسی کامپیوتر در کاستاریکا پس از انجام یک عمل جراحی فوت کرد. وی زندگی پس از مرگ را تجربه کرد و سپس در سردخانه به زندگی دوباره بازگشت.
درباره ی زمان ظهور منجی موعود که در تمامی ادیان وعده داده شده است، روایات بسیاری وجود دارد. از آنجایی که اکنون در حال گذار به عصر آکوآریوس یا دلو و یا یازدهمین برج از منطقه البروج هستیم،
بسیار آرام و هوشیار و بدون هیچ دردی، می دانستم که مرگ در پیش است؛ فقط چگونگی آن مطرح بود. له شدن بین صخره ها درد آور بود،
تجربه ی من بسیار استثنایی است، نمی دانم از کجا شروع کنم! صدها صفحه می شود، اما سعی میکنم بسیار بسیار خلاصه بگویم.
سال ۱۹۶۹ در ویتنام مشغول انجام وظیفه ی میهن دوستانه ام بودم و به دیگران هم انجان کارها را آموزش می دادم. من از تعلیم دهندگان کلاه سبز ( کماندوهای ارتش آمریکا ) در جنگ تن به تن چریکی بودم.
اولین برخورد من با فرشته ها، در نیمه ی تابستان ۱۹۶۱، وقتی ۱۳ و نیم ساله بودم طی تجربه ی نزدیک مرگم در یک استخر عمومی در اسرائیل اتفاق افتاد. در حدود یک سال و نیم بعد،
زمانیکه این تجربه را از سر گذراندم، مطلقاً چیزی در مورد تجربه ی نزدیک مرگ نمی دانستم. چند سال پیش بود که در مورد این چیزها آموختم و هر چیز مرتبط با آنها را خواندم. به شدت بیمار بودم یک هفته تب ۱۰۶ داشتم.
ساعت ۹:۱۵ شب تازه به اتاق خواب رفته بودم، ساعتم را برای فردا صبح کوک کردم. وقتی حمله ی شدید آسم به سراغم آمد روی تخت نشسته بودم. عقب روی تخت افتادم و سعی کردم پدرو مادرم را صدا بزنم