منصرف شدن از ازدواج با این افراد

اشتباهات رایج خانم ها در ازدواج

ازدواج‌های ممنوع

هیچکس کامل نیست و مطمئناً همه ما عیب ها و ایراداتی داریم، عیب هایی که خیلی وقت ها خودمان هم به آن معترف هستیم، عیب هایی که گاهی اوقات باعث زیاده روی ما می شود و گاهی اوقات هم باعث کم کاری می شود، عیب هایی که گاهی باعث خشم ما می شود و گاهی باعث حسادت… اما با تمام این ها و با تمام این معایب و مشکلاتی که داریم، کار می کنیم، شغل داریم، ازدواج می کنیم و صاحب فرزند می شویم.

ولی همین اصل و قاعده «هیچ کسی کامل نیست» گاهی ممکن است برای ما دردسر درست کند و یک عمر زندگی ما را نابود کند.

گاهی ممکن است شما بر اساس همین قاعده خودتان را قانع کنید و با فردی ازدواج کنید که مثلاً نمی تواند خشم خود را کنترل کند، یا با فردی که مسئولیت پذیر نیست یا فردی که هنوز در کودکی خود مانده و بالغ نشده! البته گاهی اوقات هم ممکن است افرادی این قاعده را اصلاً قبول نداشته باشند و بگویند که طرف مقابل ما باید از همه نظر کامل باشد و هیچ عیب و ایرادی نداشته باشد که متأسفانه در بسیاری از موارد این قبیل افراد دچار تجرد ناخواسته می شوند و تا آخر عمر منتظر اسب سفید با شاهزاده رویاها می مانند!

بنابراین برای اینکه نه دچار سرنوشت گروه اول شویم که چشم بسته به هر فردی پاسخ مثبت می دهند و نه دچار سرنوشت گروه دوم شویم که از شدت سخت گیری خانه نشین شده اند، باید نکاتی را در انتخاب همسر آینده رعایت کنیم که یکی از این نکات بررسی این سوال است که چه کسانی برای ازدواج مناسب نیستند؟ به عبارت دیگر در چه صورتی اصل «هیچ کس کامل نیست» در مورد بعضی از افراد اعتبار خودش را از دست می دهد؟

همانطور که گفتیم همه ما عیب هایی داریم اما برخی از ویژگی ها هستند که نسبت به سایر ویژگی ها خطرناک تر و آسیب پذیرتر هستند و کسانی که چنین ویژگی هایی دارند باید از فهرست افراد مورد نظر شما حذف شوند و کنار گذاشته شوند. این ویژگی ها شامل موارد زیر می باشد:

با افرادی که خصوصیات زیر را دارند ازدواج نکنید

۱ – افراد معتاد به مواد مخدر و الکل :

دختری عاشق فردی هروئینی شده بود و معتقد بود این فرد بعد از ازدواج اعتیادش را ترک خواهد کرد و حتی خانواده این دختر هم با این وصلت موافق بودند.

اما واقعیت این است که تصور ترک اعتیاد بعد از ازدواج یک تصور کاملاً غلطی است چرا که ازدواج نه تنها باعث ترک کردن نمی شود بلکه بر استرس فرد معتاد هم اضافه می کند و حتی ممکن است اعتیادش شدیدتر هم بشود.

از طرف دیگر ازدواج با یک فرد معتاد تنها به دلیل اعتیاد نیست بلکه اعتیاد باعث تغییراتی در فرد می شود، تغییراتی مانند خواب آلودگی، کم اشتهایی، پرحرفی، کاهش فعالیت، افزایش پرخاشگری، بدبینی و… که تمام این تغییرات روانشناختی مانع احساس خوشبختی می شود.

بنابراین اگر قرار است با یک فرد معتاد ازدواج کنید یا اگر عاشق یک فرد معتاد شده اید بهترین کار این است که قبل از هر چیز از او بخواهید اعتیادش را ترک کند و سپس بعد از یک سال اقدام به ازدواج کنید. چرا که در طول ۱۲ ماه احتمال عود و بازگشت وجود دارد. اما به صورت یک اصل کلی بهتر است ازدواج با یک فرد معتاد کاملاً با احتیاط صورت گیرد.

۲- افرادی که به سرعت خشمگین می شوند :

همه ما در زندگی عصبانی می شویم و حتی ممکن است خشم خودمان را هم ابراز کنیم این نوع از خشم طبیعی است و مشکلی را ایجاد نمی کند. اما برخی از افراد هستند که به سرعت و ناگهان خشمگین می شوند و به عبارت دیگر خشم آن ها متناسب با موقعیت نیست.

این افراد می خواهند با خشم خود دیگران را کنترل کنند و برای همین همسر یا افرادی که در کنار آن ها زندگی می کنند همیشه در حال کنترل رفتار خود هستند تا مبادا باعث خشم ناگهانی او شوند و باعث شوند تا وی به شدت هر چه تمام تر خشم خود را بروز دهد. برای آشنایی بیشتر با این افراد در زیر برخی از خصوصیات آن ها آورده می شود:

* اگر برخی از چیزها مطابق میلشان نباشد از کوره در می روند و خشم خود را به سرعت بر سر اطرافیان خالی می کنند.

* هنگامی که با نظر او موافق نیستند با فریاد، بددهنی و تهدید پاسخ می دهد.

* هنگامی که از او می خواهید تا کار کوچکی را برایتان انجام دهد، حالت تدافعی گرفته و مخالفت می کند.

* هنگامی که به او توضیح می دهید که رفتارش چه تأثیری بر شما می گذارد، احساس می کند که به او حمله شده و با حالت تدافعی و بی رحمانه پاسخ می دهد.

* خشم خود را با کوبیدن در، قطع کردن تلفن، ترک اتاق و… نشان می دهد.

* خلق و خویش در عرض چند ثانیه از حالتی مهربان به حالتی عصبانی تغییر می کند.

* وقتی کاری که از شما خواسته است را انجام نمی دهید یا اشتباهی مرتکب می شوید، آمادگی او برای این که شما را تحقیر کند و فریاد بکشد بالاست.

* به کرات در مکان های عمومی صدایش را بلند کرده و عصبانی می شود.

* خشم خود را به صورت فیزیکی و با پرت کردن اشیاء نشان می دهد.

* در عین این که ابراز عشق و صمیمیت می کند اما هنگام عصبانیت به راحتی همسر خود را کتک می زند یا بددهنی می کند.

۳ – افراد بی مسئولیت :

این افراد معمولاً دیگران را به خاطر مشکلات خود سرزنش می کنند. آن ها معمولاً سهم خود را در پذیرش مشکلات قبول نمی کنند و معمولاً داستان های فراوانی از ظلم هایی که دیگران در حقشان کرده اند بیان می کنند.

اگر شما قصد ازدواج با چنین کسانی را دارید باید بدانید که ظالم بعدی داستان های او خواهید بود. برخی از ویژگی های این افراد شامل موارد زیر می باشد:

* این افراد به ندرت خشم خود را مستقیماً بیان می کنند و در عوض با گله، شکایت، قیافه ناراحت و خلاصه به صورت غیرمستقیم خشم خود را ابراز می کنند.

* وقتی همسرش به او عشق می ورزد احساس می کند این کار بی فایده است چرا که او نمی تواند پذیرای عشق باشد.

* همیشه چیزی برای ناراحتی او وجود دارد و معمولاً بدعنق است.

* دلش به حال خودش می سوزد و اغلب به خاطر خودش تأسف می خورد و آن را بیان می کند.

* به جای این که تصمیم بگیرد و اقدام کند بیشتر وقتش را با گله از روزگار می گذراند.

* دیگران را به خاطر گذشته خود سرزنش می کند و آن ها را مسئول بدبختی های خودش می داند.

* به موفقیت دیگران حسادت می کند و خود را با آن ها مقایسه می کند.

* وقتی به آن ها پیشنهاد می شود که برای موفقیت کاری انجام دهند با لیست بلند بالایی روبه رو خواهید شد که به شما نشان می دهد چرا آن پیشنهاد برای آن ها مفید نمی باشد.

* معمولاً کارهای خود را به تعویق می اندازند چرا که به خود اعتماد ندارند و امیدوار هستند تا دیگران به کمک شان بیایند و از آن ها حمایت کنند.

۴ – افرادی که دیگران را کنترل می کنند :

افرادی که دیگران را کنترل می کنند درست نقطه مقابل افرادی قرار دارند که از قبول مسئولیت فرار می کنند این افراد، تمام تصمیمات را خودشان می گیرند، به دیگران می گویند چه کاری انجام دهند، آن ها هر کاری می کنند تا کنترل امور دستشان باشد و نمی خواهند آن را از دست بدهند.

این افراد دارای ویژگی های زیر هستند:

* از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند و احساسات خود را به سادگی بروز نمی دهند.

* حس مالکیت زیادی دارند.

* بسیار حسود هستند.

* وقتی چیزی تحت کنترل آن ها نباشد یا وقتی احساس کنند چیزی مطابق میلشان نیست، به راحتی عصبانی می شوند.

* معمولاً دارای عادت های وسواسی هستند.

* اصلاً دوست ندارند که کسی به آن ها بگوید که چه کاری انجام دهند چرا که احساس می کنند اوضاع از دستشان خارج شده است.

* این افراد معمولاً والدینی سلطه جو و انتقادگر هستند.

۵ – افرادی که هنوز از روابط قبلی خود برای ازدواج التیام نیافته اند :

ممکن است برخی وسوسه شوند که با این افراد ازدواج کنند تا مثلاً آن ها را نجات دهند اما در واقع ازدواج با این افراد ازدواجی یأس آور است و موجب ناامیدی می شود. برای آشنایی بیشتر با خصوصیات این افراد برخی از ویژگی هایشان در ادامه آمده است:

* هنوز خشم و انزجار شدیدی نسبت به همسر قبلی خود احساس می کند و هر چقدر خشم بیشتری داشته باشد توانش برای ابراز عشق نسبت به همسر آینده اش کاهش می یابد.

* هنوز به خاطر ارتباط پیشین احساس مسئولیت می کند و در نتیجه خودش را گناهکار در نظر می گیرد.

* هنوز رنجش خاطری که از ازدواج قبلی داشته را فراموش نکرده و در شوک روحی به سر می برد.

۱۰ وضعیت مهم و خطرناک برای انتخاب همسر و ازدواج

۱- زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود.

بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟

چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم

۲-پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زن موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد.

عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد.

در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

۳- شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند. اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

۴- احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.

۵ – عجله

*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!

۶- سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید. این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد.

اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد.

ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

۷- شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است.

بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

۸- بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد.

در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

۹- سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم. در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

۱۰- چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند.

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *