دانش آموزان سال آخر دبیرستان، دانشجویان دانشگاه و کسانی که بهتازگی فارغالتحصیل شدهاند مخاطبان اصلی این بحث هستند، اما بدیهی است که اشتغال یک دغدغه همگانی است و حتی برای کسانی که سالها در بازار کار حضور داشتهاند، این دغدغه تقریبا تا کهنسالی و بازنشستگی ادامه دارد. در اینجا مهمترین هدفمان به اشتراک گذاشتن تجربیاتی است که طی بیست سال گذشته از مشاهده و حضور در صنعت آی تی و بازار کار آن بدست آوردهایم و از شما نیز میخواهیم تجربیات و مشکلاتتان را با این بخش و خوانندگانش در میان بگذارید.
اشتغال، مهمترین دغدغه دانشجویان و دیگران
چندی پیش هنگام وبگردی به خبری مربوط به سال ۹۴ برخوردم که به نقل از منابع مختلف مثل وزارت کار و سازمان فنی و حرفهای کشور، میزان بیکاری فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی را به طور میانگین ۲۰ درصد ذکر کرده بود. دقت این آمار را نمیتوانیم بهطور مستقل تایید کنیم اما به هرحال این آمار به صورت تقریبی وضعیت بحران کار را منعکس میکند. اگر گزارش آنلاین ماهنامه شبکه در شماره ۱۹۷ را درباره آمار ظرفیت پذیرش دانشگاههای کل کشور در رشته کامپیوتر از طریق کنکور (به غیر از دانشگاه آزاد) مطالعه کرده باشید، میدانید که سال ۱۳۹۶ قریب به ۴۸ هزار نفر در این رشته وارد دانشگاه شدهاند و اگر آمار بیکاری به همین منوال ادامه یابد، هر سال دست کم یک پنجم این جمعیت، یعنی حدود ۱۰ هزار نفر به خیل بیکاران خواهند پیوست. اگر شما همین الان دانشجو باشید، این به معنی آن است که از بین شما و چهار نفر از همکلاسیهایتان یکی بیکار خواهد شد!
الگوریتم اشتغال و دیگر هیچ
شاید مرتبط کردن «الگوریتمهای کامپیوتری» و «موفقیت شغلی» در رشته کامپیوتر به یکدیگر عجیب و دور از ذهن بهنظر برسد، اما بعضی از اصول مهندسی برای موفقیت در زندگی شغلی هم قابل استفادهاند. یکی از اصول طراحی الگوریتمها نه فقط در طراحی سیستمهای کامپیوتر کاربرد وسیعی دارد، بلکه به زندگی عادی نیز قابل تعمیم است.
در علم کامپیوتر مفهومی به نام انتزاع ( Abstraction یا تجرید) وجود دارد. به زبان ساده، یک شیء انتزاعی عبارت است از یک شیء واقعی منهای جزئیاتش. در زبان کامپیوتر، تجرید یعنی استفاده از دستورات سطح بالا در فرآیند طراحی یک برنامه (یا الگوریتم) به گونهای که جزییات یک مکانیزم از کلیت آن جدا شود. در دانش کامپیوتر به دلیل پیچیدگی زیاد نرم افزارها و سخت افزارها به وفور از مفهوم تجرید استفاده میشود. مثلا انتزاع به ما اجازه میدهد به واحد «حافظه» یا Memory کامپیوتر بهعنوان یک کلیت نگاه کنیم بدون اینکه خودمان را درگیر جزئیات و پیچیدگیهای مکانیزم درونی آن کنیم. بنابراین هنگام برنامهنویسی یا نوشتن یک الگوریتم خیلی راحت از عباراتی مثل «در متغیر x مقدار ۱۹۸ را ذخیره کن» استفاده میکنیم بدون اینکه نگران باشیم این مقدار در کدام حافظه و چطور ذخیره میشود.
به این ترتیب، نگاه کردن به مفاهیم از بالا برای درنظر گرفتن کلیت آنها یک استراتژی بسیار مهم در حل مساله در دانش کامپیوتر است که اصطلاحاً به آن «طراحی بالا به پایین» یا Top-Down Design میگویند. حل بسیاری از مسایل غامض و پیچیده در دنیای کامپیوتر با همین منطق بالا به پایین شروع میشود. اما این راهبرد در حل مسایل تنها محدود به دنیای کامپیوترها نیست. اصولاً در هر مسالهای در زندگی میشود از نگاه بالا به پایین برای حل مشکلات استفاده کرد.
در مواجه با مسالهای به نام اشتغال، یک راه حل آن است که نگاه سطحی به این موضوع داشته باشیم: بگردیم ببینیم کجا آگهی استخدام منتشر کردهاند و حقوقش چقدر است و فوراً برای ارسال رزومه و مصاحبه شغلی دست به کار شویم. اما یک نگاه کلان و بالا به پایین چنین است: «اصلا من میخواهم چکاره بشوم؟ چه مشاغل و حرفههایی در دنیای کامپیوتر هست؟ هریک از این حرفهها به چه مهارتهایی نیاز دارند؟ چقدر طول میکشد که بعضی از این مهارت ها را یاد بگیرم؟ پنج سال دیگر یا ده سال دیگر میخواهم به کجا برسم؟ آنهایی که به آنجا رسیدهاند چه مسیری را طی کردهاند؟»
اگر دوست دارید استخدام شوید؛ این سه جمله کوتاه را یاد بگیرید!
توصیه میکنم درصورتی که داوطلب ورود به دانشگاه هستید و هنوز در حال سبک سنگین کردن انتخاب رشته کامپیوتر هستید، یا درصورتی که قصد ورود به بازار کار را دارید، صادقانه از خودتان بپرسید تا چه اندازه طرز فکرتان در زندگی کلان نگر و بالا به پایین است؟ متقابلاً، چقدر برای شیرجه زدن در وادی عمل بیتاب هستید (الان کدوم نرمافزار تو بازار کار روی بورسه؟) و چقدر درباره جزئیات ورودتان به یک شغل دچار وسواس و دغدغه میشوید؟
آیا هنگامی که شب به تخت خواب میروید، به این فکر میکنید که شغلی که فردا برای مصاحبه استخدامی آن میروید شما را بیمه هم میکند و پاداش و اضافه حقوقش چقدر است؟ یا اینکه به تصویر کلی و برنامه زندگیتان فکر میکنید؟ در این رشته غالباً کسانی موفق میشوند که ضمن توجه به جزییات روزمره، نگاهی Top-Down به زندگی و شغل خود دارند.