افسانه های بومیان آمریکایی در مورد غول های سفید

در سال ۱۸۵۷ یک سرخپوست آمریکایی از قبیله ی کومانچی (Comanche) در مقابل گروهی از مردم قبیله ی خود ایستاد و داستانی را برای آن ها بدین ترتیب تعریف کرد: ” بیشمار ماه قبل، گروهی از مردان سفید [ با ۳۰۵ سانتیمتر طول]، بسیار قوی تر و متمول تر از سفیدپوستانی که الان در این مناطق زندگی می کنند در بخش زیادی از کشور سکونت داشتند. آن ها سرخپوستان را از خانه هایشان بیرون کشیده و از دم تیغ گذراندند و دره هایی که پدران سرخپوست ها در آن ها سکونت داشتند را تحت سلطه ی خود درآوردند”.
به نظر می رسید که این داستان تفسیری از شرایط موجود در آن برهه از زمان بوده باشد. اما هنگامی که یک مدال و دو سکه ی یونانی در اوکلاهاما کشف شد موضوع تغییر کرد. بعد از آن یک شجره شناس به نام دونالد ییتس این مدارک را کنار هم گذاشت و در نهایت به این نتیجه رسید که داستان سرخپوست مذکور پربیراه نبوده است.
قبیله ی سرحپوست چوکتاو (Choctaw) نیز افسانه ای در مورد «نسلی از غول ها» با پوست سفید دارند که در مناطق امروزی تِنِسی زندگی می کرده اند و افسانه های مشابهی نیز در میان دیگر قبایل سرخپوست آمریکا وجود دارد. استاربو، نویسنده ی یونانی، در مورد «قاره ی غربی» سخن گفته است که نشان می دهد وی اطلاعاتی در مورد قاره ی آمریکا داشته است.
ییتس بر این باور است که این افسانه ها کاملاً ساختگی نیستند. شاید ماجراجویان و سیاحان یونانی توانسته اند خود را به قاره ی آمریکا برسانند و با مردم بومی ساکن این مناطق جنگیده اند و از خود میراثی به جای گذاشته اند که در طول سالیان بازگویی این افسانه بر ابعاد آن ها افزوده شده است.