تایید کودکان موثرتر از تنبیه است

 به جای استفاده از الگوهای مخرب مانند عیب‌جویی و انتقاد، از چه شیوه‌های موثر و کارآمدی برای تداوم و بهبود رفتارهای صحیح و رشد و پرورش استعدادها و توانمندی‌ها، همچنین رشد فکری، عاطفی و اجتماعی آنان استفاده کنیم.

اهمیت نوازش‌های کلامی

درباره نیاز کودک به نوازش غیرکلامی زیاد خوانده و شنیده‌ایم که نوزادان محروم از نوازش و تحریک جسمانی، مستعد ابتلا به انواع مختلف بیماری هستند و گاه حتی فقدان آن موجب مرگ آنان می‌شود. همچنین محرومیت از محرک، موجب آسیب‌های ذهنی و واکنش‌های هیجانی از جمله روان‌پریشی می‌شود.

اما متاسفانه به نوازش‌های کلامی که شامل ارسال پیام‌ها و برنامه‌های مثبت، و تایید، توجه و تمرکز به نقاط قوت و بیان کارهای خوب در قالب جملات مثبت و نیروبخش است و باعث انگیزه در جهت رفتارهای صحیح شده، کم‌تر پرداخته می‌شود و ما در سطح خانواده و جامعه، در ارتباطات، با فقر نوازش کلامی روبه‌رو هستیم.

تاکید بر نقاط قوت و تایید به جای استفاده از الگوهای مخرب، یکی از موثرترین شیوه‌ها و الگوهای سازنده در توسعه رابطه بین والدین و فرزندان و پرهیز و پیشگیری از فرهنگ عیب‌جویی در جامعه است. مسلما همه ما انسان‌ها برای احساس موجودیت و مفید بودن نیاز به نوعی تایید داریم.

در واقع، توجه به نقاط قوت و رفتارهای برجسته، باعث افزایش اعتمادبه‌نفس و عزت نفس می‌شود و یکی از عوامل تاثیرگذار در شکل‌گیری شخصیت آینده کودک است. همچنین موجب جلوگیری از بسیاری از مشکلات در کودکی و بزرگسالی خواهد شد. اعتمادبه‌نفس را می‌توان به ساختمانی تشبیه کرد که بر روی ستون‌های سست و لرزانی بنا شده است که با روبه‌رو شدن با کوچک‌ترین مساله فرومی‌پاشد. به طور کلی تایید، تحسین و تشویق، بیشتر از تنبیه و عیب‌جویی و زخم‌زبان می‌تواند رفتاری را در کودک نهادینه کند.

بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند، زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می‌کنند. آنها در تمام مدت روز، زیر ذره‌بین قرار گرفته و هر بار که کار اشتباهی از آنان سر می‌زند، به شدت مواخذه و تحقیر می‌شوند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بی‌توجهی قرار گیرد، علاوه بر این‌که در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر می‌زند، به مشکلات رفتاری زیادی نیز دچار خواهد شد. یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک، تایید و توجه به رفتارهایی است که دوست دارید در آینده بیشتر شاهد آن باشید.

متاسفانه همان‌طور که گفتیم والدین زیادی معتقدند توجه و تعریف کردن از بچه‌ها باعث لوس شدن آنها می‌شود، در صورتی‌که برعکس، باید از بچه‌ها تعریف کرد زیرا به آنان کمک می‌کند به خود ببالند. ما می‌خواهیم کودکانمان تغذیه روحی شوند تا بتوانند مستقل، خلاق، متفکر و کارآمد بار بیایند. به اعتقاد روان‌شناسان آن‌چه باعث لوس شدن بچه‌ها می‌شود توجه بیش از حد، بی‌جا و غیرمنطقی است. طبق بررسی‌های جدید دانشمندان، کودکان تا سن ۱۲ سالگی، برداشت چندان درستی از تنبیه ندارند و به تشویق و تایید به مراتب بیش از تنبیه واکنش نشان می‌دهند. محققان با بررسی مغز کودکان با روش ام‌آرآی دریافتند که تشویق کودکان در سن ۸ سالگی، مراکز ویژه رفتاری را در مغز تحریک کرده و کودک رفتارهای مثبت خود را که تشویق شده است، تکرار می‌کند. اما این بررسی نشان می‌دهد، تنبیه در کودکان ۸ ساله چنین تاثیری ندارد و کودک در این سن نمی‌تواند درک کند که در صورت مشاهده واکنش منفی برای یک فعالیت، نباید آن را دوباره تکرار کند.

افزایش احساس ارزش‌مندی و لیاقت: (تو می‌توانی)

در برخورد و رفتار با فرزندانمان باید به پیام‌هایی که به آنها ارسال می‌شود دقت کنیم.

زمانی که از فرزند خود عیب‌جویی می‌کنید علی‌رغم تصور شما که فکر می‌کنید اگر نقاط ضعف و کمبودهای آنها را مرتب تذکر دهید در جهت پیشرفت آنها گام برداشته‌اید، رفتار شما دقیقا نتیجه عکس خواهد داشت و رفتارهای آنان نیز بدتر خواهد شد زیرا یکی از نیازهای اساسی هر انسانی احترام است. مثلا زمانی که به او می‌گویید تو چقدر تنبل و دست و پاچلفتی هستی، در واقع پیام شما این است که بیشتر دقت و تلاش کن. اما فرزند شما این پیام دلسوزانه را دریافت نمی‌کند، بلکه از شما متنفر می‌شود، و تصویری منفی در ذهن او شکل می‌گیرد و این پیام به او ارسال می‌شود که فردی بی‌ارزش، بی‌لیاقت و ناتوان است که نمی‌تواند هیچ کاری انجام بدهد. کودکان توقعات و انتظارات بزرگسالان را حتی اگر واقعی نباشند، در خود ضبط می‌کنند. مثلا وقتی باور داریم که کودک نمی‌تواند در انجام کاری موفق باشد، این باور را به نحوی به او منتقل می‌کنیم. به این ترتیب کودک نیز در توانایی‌های خود برای انجام آن وظیفه دچار شک می‌شود و آن‌گونه که ما انتظار داریم عمل می‌کند.

زمانی که به فرزند خود می‌گوییم: از پسرخاله‌ات یاد بگیر که نصف توست، تا به غیرت او بر خورده و رفتار خود را تغییر دهد، متاسفانه در او حس کینه و انتقام‌جویی را پرورش می‌دهیم. همچنین احساس بی‌ارزشی را در او ایجاد می‌کنیم. بنابراین از جایی‌ که توجه به نقاط قوت و محاسن فرزندمان موجب افزایش اعتمادبه‌نفس می‌شود، آنها به خود و توانایی‌های خود اعتقاد پیدا کرده و این تفکر باعث افزایش احساس ارزشمندی در آنها می‌شود. در واقع هدف این است که به کودک کمک شود تا احساس کند فردی باارزش است. زیرا هر انسان زمانی قادر به پیشرفت است که احساس ارزشمندی کرده و نسبت به خود و توانمندی‌هایش احساس خوبی داشته باشد.
بنابراین با تایید و احترام به فرزندان می‌توان در افزایش ارزشمندی آنها تلاش کرد.

پذیرفتن فرزندان همان‌گونه که هستند

اگر می‌خواهیم فرزندانمان خود را انسان‌هایی باارزش تصور کنند باید آنها را با تمام نقاط ضعف و کاستی‌هایشان بپذیریم و به آنها ایمان داشته باشیم. در غیر این صورت فقط تعداد کمی از آنها ممکن است به خودشان اعتقاد پیدا کنند. همچنین یاد بگیریم تا شخصیت آنها را از رفتارهایشان جدا کنیم. ما باید به آنها ثابت کنیم بدون توجه به آن‌که چگونه عمل می‌کنند، آنها را دوست داشته و برای آنها به عنوان یک فرد ارزش و احترام قایلیم.

ایجاد احساس تعلق و دوست داشته شدن: (تو خوبی)

از آن‌جا که نیاز به امنیت، تعلق داشتن و دوست داشته شدن از نیازهای اساسی هر انسانی است و هر کودکی برای داشتن احساس امنیت باید حداقل یک نفر را دوست داشته باشد و توسط یک نفر دوست داشته شود، تنبیه، به ویژه عیب‌جویی موجب می‌شود، کودکان احساس کنند غیرقابل دوست داشتن هستند.

بچه‌ها باید باور کنند که کسی برای آنها اهمیت و احترام قایل است، باید باور کنند که کسی نسبت به آنان متعهد است و به اندازه کافی دلسوز آنهاست و به شادی آنها فکر می‌کند. آنان باید احساس کنند که دوست‌داشتنی هستند. آنها نیاز دارند که بدانند چه کاری را باید انجام دهند، نه این که چه کاری را نباید انجام دهند، آنان نیاز دارند که احساس کنند انسان‌های مفیدی هستند، دوست دارند بشنوند که موجب خوشحالی والدینشان شده‌اند و مایلند سعی و تلاش زیاد آنها مورد توجه والدینشان قرار بگیرد. کودکانی که به آنها بی‌اعتنایی می‌شود، نمی‌توانند حس کنند که عزیز شمرده می‌شوند، زیرا مورد توجه قرار نمی‌گیرند. کودکانی که فقط هنگامی وجودشان احساس می‌شود که مورد انتقاد باشند و فقط پیام‌هایی منفی درباره رفتار خود می‌شنوند، یاد می‌گیرند که چه کاری را نباید انجام دهند، ولی نمی‌دانند چه کارهایی را باید انجام دهند.

چگونه فرزندان خود را تایید کنیم؟

با دقت در رفتارها و کارهای مثبت آنها می‌توان عبارات زیر را به کار برد.

عباراتی که نمایشگر پذیرش هستند:

– از نحوه برخوردت با مشکلات خوشم می‌آید.

– نظرت درباره این مساله چیست؟

عباراتی که نمایشگر اعتماد و کوشش و پیشرفت هستند:

– من به قضاوت تو اعتماد دارم.

– کار مشکلی است اما مطمئن هستم تو از عهده‌اش برمی‌آیی.

– به نظر می‌آید خیلی زحمت کشیدی و کلی وقت صرف فکر کردن درباره این موضوع کرده‌ای.

عباراتی که بر کمک‌ها، محاسن فردی و قدردانی تمرکز دارند:

– متشکرم خیلی به من کمک کردی، کار مرا خیلی ساده کردی.

– من درآن مورد احتیاج به کمک تو دارم.

همچنین کردار و عملکرد مثبت کودک را دقیق و جزء به‌جزء تشریح کنید:

– می‌دانم تکالیفت را انجام دادی، مدادهایت را تراشیدی، کتاب‌هایت را در کیفت گذاشتی و…

به کودک نگویید تو پسر فوق‌العاده و خوبی هستی، کارهای او را توصیف کنید.

شاید از شنیدن این جمله تعجب کنید اما روان‌شناسان معتقدند وقتی از بچه‌ها تعریف می‌کنیم آنها ناراحت می‌شوند به خصوص زمانی که این تعریف باعث قضاوت‌های ارزشی و ارزیابی آنها می‌شود. دلایل زیادی برای ناراحتی آنها وجود دارد. در واقع وقتی کسی را مورد ارزیابی قرار می‌دهید دستپاچه می‌شود. زیرا زمانی که به کسی می‌گویی تو چقدر عالی، بی‌نظیر و فوق‌العاده هستی، فکر او متوجه اوقاتی می‌شود که دچار اشتباهات، خطاها و حماقت‌های بسیاری شده است. وقتی به دانش‌آموزی که یک لحظه در کلاس آرام و قرار ندارد و تمام کلاس را به هم می‌ریزد، زمانی که لحظه‌ای آرام می‌گیرد، برای تشویقش می‌گویی چه پسر خوبی، رفتار او بدتر می‌شود. حتی ممکن است آن‌قدر عصبانی شود که به جای تشکر، زبان خود را نیز درآورده و شما را مسخره کند.

دیگر این‌که فرد تصور می‌کند کسی مرتب در حال مراقبت و کنترل اوست، همچنین برخی از کودکان تعریف دایمی را دستوری زیرکانه و بی‌بر و برگرد قلمداد می‌کنند که آنان را وامی‌دارد طبق خواسته‌ها و ضوابط پدر و مادر خود عمل کنند. بدون این‌که به آن‌چه انجام می‌دهند فکر کنند. بعضی از کودکان هم به مورد توجه بودن مداوم، واکنش نشان می‌دهند. این دسته آن‌قدر به تفسیرهای تحسین‌آمیز خو می‌گیرند که بدون آن احساس سردرگمی می‌کنند و حتی اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهند.
بنابراین به جای رفع این مشکلات به جای تمجید و تحسین، کارهای آنها را تشریح کنید.

یا به جای این‌که بگویید: “چه نقاشی‌ زیبایی. تو هنرمند فوق‌العاده و خلاقی هستی.”

می‌توان این کلمات و عبارات را به همراه توصیف به کار برد، زیرا از جایی که این واژه‌ها در وجود کودک رخنه می‌کند و باقی می‌ماند، موثرتر است. همچنین به کودک فشار وارد نمی‌شود که همیشه باید این طور باشد.
می‌توان گفت: “چه خلاقیتی در این نقاشی به کار بردی. انگار همه چیز، خورشید، درخت‌ها، گل‌ها، آدم‌ها و… در نقاشی تو در حال خندیدن هستند، به آدم احساس زیبایی می‌ده.”
یا به جای این‌که بگوییم: :تو واقعا آدم صادقی هستی.” می‌توان گفت: “با وجود این‌که می‌دانستی از دستت عصبانی می‌شوم به من گفتی تو مدرسه با دوستت دعوا کردی. من از صداقت تو قدردانی می‌کنم.”
تحسین و تایید باید واقعی و صادقانه باشد.
تمجید دروغین از کودک، نوعی اهانت ناخوشایند به او محسوب می‌شود. تحسین دروغین، خودآگاهی کودک را از بین می‌برد. اعتماد او را نسبت به بزرگسالان سلب می‌کند و ممکن است ترس از شکست را در او افزایش دهد. برای نمونه زمانی که به فرزند خود می‌گویید: “معلمت به من گفت تو دختر خوبی هستی و همیشه راست می‌گویی.” ممکن است او با خودش بگوید این طور نیست چون من یک بار در امتحان تقلب کردم.
به جای آن می‌توان گفت: “معلمت می‌گفت یه کیف پول پیدا کردی و آن را تحویل دادی.”
انتقاد و عیب‌جویی مانع خلاقیت است
رشد خلاقیت یکی از عوامل اساسی در جهت حل مسایل است و با توجه به افزایش پیچیدگی‌ها و مشکلات در سطح جامعه، نیاز است والدین و مسوولان آموزشی در جهت رشد و پرورش خلاقیت تلاش کنند. یکی از عواملی که باعث رشد خلاقیت در کودک می‌شود، تایید و به طور کلی دادن برنامه و ایجاد پیام‌های مثبت و سازنده در مغز کودک است. در صورتی که عیب‌جویی و انتقاد به دلیل ایجاد پیام (تو نمی‌توانی) مانع خلاقیت آنها می‌شود.
به جای انتقاد و سرزنش و تضعیف روحیه آنها، بهتراست ابتدا نکته مثبتی در رفتارها و کارهایشان پیدا کرده، آن را یادآوری کنیم سپس شرح دهیم که چه کاری درست است و چه کارهایی باید انجام دهند. مسلما لازم است که هر انسانی برای تغییر رفتار خود باور کند که کارهای صحیح او بیش از اشتباهات اوست.برای نمونه به جای این‌که بگوییم: “ببین هنوز دو مساله آخر را حل نکرده‌ای، با این وضع که پیش می‌روی هرگز تمام نخواهد شد.”

می‌توان گفت: “بیشتر از نصف کار را تمام کرده‌ای، سه مساله حل شده و فقط دو مساله مانده است.” یا به جای این‌که بگوییم: “شلخته، به خودت نگاه کن. موهایت به هم ریخته است. هنوز کفش‌هایت را نپوشیدی عجله کن وگرنه مدرسه‌ات دیر می‌شود.”

می‌توان گفت: “تقریبا لباس‌هایت را پوشیده‌ای. بلوز تمیز، شلواری همرنگ و جوراب، فقط کفش‌هایت و شانه کردن موهایت مانده است، آن وقت برای رفتن آماده‌ای.”
درپایان باید مراقب باشیم بچه‌ها به تایید و تصدیق‌های ما وابسته نشوند. در صورت تردید داشتن می‌توان از خود پرسید، آیا حرف‌های من باعث می‌شود فرزندم به تایید و تصدیق‌های من وابسته شود و یا به او کمک می‌کند به توانایی‌های خود پی ببرد.

مثلا به جای این‌که بگوییم: “آفرین دختر خوب که داری مشق‌هات رو می‌نویسی، می‌توان گفت: “این‌که علی‌رغم خستگی دست از تلاش برنمی‌داری باعث می‌شه تو زندگیت در مقابل مشکلات تسلیم نشی.”

یا به جای این‌که بگوییم: “آفرین چه آدم سخاوتمندی هستی”، می‌توان گفت: “تو وقتی دیدی هم‌کلاسیت ساندویج خودش رو نیاورده، ساندویج خودت رو با او نصف کردی، این حس انسان‌دوستی تو واقعا زیباست.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *