ایشتار یا اینانا که بود؟

" ایشتار" یا " اینانا"

” ایشتار” یا ” اینانا”

معرفی ” ایشتار” یا ” اینانا” به زبان یونانی ” افرودایتی” و به ایرانی همان ” آناهیتا” است. ایشتار ، الهه زیبایی، فریب ، عشق ،باروری و جنگ است. از نشانه های این الهه ، میتوان سیاره زهره اشاره کرد و وسایل جنگی که همواره با خودش حمل میکرد،

همچنین بال های زیبایش که با توانمندی بر پشت دو شیر ایستاده است.

روابط: ( رابطه این الهه با خدایان دیگر در کتیبه های سومری به گونه ای متفاوت است : ۱- ایشتار دختر نانا ( خدای ماه و شب) و خواهر ” اوتو” ( خدای خورشید و قضاوت) است.

۲- ایشتار یا همان اینانا، دختر آنو و خواهر “انلیل” و ” انکی” است ( رابطه دوم بیشتر با حماسه های خدایان صدق میکند) ——————– سومری ها داستانهای زیادی برای این الهه به تحریر میخی درآورده بودند.

ایشتار بانویی زیبا روی بود و می توانست خودش را به شکلهای مختلف درآورد تا دل انسانها و خدایان را مات خودش کند و بر آنان چیره شود

ایشتار نام یکی از الهه‌های آشوریان قبل از ایمان آوردن به مسیحیت است.

ایشتار (عشتار) همتای اینانای سومری‌ها و مرتبط با الهه سامیان شمال غربی یعنی الهه عشتروت است.

آنونیت، آستارته و آتارسامَین نام‌های دیگری برای ایشتار هستند. در اسطوره‌ها او را ایزدبانوی نشاط عشق می‌دانند. در اساتیر بابلی اشتار خدای عشق و باروری نیز هست روزی اشتار بر تموز عاشق می‌شود ولی تموز با حمله یک گراز از بین می‌رود و به دنیای مردگان برده می‌شود ، که بابلیان بآن دوزخ نام آرلو میدادند و ارشکیگال خواهر حسود ایشتار بر آن تسلط داشت.

ایشتار به اندوه سخت گرفتار شد و تصمیم گرفت به آرلو سفر کند و با سوختن زخمهای تموز در یکی از چشمه‌های شفابخش زندگی را به وی باز گرداند. چون ایشتار به آرلو فرو می‌رود توسط خواهرش زندانی می‌شود. زمین که از وجود او الهام نمیگرفت همه هنرها و راههای عشق ورزی را یکباره فراموش کرد. جمعیت کم شد و خدایان که دریافتند قربانیهای زمین کاهش یافته پریشان شدند و فرمان دادند که ارشکیگال خواهرش ایشتار را آزاد کند و او به فرمان خدایان گردن نهاد. ولی ایشتار ببازگشتن زمین جز آنکه تموز را با خود همراه ببرد خرسندی نمیداد تا اینکه درخواست وی پذیرفته شد

ایشتار

ایشتار اشتارته (עשתרת) در عبری به Ashtoreth ترجمه می‌شود. این الهه با جنگ، سکس و حاصلخیزی مرتبط بود. سمبل‌های ایشتار شیر، اسب، ابوالهول، فاخته و دایره‌ای بود که درون آن ستاره‌ای هشت پر که نشان سیاره ونوس بود، قرار داشت. این الهه به صورت گسست ناپذیری با ونوس گره خورده بود. از این رو می‌توان گفت که سمبل‌های این الهه و سیاره ونوس برهم منطبق‌اند.

مهرداد بهار، افسانه‌شناس در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» دربارهٔ «اینانا» می‌نویسد:

«ایشتر یا اینانا خدای برکت بخشنده‌است. در کوه‌های لرستان روی کنده کاری‌های تیره‌های پیش از آریایی، نگاره‌های ایشتر چونان دارگونه (الهه) مادر و دارگونه جنگ موجود است. ارتش آشور وقتی به جنگ می‌رفت، «ایشتر» در برابر سپاهیان نمودار می‌شد و آن‌ها را به جنگ برمی‌انگیخت.»

شاید به اسناد به همین روایت گفت که در جنگی که بین قوم کاسی ها(کاسیان یا کاسی‌ها (به اکدی: کاشی) با آشوری ها در گرفته این الهه به عنوان غنیمت به لرستان آورده شده که شهری در لرستان به همین نام وجود دارد که از اسم های ایشتار بعد به الیشتر و در همین حال حاضر به نام الشتر وجود دارد.

در حماسه گیلگمش

انو پدر و انتو مادر آسمانی وی هستند، ایشتار پس از پیروزی گیلگمش بر انکیدو، به سراغ گیلگمش رفته از او می‌خواهد جفت او باشد و نطفه خود را به وی ببخشد. ایشتار بارها و بارها با نشاط عشق بزرگان را به خواری کشیده بود. از همین رو گیلگمش درخواست وی را رد کرده، ننگ‌های ایشتار را به او یادآور می‌شود. ایشتار برآشفته به نزد پدر رفته و به تهدید نرگاو آسمانی را از پدر خود گرفته و به نبرد با گیلگمش می‌فرستد. گیلگمش در این نبرد نرگاو آسمانی را از پای درمی‌آورد و ران نرگاو را به سوی ایشتار می‌افکند.

ایشتار در سروده‌ها

بدر شاکر السیاب در قصیده‌اش به نام مرحی غیلان، از ایشتار الهام گرفته است.

«ایشتر/ ایزدبانوی عشق، دشت‏های عراق را همه

شکوفه و برگ و بار بخشیده است، پنداری جان من

در دل خاک سیاه گور، دانه گندمی است و پژواک آوای تو، آب

تو ای آسمان، رستخیز مرا اعلام کردی»[۱]

عبدالوهاب بیاتی در قصیده‌اش به نام قصائد حب الى عشتار، از ایشتار الهام گرفته است.

«گرمای زایش را از اعماق زمین برمی‏گیرند و در دل زمین ریشه‏ می‏کنند

تا خون را به چشمه‏‌سارها و آب رودبار را به دریای بی‏کران بازگردانند

و پروانه‌‏ها را دیگر بار به دشت گل‏‌های سرخ رهنمون سازند!

چه هنگام ایشتار دیگربار به همراه گنجشک و با پرتو روشنا به این خانه بازمی‏گردد؟!»[۲]

«آن‏گاه که ایشتر چنان یکی فرشته در زمین فرود آمد

بسان سرخ‌‏گلی لرزان

که بادش از سرزمین اساطیر به قهوه‏‌خانه و بر سنگفرش خیابان‏‌های مرده، آورده است.»

لمیعه عباس عماره نیز در دو قصیده‌اش به نام «أغانی عشتار»: ترانه‏‌های ایشتر و «نوروز فی أربیل»: نوروز در اربیل، از این الهه، الهام گرفته است.

«ایشتر به همه چوپانان تو، عشق می‏ورزد

ای دژ اربیل و ای پرستشگاه ایشتر»[۳]

نمود ایشتار در کتاب‌ها

کتاب ترانه های عشتار: واکاوی گزیده‌هایی از شعر معاصر عربی[۴]، نوشته بهار صدیقی و احمدرضا حیدریان شهری می‌باشد. این کتاب به ترسیم ایماژهایی از ایشتار در شعر معاصر عربی می پردازد.

نگارنده در این پژوهش کوشیده است تا از میان سرایندگان کشورهای مختلف عربی، برجسته‌‏ترین و نامدارترین افرادی که در سررزمین خویش، پرچمدار و پیشاهنگ نوپردازی و نوگرایی و طرح اندیشه‌‏هایی نو یا متفاوت بوده‌‏اند را مورد بررسی قرار دهد. در برگردان متون ادبی در این پژوهش به زبان فارسی، افزون بر معیار قرار دادن متن در زبان مبدأ، نگارندگان کوشیده‌‏اند تا ایماژها، استعاره‌‏ها، همانندسازی‏‌ها و خیالپردازی‏‌های پدیدآور عرب زبان در متن اصلی در فرآیند ترجمه، در پیشگاه واژگان و بیان، تباه نگردد.

سرایندگانی که زندگی، اندیشه ها و سروده هایشان در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از:

۱- جبران خلیل جبران ۲- میخائیل نعیمه ۳- فدوی طوقان

۴- خلیل حاوی ۵- جبرا ابراهیم جبرا ۶- نازک الملائکه ۷- نزار قبّانی ۸- بدر شاکر السیّاب ۹- عبدالوهّاب البیّاتی ۱۰- لمیعه عباس عماره ۱۱- ادونیس ۱۲- صلاح عبدالصبور ۱۳- احمد عبدالمعطی حجازی ۱۴- امل دنقل ۱۵- محمود درویش ۱۶- حسب الشیخ جعفر ۱۷- فایز خضّور ۱۸- اجود مجبل الخفاجی

مطالب مرتبط

۴ دیدگاه‌

  1. رفیق امام رضا(ع) گفت:

    سلام اگر ایشتار رو بدنش رو سانسور میکردین بهتر بود ☺

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *