شرح حادثه رازول

رازول

 دقیقا ۶۰ سال پیش یک بشقاب پرنده با دو سرنشین فضایی در شهر روزول ( رازول ) واقع در کنار نیومکزیکو سقوط کرد و اولین مدرک مستند برای بررسی اجسام ناشناخته فضایی به دست متخصصان ناسا افتاد .

روزنامه تایمز چاپ لندن در این مورد نوشت : « به همین مناسبت حدود سه میلیون گردشگر به شهرها و ایالت‌ روزول ( رازول ) و نیومکزیکو واقع در آمریکا عزیمت کرده‌اند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضایی و بشقاب پرنده متعلق به او ، در مراسم جشن و پایکوبی به همین مناسبت شرکت کنند . »

رئیس انجمن هتلداران روزول در آمریکا در مصاحبه با روزنامه تایمز گفت: « ظرفیت‌ هتل‌های دو شهر روزول و ایالت نیومکزیکو پرشده و حتی‌الامکان کمپینگی ما هم دیگر ظرفیت پذیرش علاقمندان به شرکت در این مراسم مهیج را ندارد . »

وی افزود: « برای پذیرایی از گروه‌های گردشگری تدابیر زیادی اندیشیده بودیم اما انتظار ورود این تعداد گردشگر را نداشتیم . »

نکته حائز اهمیت اینکه موزه روزول که جسد دو موجود فضایی را درون خود جای داده سالانه میزبان بیش از هفت میلیون بازدیدکننده خارجی است .

در واقع این انکار وجود بشقاب پرنده‌ها و سرنشینان آنها بیشتر مربوط به کشورهای جهان سوم میشود ، برای اینکه این موجودات هوشمند انگیزه‌ای برای سفر به این ممالک عقب افتاده ندارند . ولی آنها در کشورهای صنعتی که تحقیقات هسته‌ای فراوان و همچنین تحقیقات هوا – فضای گسترده‌ای دارند ، بسیار تردد داشته و به دفعات مشاهده میشوند و از این رو پدیده‌ای عادی برای مردم این کشورها شده‌اند . حتی بهانه‌ای برای جشن و سرور ( پایکوبی )

شرح حال  حادثه روزول :

در این قسمت شما با بزرگترین واقعه در ارتباط با یوفوها  آشنا خواهید شد . حادثه‌ای که اثرات زیادی در زندگی انسانها داشت .در ژولای سال ۱۹۴۷ یک بشقابپرنده در  شهر روزول ایالت نیومکزیکو با زمین برخورد کرد . برطبق گزارشات اجساد چند سرنشین یوفو در اطراف این بشقاب پرنده کشف شد . و در بعضی از گزارشات آمده بود که جسد چند سرنشین یوفو که هنوز زنده بودند نیز یافت شد . مک برازل (Mac Brazel)  مزرعه دار محلی ، گزارش اصابت این شی ناشناس را به نیروهای هوایی روزول داد .

از بین  نیروهای هوایی روزول افسر اطلاعاتی جسی مارسل (Jesse Marcel)  مسئول رسیدگی به این حادثه شد .

اما در اینجا شرح واقعه را از زبان اولین شاهدان عینی واقعه  میشنویم :

اظهارات سروان جسی مارسل در مورد حادثه :

یکی دیگر از شهود عینی ماجرا و اولین شاهد از گروه بازرسین که مایل بود نام وی به عنوان یک شاهد رسمی برده شود ، یک سروان نیروی هوایی امریکا به نام “جسی مارسل” با عنوان “افسر اطلاعاتی گروه بمب افکن اتمی” مستقر در روزول بود. وی شخصی بسیار آگاه و فعال و یکی از دو افسری بود که از سایت اصلی سقوط بازدید نموده است . وی در سال ۱۹۷۹ طی یک مصاحبه ویدیویی صراحتا اظهار داشت که : ” خیر آن شی نه یک بالون هواشناسی ، نه یک موشک و نه یک هواپیما بود . ” وی در مورد جنس آن شی اظهار داشت که :

” قطعاتی از آن را تحت حرارت شدید قرار دادند که حتی گرم نشد ! همچنین این قطعات هیچ وزنی نداشتند ( یعنی با وجود بزرگی ، وزن بسیار پایینی داشتند ) و از نظر ضخامت نیز این قطعات نازکتر از فویل آلومینیم داخل پاکت سیگار بودند . من سعی کردم که این قطعات را خم کنم ، اما علی‌رغم نازکی فوق‌العاده‌ آن هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم . ما حتی سعی کردیم تا با کمک یک پتک ۱۶ پوندی آن را سوراخ کنیم یا تغییر شکل دهیم اما موفق نشدیم ! “

حادثه رازول،نیو مکزیکو،امریکا

اشیاء بجا مانده از سقوط فضاپیمای فرازمینی در رازول

این غیر قابل باور است که فردی با قابلیتها و تجربه بسیار بالا همچون جسی مارسل بعنوان افسر اطلاعاتی تنها گروه بمب افکن اتمی جهان در آن زمان لاشه یک بشقاب پرنده را از یک بالون هواشناسی یا یک هواپیما نتواند تشخیص دهد . آنهم با اوصافی که در مورد جنس این سفینه در بالا ذکر شد . مسلما چنین موادی را نمیتوان در کره زمین یافت یا بطور مصنوعی ساخت . وی در جای دیگری از مصاحبه عنوان داشت : ” آنها از خارج از کره زمین آمده بودند .” حتی اگر فرض کنیم که وی در ابتدای امر دچار اشتباه یا خطای دید شده بود ، این موضوع براحتی قابل نفی است ،  چرا که وی قبل از عزیمت به دفتر فرماندهی از شدت هیجان در مقابل منزل خود در پایگاه توقف نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجیب روی آن را را به همسر خود و پسر ۱۱ ساله و همسایگانش نشان داد . بخشی از دستگاه تولید کننده اشعه ایکس آن دارای خطوطی شبیه به خط هیروگلیف و مانند خطوط بیرونی حک شده بر روی سفینه بود .

رازول

 فرزند وی که دکتر جسی مارسل کوچک میباشد و اکنون یک پزشک است ، خلبان هلیکوپتر گارد ملی و یک جراح در پرواز بشمار میرود ، خاطره آن روز را به خوبی به یاد می آورد .

او حتی قادر است جزئیات مربوط به خطوط روی سفینه را مجددا رسم کند . پدر وی ( جسی مارسل بزرگ ) نیز مدارج ترقی خود را بتدریج طی نمود تا جایی که مامور تهیه اولین گزارش در ارتباط با اولین انفجار اتمی شوروی سابق گردید که مستقیما به پرزیدنت ترومن ارائه گردید . ( بنابراین اظهارات وی بعنوان یک فرد موجه مورد تایید است ) در ارتباط با تلاش دولت امریکا برای سرپوش نهادن بر اصل ماجرا ، یک نکته مهم دیگر نیز قابل ذکر است .

ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس که قبلا در سال ۱۹۴۷ در درجه سرهنگی بعنوان فرمانده پرسنل مرکز فرماندهی پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس خدمت می کرد قبل از مرگش در سال ۱۹۹۲ شهادت داد که در جریان واقعه روزول پیام تلفنی از ژنرال ” کلمنت مک مولن ” در پایگاه هوایی اندروز در واشنگتن دی سی دریافت داشته بود که طی آن به وی دستور داده شده بود که بر اصل ماجرا سرپوش گذاشته شود .

این دستورات متعاقبا از سوی ژنرال رایمی به این نحو ابلاغ شد که داستانی تهیه شود تا اصل موضوع تغییر یابد تا از فشار مطبوعات کاسته شود . شهادت آقای ” گلن دنیس ” کوچکترین تردیدی در مورد ماهیت  موجودات فضایی واقعه روز روزول باقی نمی‌گذارد . وی همچنان در روزول نیومکزیکو زندگی می‌کند و یک تاجر مورد احترام اهالی منطقه و عضو انجمن شهر است .

وی فردی متواضع و صریح است . در سال ۱۹۴۷ آقای دنیس یک مامور کفن و دفن بود که در مرکز تدفین ” بالارد ” کار می کرد و قرار دادی با پایگاه هوایی روزول منعقد کرده بود که بموجب آن خدماتی نظیر واگذاری آمبولانس ، محل نگهداری اجساد را در اختیار  ارتش قرار می‌داد .

قبل از آنکه وی اطلاعاتی در مورد سفینه بجا مانده از حادثه داشته باشد در یک بعد از ظهر تماسهای تلفنی متعددی از جانب افسر مسئول کفن و دفن پایگاه با وی صورت پذیرفت . در طی این  تماسها از وی در مورد امکان تهیه کیسه های بدون منفذ کوچک ( کوچکتر از کیسه های حمل انسان ) برای نگهداری چندین روزه اجسادی که در معرض برخی مواد قرار گرفته‌اند سوال شده بود .

توجه این مقامات به موضوع تغییر احتمالی ترکیب شیمیایی بافتهای اجساد بود . چند ساعت بعد ، زمانی که شب فرا رسید وی بدنبال یکسری وقایع غیر مرتبط با هم بطور اتفاقی به بیمارستان پایگاه هوایی رفت .

بیرون از درب خروجی پشتی بیمارستان وی دو دستگاه آمبولانس نظامی را مشاهده نمود که درهای عقب آنها باز بود و در داخل آنها قطعات بزرگی از یک وسیله متلاشی شده دیده می شد و بر روی یکی از آنها خطوط و سمبلهای عجیبی وجود داشت . در داخل بیمارستان وی پرستاری را مشاهده نمود که او را می‌شناخت .

در همان لحظه پلیس نظامی متوجه حضور وی شد و او را با خشونت و به زور از ساختمان خارج کردند . روز بعد آقای دنیس آن پرستار را ملاقات نمود . و وی توضیح داد که در شب قبل او نیز به بیمارستان رفته بود . آن پرستار ، زنی مذهبی بود و کاملا مشخص بود که از مشاهده چیزی بسیار شوکه شده است . خانم پرستار توضیح داد که از وی خواسته شد تا بعنوان دستیار پزشک در کالبد شکافی چند موجود عجیب و غریب با بدنهایی که هیچ شباهتی به بدن انسان نداشتند کمک کند .

پرستار شرح داد که بوی وحشتناکی را حس نموده و این که چگونه یک بدن کاملا سالم در فرم صحیح خود قرار داشت ولی سایر بدنها متلاشی شده بود . آن پرستار همچنین تفاوت بین آناتومی آن سرنشینان یوفو  و آناتومی بدن انسان را توضیح داد . وی همچنین طرحی را روی دستمال کاغذی رسم نمود که نشان دهنده شکل و شمایل این موجودات فرازمینی بود .به هر ترتیب این ملاقات آخرین آنها بود چرا که آن پرستار چند روز بعد به انگلستان منتقل شد . لازم به توضیح است که با وجود  گزارشات بسیار متفاوت ، ظاهرا سفینه مزبور ۴ سرنشین داشته و یکی از سرنشینان زنده آن نیز تا مدتی زنده بوده و بعدا جان سپرده است . همچنین قسمت اصلی سفینه ساقط شده در فاصله دورتر از مزرعه مک برازل و منطقه دبریس فیلد به زمین اصابت کرده بود .

محققین تنها در سالهای اخیر بود که توانستند وجود سایت دوم ( محل سقوط اشیای اصلی ) را تایید کنند چرا که تنها عده کمی از مردم از وجود آن مطلع بودند . طبق شهادت شهود عینی این سایت محلی بود که بدنهای موجودات فضایی در آنجا یافت شد . بیشتر شهود عینی این سایت از ترس برخوردهای امنیتی حتی تا امروز نیز از افشای نام خود امتناع میکنند . اخیرا یک شرکت حقوقی معتبر انتخاب شده است تا به آن دسته از شاهدانی که با شهادتشان در معرض خطر قرار می گیرند ، حفاظت حقوقی اعطا کند .

وکلای حقوقی این شرکت نیز تا کنون با بسیاری از شهود واقعه روزول  ملاقات داشته اند . علاوه بر ” گلن دنیس ” سایر شهود نیز مورد تهدید و ارعاب و برخورد فیزیکی واقع شده اند . طبق اظهارات کلانتر ویلکاکس مقامات نظامی در حضور همسر وی به آنها گفتند چنانچه او و خانواده‌اش حرفی در مورد آنچه که دیده اند به زبان آوردند بی درنگ کشته خواهند شد ! همچنین مزرعه داری که قبل از همه موفق به پیدا کردن جسم ساقط شده گردیده بود توسط  مقامات نظامی بمدت یک هفته تحت قرنطینه و بازجویی قرار گرفت و از وی سوگند گرفته شد تا هرگز کلمه ای راجع به آنچه دیده است به زبان نیاورد .

در خلال ماه های پس از واقعه پسر مک برازل همچنان قطعاتی را بصورت خرده ریزه می‌یافت و در قوطی مخصوص سیگار پنهان میکرد . اما آن اشیا گهگاه طی بازرسیهای مقامات نظامی مورد مصادره واقع میشدند . به هر ترتیب علی رغم این که از سال ۱۹۸۰ به  بعد محدودیتهای وضع شده در مورد این ماجرا بتدریج از میان برداشته شد و موضوع در اختیار عموم  قرار گرفت هیچ شاهدی حتی سخنی در مورد مشاهده بالون یا موشک یا هواپیمای آزمایشی که مقامات نظامی مدعی آن بودند به میان نیاورد و همه شاهدان صحبت از مشاهده بشقاب پرنده میکردند نه چیز دیگری . اکنون در شهر روزول نیومکزیکو موزه ای تاسیس شده که در آن جسدی مصنوعی از موجود فضایی روزول همراه با شواهد مربوط به سقوط بشقاب پرنده در معرض بازدید علاقه‌مندان قرار گرفته است . در سال ۱۹۹۷ پنجاهمین سالگرد وقوع این حادثه در این شهر گرامی داشته شد و هزاران تن از علاقه‌مندان به بررسی موضوع بشقابهای پرنده ، ضمن بازدید از این موزه اطلاعات جامعی را در ارتباط با این حادثه بدست آوردند .

گزارش واقعه روزول توسط سرهنگ بلنچارد :

” روز پس از واقعه قطعات بشقاب پرنده ساقط شده و خود سفینه توسط هواپیماهای سی ۵۴ و ب ۲۹ به پایگاه هوایی رایت فیلد در دیتون اوهایو منتقل گردیدند . این پایگاه مقر گروه ۵۰۹ بمب افکن نیروی هوایی ایالات متحده است و در آن زمان دارای یک مشخصه ویژه بود و آن اینکه تنها گروه بمب افکن اتمی در جهان بشمار می آمد .

در صبح روز ۸ جولای ۱۹۴۷ سرهنگ دوم ویلیام بلنچارد  فرمانده گروه بمب افکن اتمی گزارشی را منتشر ساخت مبنی بر این که لاشه یک سفینه بشقاب مانند را در منطقه یافت نموده است . این گزارش بلافاصله توسط تلگراف به ایالات متحده مخابره شد و به سرعت به تیتر اول ۳۰ روزنامه عصر آن روز مبدل گشت . ظرف چند ساعت پس از انتشار گزارش اول و بدنبال کنجکاوی و فشار مطبوعات و افکار عمومی برای افشای جزئیات بیشتر ، گزارش دومی از سوی دفتر ژنرال راجر رامی فرمانده پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس واقع در ۴۰۰ مایلی محل سقوط منتشر شد . این گزارش ، گزارش اول را تکذیب نموده ، اعلام داشت که سرهنگ بلنچارد و افسران او در گروه ۵۰۹ بمب افکن در روزول مرتکب یک اشتباه احمقانه شده اند و به اشتباه یک بالون هواشناسی و آنتن رادار آنرا با لاشه یک بشقاب پرنده اشتباه گرفته اند . البته مشخص است که یکی از این دو گزارش دروغ محض است . در واقع شهود معتبر بسیاری اعم از مقامات نظامی و غیر نظامی محلی که مستقیما درگیر ماجرا بودند اعتقاد داشتند که گزارش اول مربوط به سرهنگ بلنچارد و تیم او واقعیت دارد و گزارش دوم خود دروغ محض است و تنها برای سرپوش گذاشتن به یکی از نادرترین وقایع تاریخ بشر منتشر شده بود . کسانی که با سرهنگ دوم بلنچارد هم گروه و همکار بودند اذعان داشتند که وی فردی مطلع  و آگاه با رفتاری معقول و منطقی بوده و هرگز آدمی نبوده که از خود و گروه بسیار مهم خود تصویر  یک عده احمق را در اذهان عمومی بوجود آورد .

و در واقع گزارش دوم منتشر شده از سوی ژنرال رامی یک توهین بزرگ به سرهنگ بلنچارد و گروه ۵۰۹ بمب افکن اتمی تلقی شد .  همچنین سرهنگ بلنچارد بعدها طبق سنوات نظامی به ژنرال ۴ ستاره ارتقا یافت . و موقعیت نظامی وی نیز به قائم مقامی ریاست کارکنان نیروی هوایی ایالات متحده ارتقا یافت . بعد از حادثه روزول در امریکا گروهی فوق سری شکل گرفت که در آن گروه دوازده نفر از نخبگان  زمین عضو بودند که نام این گروه MJ12 ( مجستیک  ۱۲) است . از نکات جالب‌تر این است که سطح  سری این گروه در امریکا Q تعریف شد ، یعنی حتی رئیس جمهور و نمایندگان مجلس نیز حق دسترسی به اطلاعات این گروه را ندارند . این گروه موظف شد تا بر روی باقیمانده بشقاب پرنده حادثه روزول و اجساد بدست آمده از آن کار کند . این افراد در محلی که منطقه بسته نظامی است مشغول بکار شدند . نام این محل گروم لیک ( Groom Lake  ) میباشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *