سرد مزاجی و ناتوانی زن در رسیدن به اوج لذت جنسی

اشتباهات رایج خانم ها در ازدواج

در سرد مزاجی میل جنسی وجود دارد و تحریکات جنسی به هنگام نزدیکی لذت بخش است.

هیچ یک از اختلافات و مشکلات جنسی رایج تر و در عین حال تلخ تر از آن نیست که زن به هنگام نزدیکی از تمتع و لذتی که هر فرد بشری به حکم طبیعت از آن برخوردار است محروم بماند.

این اختلال به قدری شایع است که اغلب آن را غیر طبیعی نمی شمارند و برخی از زنان حالت خود را عادی تصور می کنند و تمتع جنسی را زاییده خوی حیوانی و رذالت و ناپاکی می خوانند و معتقدند که معاشقه شوهر را فقط به لحاظ اطاعت از او تحمل می کنند و از آن لذتی نمی برند و اصولا اهمیت این امر را نیز انکار می کنند.

بسیاری از زنان دانسته یا ندانسته به پرسشهای پزشک پاسخهای نادرستمی دهند چرا که زن اغلب تمایل دارد خود را سرد مزاج بنمایاند و شکایت و گله کند که هیچ کس به راستی مرا نشناخته و علو ضمیر مرا درنیافته و من از نظر اخلاقی فوق لذات دنیوی و تمتعات حیوانی هستم.

و خلاصه برخی زنان حتی در درون خود خجالت می کشند اذعان کنند که جنسیت در زندگی آنها موثر است. گروهی از زنان به هنگام انزال شاید چنان لذت می برند که به حالت غش می افتند ولی بعد می گویند چیزی به خاطر نمی آورند و انکار می کنند که لذت جنسی برده اند زیرا نمی خواهند اعتراف کنند که تا آن حد تحت نفوذ و سلطه امور جنسی و مقهور غریزه فطری خویش شده اند. نکته دیگری که باید در نظر داشت آن است که سرد مزاجی به نسبت کشورها و اقوام و آب و هوا تغییر پذیر است.

سرد مزاجی را نباید عارضه ای ساده پنداشت بلکه پدیده ای بسیار پیچیده و مرموز است و علاوه بر آن انواع درجات گوناگون دارد.

برای پی بردن به کیفیت سرد مزاجی باید علل آن را مطالعه کرد و دریافت. برای فهم مطلب، باید گفت زنی که از امور جنسی هیچ تمتعی نبرد تاکنون آفریده نشده است و هر موجود زنده ذاتا صاحب تمایل شهوانی است جز آن که در بعضی از زنان نحوه بروز لذت جنسی با دیگران متفاوت است.

به همین سبب نسبت به زنان عادی سرد مزاج به نظر می آیند و از مقاربت تمتعی نمی برند. ین عارضه ناشی از آن نیست که غریزه جنسی آنان تباه شده است بلکه طریقه ارضای آن از راه نزدیکی نیست و روش دیگری دارد. عوامل شگفت آور موجب سرد مزاجی زنان و در نتیجه محرومیت از لذتی است که غایت آرزوی هر زنی باید باشد علت عمده سرد مزاجی زن، ناشیگری مرد است. غالبا مرد است که نمی داند چگونه باید زن را برای دستیابی به اوج لذت آماده کند و این عدم آگاهی مخصوصا به لحاظ نقاط حساس زن و تفاوت نحوه انزال زن و مرد قابل تامل است.

مرد باید در رساسندن زن به اوج لذت جنسی و انزال، هنرمندانه و با ظرافت عمل کند و از جزئیات ساختمان بدن زن مطلع باشد. بیشتر مردها اطلاعاتشان از نزدیکی تنها دخول است و بس. البته این عمل برای آبستن کردن زن کافی است ولی کمتر او را به مرحله انزال می رساند.

انزال هر زنی مستلزم شرایط خاصی است که تا آن شرایط جمع نشود زن به غایت تمتع نایل نمی شود. در بعضی از زنان مالش و تحریک کلیتوریس قبل یا در حین نزدیکی برای ارضای کامل کفایت می کند و در بعضی این امر پیچیده تر و دشوارتر است و گاهی مستلزم کارهایی است که به ظاهر بی معنی و خنده آور جلوه می کند. نکته مهم این است که غالب زنان هر اندازه هم سرد مزاج باشند به شرط آن که شوهر در کاوش مراکز حساس پافشاری کند به متمع جنسی دست می یابند.

هر نقطه ای از بدن زن به موقع خود و در مورد شخص خاصی ممکن است از نقاط حساس شود. گاهی کافی است که چنین نقطه ای را به هنگام نزدیکی لمس نمود تا زن بی قرار شود. البته فقط کشف این مراکز کفایت نمی کند بلکه شوهر باید دریابد که طرزرفتار با آن نقطه چگونه است. گاهی تنگ در آغوش کشیدن زنی را بی اختیار و متمتع می کند و گاهی نوازش و ملامسه لطیف همین نتیجه را می بخشد و به راستی که در این وادی نمی توان قانونی قطعی و یکنواخت وضع کرد و در هر شخصی و در هر مقام و موقعی نوعی از معاشقه مطلوب و تاثیرگذار است. اگر زن برای حصول انزال احتیاج به نوع خاصی مقاربت داشته باشد که مرد از آن گریزان  است آن وقت کار مشکل می شود.

معمولا زن از ابراز این موضوع پرهیز می کند ولی هنگامی که شوهر حقیقت امر را دریافت نباید به بهانه آن که این عمل غیر طبیعی و  غیر عادی است از آن خودداری کند چرا که حد فاصل بین مسایل عادی و غیر عادی جنسی منوط به اوضاع و احوال خاص است.

گاهی سرد مزاجی مربوط است به یک واقعه کوچک در طفولیت که زن آن را از یاد برده است و یا مربوط به دوران بلوغ است که برخی روان شناسان با تجربه از راه پرسشهای گوناگون و موشکافی به واقعیت موضوع پی می برند. معمولا اگر در شب زفاف همه جریان نیز بر وفق مراد باشد باز زن در این شب موفق به انزال نمی شود و تا چند شب یا چند هفته پس از برداشته شدن پرده دوشیزگی اوج لذت به او دست نمی دهد.

برخی از زنان تا پیش از نخستین زایمان موفق به انزال نمی شوند. باید بدانیم که در این موارد نزدیکی را ناخودآگاه پست می شمارند و طبعا خواستار حالت ویژه انزال که سند قاطع زن بودن و تسلیم کامل آنان است نمی باشند ولی پس از زایمان نخست معنای واقعی رابطه جنسی را در می یابند و از آن پس از کامروایی پرهیزی ندارند. بسیاری از زنان بخصوص آنها که در طفولیت گرفتار پدرانی سختگیر و بدخلق بوده و دایم تنبیه می شده اند برای رسیدن به انزال محتاج به تصورات زجرکشی و آزار می باشند یعنی تا شوهر نسبت به آنها خشونت نکند انزال به آنان دست نمی دهد.

معمولا چنین زنانی به علت شرم، از افشای راز درونی خویش گریزان می باشند و غالبا تمام عمر را به سکوت می گذرانند. در این زنان که آنها را خود آزار (مازوخیست) می خوانند از مراکز مهم تحریک، ناحیه باسن و لمبرها است ولی سایر مناطق بدن هم گاهی این خاصیت را پیدا می کنند. گروهی از زنان عشق و الفت به مردانِ دچارِ ضعف نفس و مفلوک دارند و تمتعی نمی برند مگر آن که به همسر خود تقدم و برتری داشته باشند.

مردان رنجور، ضعیف، نحیف و سست اراده جاذبه جنسی خاصی برای این گونه زنان دارند و در آغوش شوهر نیرومند لذتی نمی برند ولی از هم بستری با مردی با نیروی جنسی ناقص موفق به انزال شدید می گردند. تکاپوی ذهنی زن و ممانعت او از انزال که ناشی از اعتراض ضمیر پنهان وی از اولویت مرد و یا غیر محبوب بودن همسر و یا از شوهری است که در شب زفاف بی محابا رفتار نموده  است منجر به دردهای حوالی لب های بزرگ و کشاله ران و سایر نقاط بدن می شود. در این مورد هیچ نوع نقص بدنی در کار نیست بلکه این دردها اعتراضی است که بدن به ممانعت از انزال می کند.

مهمترین نشانه این حالت سفت شدن عضلات مهبل است. زن به ظاهر مشتاق مقاربت است ولی ضمیر پنهان او مخالفت خود را از راه جمع کردن عضلات مهبل بروز می دهد چرا که ممکن است ذهن انسان به اشتباه بیفتد ولی بدن هرگز دچار اشتباه نمی شود و نشانه اعتراض بدن همان درد است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *