هیجانات خود را با ۲ نیمکره مغز کنترل کنید
باور کنید یا خیر، مسئول نوسان های احساس، مغز انسان است. نیمکره چپ مغز، مسئولیت تفکر منطقی و استدلال و زبان را دارد در حالی که نیمکره راست مسئول درک احساسات و ارتباطات غیر کلامی است.
کنترل احساسات از طریق فعال کردن دو نیمکره مغز
هیچ زمانی شیرین تر از وقتی نیست که کودک شما، سرخوش و آرام مشغول بازی و وقت گذرانی با خودش است. آن چنان سر کیف است که حتی وقتی کارها به خوبی پیش نرود و دچار اشتباهی شود، با شوخ طبعی به آن می نگرد و دوباره کار را از سر می گیرد. اما واقعیت این است که از نظر بسیاری از والدین این لحظات بسیار نادر هستند و کودکان خیلی زود دچار غلبه احساسات شده و با برخورد با موقعیت های ناکامی، از کوره در می روند و تندخویی می کنند.
اما چه چیزی می توان چنین نوسانات احساسی را در کودکان توجیه کند؟ باور کنید یا خیر، مسئول این نوسان احساس، مغز انسان است. نیمکره چپ مغز، مسئولیت تفکر منطقی و استدلال و زبان را دارد در حالی که نیمکره راست مسئول درک احساسات و ارتباطات غیر کلامی است. مغز ما انسان ها از دو بخش تشکیل شده، مغز خزنده که به ما قابلیت واکنش غریزی، سریع و عکس العملهای حفظ بقای ما را در کسری در ثانیه می دهد و مغز پستاندار که به ما قابلیت ارتباط و تعامل می بخشد. قسمتی از مغز مسئول حفظ حافظه است و قسمتی دیگر تصمیمات اخلاقی را می گیرد. اگر می شد برای قسمت های مختلف مغز، شخصیت تعیین کرد می توانستیم از مغز منطقی، مغز احساسی، مغز واکنشی و مغز اخلاقی و غیره نام ببریم. بنابراین جای شگفتی ندارد که ما در موقعیت های مختلف، رفتار و واکنش های بسیار متفاوتی از خود نشان می دهیم بسته به اینکه در آن لحظه کدام قسمت از مغز ما درگیر موضوع شده باشد.
اما آیا می توانیم زیست مغزمان را بابت واکنش های احساسی یا منطقی خود سرزنش کنیم؟ کلید حل این مسئله در این است که اگر به کودکان خود کمک کنیم، به طور همزمان از هر دو نیمکره مغزشان استفاده کنند، می توانند تعادل احساسی و منطقی بیشتری در واکنش های خود نشان دهند. اصطلاح علمی این ارتباط بین دو نیمکره، مغز کامل است. به عبارت دیگر وقتی انسان از تمام مغز خود استفاده می کند به این معنا است که می تواند در یک لحظه تعادلی را بین پاسخ های نیمکره های راست و چپ خود برقرار سازد بنابراین واکنش ها و رفتارهای انسان متعادل تر، قابل پذیرش تر و موثرتر می شوند.
به عنوان پدر و مادر شما می توانید به کودک خود کمک کنید تعادل بیشتری را بین کارکرد دو نیمکره مغزش به خصوص در لحظات نوسان احساسات ایجاد نماید:
ارتباط دهید و هدایت کنید. زمانی که کودک شما در شرایط غلیان احساسات قرار دارد، ایجاد تعادل در مغز او نمی تواند از راه وادار کردن او به تفکر منطقی تحقق پذیرد. یعنی اگر کودک شما به شدت عصبانی یا هیجان زده است، فراخواندن کودک به رفتار منطقی و استدلال نمی تواند به فعال شدن نیمکره چپ او کمک کند. بلکه در آغاز شما باید با نیمکره راست او ارتباط برقرار کنید از چه طریق؟ از طریق توجه به احساسات او. اول باید احساسات او را به رسمیت بشناسید به این ترتیب کودک حس می کند که احساساتش درک شده است و آرام تر می شود سپس آمادگی بیشتری برای استفاده از نیمکره چپ مغز و تفکر منطقی پیدا می کند به این ترتیب می توانید پس از ارتباط با احساسات او، تفکر و استدلال او را بیدار نمائید و به کار گیرید.
احساسات را شناسایی کنید. زمانی که اتفاقات دردناک، شدید و پر هیجانی رخ می دهد که احساسات کودک را به شدت تحریک می کند، به جای انکار و نادیده انگاشتن این احساسات، سعی کنید روی احساس کودکان اسم بگذارید و برای بیان آنها کلمه پیدا کنید. به کودک کمک کنید احساسات خود را نام گذاری کند و به زبان آورد. صحبت کردن در مورد احساسات، یعنی استفاده از کلمات و زبان برای ابراز احساسات، نیمکره چپ مغز را تحریک کرده و فرصت می دهد در حین صحبت در مورد احساسات، نیمکره چپ مغز مجالی برای بازبینی احساسات و درک آنها پیدا کند. به این ترتیب حرف زدن از احساسات، به درک کردن و رسیدن به تعادل احساسی کمک می کند.
ذهن و فکر کودک را درگیر کنید. حتی وقتی فکر می کنید کودک سر لجبازی افتاده و منطقش را از دست داده است، سعی کنید همچنان آرام، مهربان بمانید و با او صحبت کنید. صحبت کردن، استدلال و طرح سوال، کمک می کند تفکر سطح بالای کودک تحریک شود به این وسیله ذهن او بیش از پیش درگیر تفکر و استدلال می شود نسبت به زمانی که تنها بگوئید” این کار را بکن چون من می گویم” در این صورت تنها احساسات او را تحریک می کنید بی آنکه از ذهن و فکر کودک کمک بگیرید.
بدن کودک را فعال کنید. زمانی که احساسات در اوج خود قرار دارد، فعالیت بدنی به ایجاد تعادل در احساسات و ارتباط بین دو نیمکره مغز کمک می کند. برای مثال زمانی که کودک خشمگین، غمگین یا ترسیده است، یک فعالیت بدنی، همچون دویدن یا دوچرخه سواری یا بالا و پائین پریدن به تغییر مواد شیمیایی مغز کودک کمک می کند به این ترتیب مغز او می تواند دوباره تعادل شیمیایی خود را بازیافته و ارتباط موثرتری را بین دو نمیکره راست و چپ برقرار نماید.