سرو صدای ذهن و راههای مقابله با آن…

کنترل ذهن

ذهن هم مدام همان افکار را تکرار می‌کند، مثل ضبط‌ صوتی که هیچوقت قطع نمی‌شود. اگر این افکار، افکاری مثبت باشند اشکالی ندارد. ولی بیشتر وقت‌ها این افکار منفی هستند که باعث تشدید استرس، نگرانی، عصبانیت و خستگی در شما می‌شوند. سر و صدای ذهن آنها افکاری هستند که واقعاً هیچ نیازی به آنها ندارید.

سر و صدای ذهن آن زمزمه‌های مداومی است که در ذهن خود می‌شنوید و هیچوقت قطع نمی‌شوند. درواقع مکالمه درونی است که بی‌وقفه در ذهن اتفاق می‌افتد.

ممکن است همیشه از این سروصدا آگاه نباشید چون به عادتی قدیمی و عمیق تبدیل شده و بخش طبیعی و لاینفک زندگی تلقی می‌شود.

این صدا مثل یک صدای پس‌زمینه است که هیچوقت قطع نمی‌شود، از لحظه‌ای که صبح از خواب بیدار می‌شوید تا وقتی که شب به خواب می‌روید ادامه دارد. گاهی‌اوقات حتی جلوی خوابیدن شما را هم می‌گیرد. یک نوع صدای درونی است که به طور مداوم هر چیزی را در زندگی‌تان، محیط اطرافتان و آدمهایی که با آنها ملاقات می‌کنید، تحلیل می‌کند. صدایی در سر است که مدام حرف می‌زند و حرف می‌زند.

فکر کردن فعالیتی مثبت و مفید است که برای حل مشکلات، تحلیل کردن، مقایسه کردن، درس خواندن، برنامه ریختن به آن نیاز دارید. ولی خیلی وقت‌ها ذهن به جاهایی می‌رود که خودش دوست دارد و توجه شما را درگیر مسائل جزئی و پیش‌پاافتاده می‌کند. فکر کردن بیخودی فقط زمان و انرژی شما را می‌گیرد.

صدای ذهن چیست و چطور می‌توانید آن را تشخیص دهید:

– افکاری که مثل نوار با آهنگی یکنواخت تکرار می‌شوند.

– فکر کردن دوباره به اتفاقات و موقعیت‌های قدیمی و تجسم دوباره‌ی ترس‌ها.

– زندگی کردن در گذشته یا آینده. این باعث می‌شود نتوانیم از زمان حال لذت ببریم. گذشته، گذشته است و‌ آینده محصول فکر و عمل امروزمان است. تنها زمانی که وجود دارد، اکنون است.

– مونولوگ درونی وسواسی که آرامشمان را بر هم زده و ذهنمان را مشغول نگه می‌دارد.

– هیچوقت در زمان حال نیستید. همیشه به چیزی دیگر فکر می‌کنید به جای اینکه روی کاری که آن لحظه انجام می‌دهید تمرکز کنید. اگر همیشه به چیزی دیگر فکر کنیم، هیچوقت از زمان حال لذت نخواهیم برد.

– تحلیل مداوم موقعیت‌ها، واکنش‌ها و رفتارهای خودمان و دیگران. تحلیل گذشته، آینده، چیزهایی که نیاز دریم یا می‌خواهیم، روزمان، دیروزمان و گذشته دورمان.

– تقریباً تمام فکر کردن‌ها و رویاپردازی‌های غیرارادی نوعی صدای ذهن هستند. این نوعی صدای پس‌زمینه است که در همه کارهایمان اخلال ایجاد می‌کند.

بیشتر وقت‌ها این صدا خسته‌کننده است و باعث می‌شود بازده کاری‌مان پایین آمده و تنبل شویم. این مکالمه مداوم درونی چون حواس ما را از اتفاق‌هایی که در زمان حال می‌افتد پرت می‌کند، باعث می‌شود موقعیت‌هایمان را هم از دست بدهیم.

ذهن ابزاری بسیار مفید است ولی باید تحت کنترل باشد. به نظرتان عالی نیست اگر می‌توانستیم طوری باشیم که هروقت خودمان خواستیم فکر کنیم، مثلاً وقتی می‌خواهیم مشکلی را حل کنیم یا برنامه‌ریزی کنیم و بعد می‌توانستیم ذهنمان را خاموش کنیم؟

خاموش کردن ذهن نوعی آرامش درونی می‌آورد. این همان چیزی است که همه سنت‌ها و آموزه‌های معنوی از دیرباز به دنبال آن بوده‌اند و برای کسانیکه به دنبال معنویات هستند و می‌خواهند زندگی‌شان را ارتقا دهند بسیار مفید است.

یک لحظه دست از خواندن بکشید و ببینید می‌توانید ذهنتان را خاموش کنید؟ دست از فکر کردن بکشید ، ببینید چه اتفاقی می‌افتد.

متوجه می‌شوید که دارید به متوقف کردن فکر کردنتان فکر می‌کنید و این یعنی هنوز دارید فکر می‌کنید. بعد از چند لحظه احتمالاً یادتان می‌رود که هدفتان کنترل افکارتان بوده و ذهنتان به فعالیت قطع‌نشدنی خود ادامه می‌دهد. این نشان می‌دهد که ذهن تا چه اندازه بی‌قرار است و هیچ قانونی نمی‌پذیرد.

گاهی‌اوقات در موارد نادر به لحظه‌ای آرامش درونی دست پیدا می‌کنید، بدون هیچ صدایی در ذهنتان. این به صورت غیرارادی اتفاق می‌افتد، وقتی توجهتان به یک فعالیت بسیار جذاب یا تماشای یک منظره بسیارزیبا معطوف می‌شود.

خاموش کردن ارادی ذهن، یعنی هر زمان که بخواهید، با کتاب خواندن به دست نمی‌آید. این توانایی به تدریج و با گذراندن تمرینات تمرکز و مدیتیشن ایجاد می‌شود.

ولی خیلی‌ها ممکن است بگویند که مدیتیشن انجام می‌دهند ولی نمی‌توانند ذهنشان را آرام کند. اگر قدرت تمرکز ضعیف باشد، ذهن خیلی ساده از فکری به فکر دیگر غوطه می‌خورد، پس چطور می‌توان مدیتیشن کرد؟ می‌نشینید که مدیتیشن کنید ولی اینکه اجازه بدهید ذهنتان هر جا که می‌خواهد برود و هر چیزی که می‌خواهد را تجسم کند مدیتیشن نیست.

به همین دلیل است که اول باید درجاتی از توانایی تمرکز را به دست آورید تا بتوانید مدیتیشن کردن را شروع کنید.

وقتی قدرت تمرکزتان قوی‌تر شد، می‌توانید بدون کلمات، تصاویر و افکار ذهنی مدیتیشن کنید. آنوقت آرامش درونی‌تان ابتدا در زمان مدیتیشن و بعد در کل زندگی موقع کار کردن، خواندن، حرف زدن و هر کار دیگری به تدریج بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.

آنوقت صداهای ذهنی کمتر و کمتر شده و به تدریج قطع می‌شوند.

البته این وضعیت باعث نمی‌شود که نتوانید فکر کنید، برعکس، وقتی لازم باشد که فکر کنید، بسیار واضح و روشن فکر خواهید کرد. ذهنتان هوشیارتر، متمرکزتر و قوی‌تر خواهد شد. آنوقت می‌توانید هروقت خواستید ذهنتان را روشن یا خاموش کنید.

بیشتر افراد وقتی می‌خواهند به یک چیز خاص فکر کنند، حتی بعد از رسیدن به یک نتیجه یا پیدا کردن راه‌حل هم نمی‌توانند آن فکر را متوقف کنند. ذهنشان به فکر کردن درمورد آن موضوع خاص همچنان ادامه می‌دهد. مثل یک نوار خراب می‌ماند که یک آهنگ را مدام تکرار می‌کند. به همین دلیل خیلی مهم است که یاد بگیرید چطور فکرتان را متوقف کنید.

خاموش کردن صدای ذهن به معنی آرامش درونی است. این باعث می‌شود انرژی ذهنی زیادی را ذخیره کنید و دیگر زمانتان را برای فکر کردن به مسائل جزئی و پیش‌پاافتاده تلف نکنید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *