بصیرت مرگ
یکی از شبهای سال ۱۷۸۸، ژاک کازوت نویسنده، مهمانهایش را هنگام صرف شام با پیشگویی کردن اتفاقاتی که طی انقلاب فرانسه روی داده اند، وحشت زده کرد. سپس رو به دوستانش کرد و با سخن گفتن در مورد تصوراتش از مرگ موجب بهت و هراس آنها شد. هر کدام آز آنها چگونه به این حرف ها واکنش نشان داده ند؟
هنگامی که نیکولاس چامفورت، نمایشنامه نویش معروف، این سخن را از کازوت شنید: تو ۲۲ بار رگهایت را با تیغ میزنی، اما تا چند ماه بعد هم زنده میمانی. به طوری صریحی نفس نفس میزد. آنگاه رو به مارکی دو کندورسه فیلسوف و ریاضیدان کرد و گفت: تو با خوردن سم به جلادت خیانت میکنی (به خودکشی قبل از اعدام، خیانت به جلاد میگویند) و کف سلولت میمیری. اما بهت آورترین پیش بینی مربوط به ژان فرانسیس دلا هارپ ، نمایشنامه نویس و منتقد آتئیست، بود:تو دوست من، تو یک مسیحی مذهبی خواهی شد.
نیکولاس چامفورت روزهای ابتدایی را برای انقلاب کار کرد، اما خیلی زود از آن دلسرد شد؛ به دلیل عامه ای بودن و افراطی بودن جنبش، آنرا مورد انتقاد قرار داد. در سال ۱۹۷۳ با زندان وعده داده شده مواجه شد. او با زدن مچش اقدام به خودکشی کرد اما ناکام ماند. چند ماه بعد همانطور که کازوت پیش تر گفته بود جان داد.
مارکی دو کندورسه به عنوان دبیر هیئت قانون گذاری انقلاب انتخاب شد. اما به تقابل با برپا نهادن حکومتی از جنس ترور و وحشت برخاست و به این دلیل یاغی و قانون شکن شناخته شد. دو روز از حبسش نگذشته بود که جسدش را کف سلولش پیدا کردند. او همانطور که گفته بود به جلادش خیانت کرده بود.
ژان دلا هارپ هم زندانی شده بود. در زندان، روحش را جستجو کرد، فضا و ساخت فکرش بازبینی کرد و به یک کاتولیک سرسخت تبدیل شد. پیش بینی بی نقص کازوت جامه ی حقیقت به تن کرد.
کازوت هم به دلیل قدرت خیالش مورد این سوء ظن قرار گرفته بود که او ساحر است. با تقبل نظر روشن ضمیران، کازوت مجرم شناخته شد و تحت تحقیب قرار گرفت. قسمت غم انگیز ماجرا اینجاست که از طریق خیالی دیگر، او مرگ خودش را پیش بینی کرد و در نهایت همانطورهم شد. مرگ کازوت دقیقا هامنطور اتفاق افتاد که خودش قبلا ذکر کرده بود؛ یک ماه بعد، در سپتامبر ۱۷۹۲ هنگامی که یکبار با یاری دخترش از بند گریخته بود،بار دیگر دستگیر و با گیوتین اعدام شد.