بیگانگان باستانی: فصل اول – قسمت سوم
ادامه پست قبل
Giorgio A. Tsoukalos
ما متون باستانی را در اختیار داریم از مصر، که به طور واضح میگویند که «خدایان»، این موجودات خیالی را، این موجودات ترکیبی یا پیوندی را، خلق کردهاند نقاشیهایی را میتوانید ببینید که در آنها بدن انسان را دارید با سر بریده، و لولهای سرخ رنگ که از آن بیرون میآید، و درست در کنار آن، سر یک حیوان را دارید و تصویر بعدی، چون این تصاویر تقریبا، مثل تصاویر کمدی ردیفی هستند، در تصویر بعدی، شما بدن همان انسان را میبینید، با سر حیوانی که به گردن انسان وصل شده .
به شکلی باورنکردنی، مثالها عجیب از انسانهای پیوند حیوانات، حتی به زمانی کهنتر از مصر باستان میرسند .
Giorgio A. Tsoukalos
بر اساس گفته اغلب باستانشناسان، «سومریه» اولین تمدن نوع بشر بوده است و بخش جالب توجه، این واقعیت است که اولین نوشتههای آنها به این موجودات عجیب و غریب، به نام «آنوناکی» اشاره دارد که از آسمان نازل شده بودند. آنوناکی یعنی «آنها که از بهشتها آمدند».
آیا هیچگونه شواهد فیزیکی هم از این «انسان- حیوانات» دورگه وجود دارد؟ اگر هست، آیا ما نباید بقایای اسکلت آنها را میافتیم؟ پاسخ، شاید در «سقاره» مصر یافت شود؛ محل استقرار کهنترین هرم . در ۱۸۵۱، محقق برجسته و مصرشناس فرانسوی، «اوگاست مِریِت» ، گور عمیقی یافت که به گاو نر مقدس، «آپیس» هدیه شده بود . در درون مقبره، دو سنگ قبر مهر و موم شده و دست نخورده وجود داشت؛ اما وقتی مِریِت آنها را گشود، محتوای آن، شوکه کننده بود.
Giorgio A. Tsoukalos
سنگ قبرها را برداشتند و گاوی در آن ندیدند؛ به جای آن، یک توده سیاه رنگ پیدا کردند که به آن «قیر» یا نوعی از آسفالت میگویند و در درون این توده متعفن، خردههای استخوانی را پیدا کردند، از هفت نوع حیوان مختلف، که کاملا له شده بود . بر اساس متون کهن، نوعی هیولا در زمان مصریان وجود داشته ، و کسی نمیداند؛ شاید کاهنان، مردم را تشویق کردهاند و تا این موجودات را نابود کنند، یا آنها را تکهتکه کنند، استخوانهایشان را له کنند و آنها را در درون این تودههای متعفن بگذارند، در زیر پوششی به وزن ۸۰ تن، منظور من این است که در سراسر مصر، ما میتوانیم بقایای مومیایی هر حیوانی را پیدا کنیم، اما اینجا، تابوتی را پیدا کردهایم که حاوی استخوانهایی له شده است . آیا این به معنای آن نیست که مصریان باستان، نمیخواستهاند این موجودات هرگز بعد از مرگشان، دوباره برگردند؟
البته اغلب باستانشناسان و دانشمندان، معتقدند که داستانهای کهن یونان و مصر، در باره حیوانات و انسانهای پیوندی، تنها محصول تخیلات و تصورات است . ولی آیا اینطور است؟
Philip Coppens
دورهای در سلسله باستانی مصر وجود دارد که در آن، این نیمه خدایان، حکمرانی میکردهاند. ما هیچ بقایای انسانی پیدا نکردهایم. نمیدانیم اینها که بودهاند. اما حداقل شواهدی را در اختیار داریم که مصریان باستان، بر این باور بودهاند که آنها حکمرانان مصر بودهاند . اما اینکه اینها انسانهایی مثل من و شما بودهاند، یا چیز دیگری، و یا اینکه موجودات پیوندی بودهاند، ما هیچ نمیدانیم.
اگر تمدنهای کهن، صاحب علوم پیشرفته زمان دانشمندان امروزی بوده باشند چه؟ اگر آنها هم قفل «دی ان ای» را گشوده باشند، تولید مثل، و یا اتصال ژنتیکی ایجاد کرده باشند چه؟
Giorgio A. Tsoukalos
چرا این باید اینهمه شگفتانگیز باشد؟ اگر شما به این ماجرا از زاویهای ژنتیک نگاه کنید، ما همین امروز هم در حال انجام این کار هستیم که قادر به تولید موجوداتی مثل آنها باشیم. این خود «فرانکشتاین» است؛ این مقوله قصههای تخیلی علمیست؛ و در مصر باستان ما دقیقا همان تشریح، و همان تصاویر عجیب از برنامه ایجاد دورگهها وجود دارد، که در هزاران سال پیش از این شکل گرفته.
Bill Birnes, PH.D
اینها «دی ان ای» خارجی و حیوانات و انسان را با هم مخلوط کردهاند؛ نه فقط برای ده سال یا بیست سال، بلکه برای هزاران هزار سال. برای همین هم هست که اینهمه تغییر ایجادشده و برای همین است که هر نسلی از نسل دیگر پیشرفتهتر است. تا اینکه ما برسیم به تکامل اتحاد دو فرهنگ، یعنی آخر مسیر پیوند.
Linda Moulton Howe
من فکر میکنم جواب به روشنی این خواهد بود که ما در جهان تنها نیستیم و موجوداتی هوشمند و غیر از انسان به دلایلی در این سیاره دخالتهایی داشتهاند که هنوز برای اغلب ما ناشناختهاند این یک کمی انسان را نگران میکند.
اگر موجودات غریبه، همانطور که عدهای به آن معتقدند، به اینجا آمدهاند تا آزمایشات پیوندی عجیبی روی حیوانات انجام دهند، آیا همین آزمایشات را روی انسانها هم انجام دادهاند؟ و اگر پاسخ مثبت است،…. چرا؟
زندگی در زمین دچار تنوع، اندازه و فرمهای شگفتانگیزی شده است. میتوان آنها را از عمق ژرفترین اقیانوسها، تا قله بلندترین کوهها یافت. اما گستره صف طولانی فرمهای حیاتی که ما امروز میبینیم، تنها بخش کوچکی از آنچه هست که در طول میلیونها سال در تاریخ این کره وجود داشته است. در حقیقت، دانشمندان برآورد میکنند که ۹۷% همه موجوداتی که تا کنون در زمین زندگی کردهاند، امروز منقرض شدهاند.
Michael Cremo
اغلب دانشمندان امروز به ما خواهند گفت که شش انقراض عمده در تاریخ عمر زمین اتفاق افتاده است. آخرین این انقراضها، شصت و پنج میلیون سال پیش اتفاق افتاد و دایناسورها را از صحنه روزگار محو کرد.
دیرینهشناسان این وسعت بزرگ انقراض را به اتفاقات طبیعی همچون اصابت شهاب سنگها، آب گرفتگیها و پایین رفتن سطح دریاها نسبت میدهند. اما تئوری دیگری میگوید که این انقراضها، به دست طبیعت ایجاد نشدهاند بلکه به دست موجودات غریبه ایجاد شدهاند.
Arthur D. Horn, PH.D
در متون باستانی «سومریان» آمده که، آنها میتوانند هوا را کنترل کنند؛ میتوانند خشکسالی را کنترل کنند و این کار را با انسان هم کردهاند. آنها توانایی ایجاد بلایای خودخواسته را داشتهاند.
اما نمونههای زندهای که امروز منقرض شدهاند، آیا به منظور باز شدن راه برای موجوداتی دیگر، نابود شدهاند؟ موجوداتی مطیعتر و مطلوبتر؟ آیا هدف، پاکسازی راه برای مهاجرین بوده؟ یا برای تهاجم؟ در هر صورت، چه نوع تکنولوژی مورد نیاز بوده تا چنین تغییرات گستردهای حادث شود؟
Bill Birnes, PH.D
گروهی از نظریهپردازان میگویند که ما در حال حاضر چنین تکنولوژی یا حداقل تکنولوژی همترازی را داریم. ما تحریکات بالای الکتریکی را در نقطه به خصوصی از آب حرارت میدهیم، تا طوفان ایجاد کنیم و در محدوده شعاع آن، میتوان طوفان را تعقیب کرد . پس اگر ما میتوانیم چنین کاری انجام دهیم،که البته تنها یک فرض است، چرا یک تمدن خارجی نتواند بگوید که بیایید یک عصر یخبندان روی زمین ایجاد کنیم. این میتواند دایناسورها را نابود کند، اما راه این غریبهها را برای تولید نسل انسان بر روی زمین، باز کند.
آیا موجودات غریبه، به زمین آمدند تا اینجا بمانند؟ آیا آنطور که برخی میگویند، زمین را با عقبه خود بارور کردند؟ اگر اینطور است، اثبات آن کجاست؟ برخی از نظریهپردازان فضانوردان باستانی به اسطورههایی اشاره میکنند که حکایت از آن دارند که خدایان از آسمان فرود آمدند تا با انسان جفتگیری کنند .
Giorgio A. Tsoukalos
متون کهن در باره این واقعیت صحبت میکند که هر کسی که در گذشته دور به زمین آمده، این خدایان، زنان زمینی را زیبا دانستهاند. بنابراین در بسیاری از موارد، ما داستانهایی را میبینیم که این میهمانان با زنان زمینی، معاشقه کردهاند. این یک تفسیر غلط بوده، یک سوء تفاهم به عنوان یک موجود الهی که به اینجا آمده . اما آنها از گوشت و خون، غریبههای فضایی بودهاند.
افسانههای قومی بومیان آمریکایی این موجوداتی را که از آسمانها آمدند، تا زنان زمین را بارور کنند، مردمی از ستارهها میدانند .
Nancy Red Star
ستارهایها، موجوداتی از فضا هستند. آنها از این… زمین نیستند. آنها میهمان بودهاند. آنها پیشینیانی از ستارههای دیگرند.
Thomas E. Bullard, PH.D
یک معامله اساسی بین آنها اتفاق افتاده. مثلا بعضی از قصهها از شوهران ستارهای بومیان آمریکایی حکایت میکند. زنانی بودهاند که شبها بیرون میخوابیدهاند و به ستارهها نگاه میکردهاند و با خود فکر میکردند که چه زیبا خواهد بود که بتوان به آن بالا سفر کرد. و این زنان، صبح، خود را در بهشت یافتهاند. موجودات فوق طبیعی را ملاقات کردهاند که با ستاره مورد نظر آنها نسبت داشته و این زنان عروس یک همسر ستارهای شدهاند.
بر اساس اسطورهشناسی بومیان آمریکایی، عروسان این موجودات غریبه، فرزندانی از ستارهها به دنیا آوردهاند. آنها توسط مادر خود بزرگ میشدند تا اینکه به سن شش سالگی میرسیدند، که در این زمان میرفتند تا با پدر ستارهای خود زندگی کنند. روایات مشابهی از مواجههای صمیمی بین موجودات الهی و انسان در متون عبری و یهودی – مسیحی یافت میشود که آنها را «جعلیات نامه» و یا «اسفار مشکوک» میخوانند .
Robert R. Cargill, PH.D
مثالهای زیادی در «پسو دیپاگراف» یا همان «جعلیات نامه» وجود دارد. اینها متونی هستند که در انجیل ذکر نشدهاند. اما در این متون ذکر شده که مردم با موجوداتی ملاقات کردهاند که زمینی نبودهاند.
Giorgio A. Tsoukalos
قبل از اینکه انجیل، به شکل امروزی درآید، متون اضافه بسیاری بودهاند که بخشی از انجیل را تشکیل میدادهاند. این متون در «انجمن نیقیه» که یک شورای کلیساییست، از انجیل حذف شدند، چون این متون حاوی اطلاعات بیش از حدی بودند؛ دانشی خطرناک .
Robert R. Cargill, PH.D
در «جنسیس ۶» جایی درباره این دیدهبانها صحبت میکند، که نوعی فرشته بودهاند که از بهشتها به زمین آمدند و با زنان زمینی رابطه جنسی داشتهاند.
Erich von Daniken
این غریبهها، با زنان جوان سیاره ما رابطه جنسی داشتهاند. آخر فرشته چگونه میتواند رابطه جنسی داشته باشد؟ این غیر ممکن است. در نظر ما، فرشتهها موجوداتی روحانی بودند؛ نه چیزی که جسم داشته باشد و میل جنسی هم داشته باشد در حالیکه اینها دقیقا رابطه جنسی داشتهاند. پیشینیان ماقبل تاریخ ما، نتوانستهاند این را بفهمند و فکر کردهاند که این موجودات فضایی، نوعی خدا هستند
Jonathan Young, PH.D
لقاح «مسیح» در فرشتهای به مادر مقدس (مریم مقدس)، نازل میشود؛ و به او میگوید که خدا او را به مولودی متبرک خواهد کرد. سپس او خود را اساسا حامله میبیند.
Rev. Barry H. Downing
متن مربوط به تولد «مسیح»، به یک واقعیت ملکوتی اشاره دارد که چه در زمان تولد «مسیح» یا رستاخیز او، ما احتمال این قدرت ماورایی را از ابتدا تا به آخر خواهیم داشت .
Thomas E. Bullard, PH.D
ایده دقیقتر، این میتواند باشد که «مسیح» یک خارجی بوده که البته به تعبیری، حتی اگر او را «فرزند خدا» هم بنامیم، آشکارا او از این زمین نیست .
George Noory
من عادت به این باور داشتم که «مسیح» یک انسان بسیار روحانی است که بسیاری از مسائل را درک میکرد که ما تازه امروز داریم میفهمیم. اما این احتمال را هم میدهم که او شاید یک فضایی باشد که به اینجا آمده تا چیزهایی به ما بیاموزد . این هوش درونی، در نوع خود بسیار واقعیست.
حکایت خدایانی که جفت انسان شدند، در همه جا، از اسطورهشناسی یونان و رم، تا افسانههای بومیان آمریکا متداول است . در چین و در پایان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، این کشور به هفت ایالت تقسیم شد که هر یک به دست فرمانداران نظامی قدرتمندی اداره میشدند . که برای قدرت یا برای گسترش قلمرو خود لشگرکشی میکردند. در همین دوره آشفته بود که افسانه «هوان دی» به ظهور رسید.
Jonathan Young, PH.D
خدایی قدرتمند، به فرم «اژدها» ظاهر شده. به قله تپهای فرود آمده. در جایی که دوشیزهای جوان، در حال جمعآوری میوه بوده. همینطور که اژدهای بزرگ نزدیک میشد، آسمان تاریکتر میشد. درست مثل یک طوفان. دخترک وحشت کرده و از ترس بیهوش شده. وقتی به هوش آمده، دوباره خورشید در حال درخشش بود. اژدها رفته بود و او باردار بود .
بسیار شبیه داستان «مریم مقدس» و مسیح، داستان «هوان دی» هم از یک زن زمینی حکایت میکند که او را به دنیا آورده؛ اولین امپراطور افسانهای چین، که طلیعه آغاز تغییر در چین بود.
Arthur D. Horn, PH.D
خدایان عامدانه، با انسان همآغوشی میکردند تا بتوانند ازدیاد نسل داشته باشند و بتوانند نسلی را بپرورند که بیشتر از گذشته قابل اعتماد و کنترل باشد .
David Childress
از نظر من، افسانهها و اسطورهها بر اساس چیزی حقیقی شکل گرفتهاند. در حالیکه در بسیاری موارد، ،خیالی و اغراقآمیز شدهاند، اما ردپایی از حقیقت در آنها وجود دارد.
یک تم رایج دیگر در متون کهن، اسطورهها و مذاهب گوناگون، ایجاد نوعی تحولات عمده است. معمولا با فرمهایی از «سیل بزرگ» ، «آتش» و یا بلاهای ویران کننده همراه بوده است. مثلا در کتاب «هیبرو» خدا انسان را تنبیه میکند، به خاطر فساد او و روشهای نادرستش. او این مجازات را به صورت یک «سیل عظیم» فرو میفرستد که تقریبا تمامی موجودات زنده روی زمین را نابود میکند ، به جز «نوح» و خانوادهاش و نیز حیواناتی که روی عرشه کشتی او نجات پیدا کرده بودند . حکایات مشابهی در متون کهن دیگر نیز به وفور دیده میشود.
Thomas E. Bullard, PH.D
بسیاری از حکایات اسطورهای در بسیاری از تمدنها وجود دارد، که شامل آن دسته باورهایی است که در آنها خدایان، در یک زمانی به زمین آمدهاند. یکی از تعابیر آن، این است که اینها توصیفاتی دقیق است از میهمانانی از فضا؛ نه «خدایان»؛ اما نوعی موجود با تکنولوژی پیشرفته که در زمانهای گذشته به زمین آمدهاند و یا انسان را پدید آوردهاند و یا فرهنگ و تمدن را به زمین دادهاند و بعد هم به دلایلی، از اینجا رفتهاند. به نوعی به دلیل نقض پیمانی بین انسان و خدایان.
در مورد تمدنهای موفق «ازتکها» و «ماینها» مزو امریکن در ۱۵۰۰ پس از میلاد، همه ناپدید شدهاند. اما چرا؟ آیا نوعی بلای طبیعی شکل گرفته است؟ یا توضیح دیگری در این باره وجود دارد؟
David Childress
در یک زمانی، همه این تمدن، در پی یک تحول بزرگ، متلاشی شده و دنیایی که آنها میشناختهاند، به پایان رسیده. موجهای عظیم قارهها را شسته، همه نقاط زمین زیر آب رفته. بناهای سنگی عظیم هم که در آن زمان همچنان در حال ساخت بوده، کاملا متوقف شده . و این چیزیست که ما در نقاط معینی میتوانیم ببینیم؛ مثل «پرو» که بلوکهای عظیم گرانیت از معدن خارج شده بودند و به جایی که باید حمل شدهاند، اما ناگهان به یک ایست کاملا رسیدهاند .
نزدیک به ۳۰۰۰ سال، تمدن «مایا» در مرکز آمریکا رونق داشت . در کنار بسیاری از دستاوردهای دیگر، مایاهای باستان تقویم بسیار پیچیده و دقیقی را طراحی کردند . بر اساس نظر محققان برجسته، این تقویم از ۱۱ آگست ۳۱۱۴ پیش از میلاد مسیح آغاز شده است. اولین دوره این تقویم، حدود ۵۰۰۰ سال پس از آن به پایان میرسد. در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲٫ اما چرا؟ آیا «مایاها»در باره آینده انسان میدانستهاند؟ (تصویر ۱۹۸) چیزی که ما فراموش کردهایم، یا ترجیحا، نادیده گرفتهایم؟
David Childress
هیجان زیادی در حال حاضر، در باره تقویم «مایاها» که در سال ۲۰۱۲ پایان میپذیرد وجود دارد، که اگر چنین فاجعهای، و یا چنین تغییر بزرگی در زمین رخ دهد، کاملا ناگهانی اتفاق خواهد افتاد. بنابراین ایده مردم باستان، مثل «مایاها» میگوید که به نوعی آنها با این موارد آشنا بودهاند و دانش اینگونه دورههای کهکشانی را داشتهاند که به طور آشکاری، به یک ویرانی و تغییر کلی در زمین منجر میشود. این یک دانش فوق پیشرفته است که ما انتظار نداریم آنها واجد آن بوده باشند. اینها از کجا میتوانستهاند چنین علمی را به دست آورده باشند؟ ناچارا به این فکر خواهید کرد که این دانش از موجوداتی فرازمینی حاصل شده باشد.
اگر ما ایده اینکه موجودات بیگانه تقویم «مایایی» را به عنوان نوعی وسیله هشدار، از خود به جا گذاشتهاند بپذیریم، آیا ممکن است ابزار فضاشناسی دیگری نیز اینجا در زمین باقی گذاشته باشند؟ و اگر چنین است، چرا برای تمدنهای باستان اهمیت داشته است که ستارهها را رصد کنند؟
ستارهها. از آغاز زمان، انسان همواره خیره به آسمان بر جای مانده است. ستارهها، به افسانه بدل شدند ، خانه خدایان ، و گاهی حتی، مکان استراحت انسان. پس هیچ جای تعجب نیست که انسان باستان، یادبودهایی را بنا کرده باشد و به این اشکال روحانی هدیه کرده باشد .
Robert M. Schoch, PH.D
وقتی ما به بناهای باستانی در سراسر دنیا نگاه میکنیم، این بناهای عصر حجری، متوجه میشویم که بسیاری از آنها به شیوهای نجومی، ردیف شدهاند؛ نسبت به خورشید، نسبت به ستارههای دیگر؛ مثالهایی بیشمار میتواند در این ردیف قرار بگیرد. مثلا «استون هنج» اساسا یک مشاهدهگر نجومی باستانیست. حدس میزنیم که احتمالا مورد استفاده تشریفات خاص بوده. ممکن است که موارد استفاده مذهبی داشته است. اما کاملا روشن است که درعین حال کاربردی در مشاهدات نجومی هم داشته است.
Sara Seager, PH.D
تعجبی ندارد اگر وجود «استون هنج»، اهرام، و یا احتمالا «خطوط نزکا» بوده که مردم باستان، میتوانستهاند اتفاقاتی که در شرف انجام در آسمان بوده را بفهمند، و اینکه بدانند چه زمانی اتفاق میافتند.
اما چرا انسان عصر حجر، اینهمه به آسمان وابسته بود؟ و چرا آنها بناهای سنگی و معابدی را بنا کردند تا قادر به رصد حرکت ستارهها باشند؟ آیا تنها به این دلیل که کشاورزان بهترین زمان برای کاشت و برداشت را بدانند؟ یا دلیل دیگری احتمالا محکمتر از این وجود داشته است؟ آیا همانطور که عدهای به آن معتقدند، این بناها نوعی سیستم جهتیاب جی پی اس برای فضاییها بودهاند؟
«نابتا پلایا»، مصر واقع در ۵۰۰ مایلی جنوب قاهره و در صحرای حبشی مصر، یکی از کهنترین دشتهای نجومی اکتشافی قرار دارد. در ۱۹۷۴، «فرد وندورف» باستانشناس، تقریبا متوجه آن نشد ، پیش از اینکه متوجه سنگ کوچکی در کنار صخرههای نوک تیز آن شود .
Robert Bauval
این دشت بسیار عجیب است. فرم عجیب سنگها، دایرهها و ردیف قرار گرفتن سنگها. ردیفی غریب از گلولهها و صخرهها و چیزهای دیگر.
کاوشهای بعدی، معین کرد که این سیستم، متعلق به حدود ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد است که آنرا هزار سال قدیمیتر از مشابه آن، یعنی «استون هنج» میکند
Robert Bauval
وقتی یک ستارهشناس به منطقه آمد، متوجه شد که اینجا یک منطقه برگزاری جشن است که بسیار نجومی بوده . نکته فریبنده این دشت آنکه، نشان میدهد آنها ستارهها را در هزاران سال پیش رصد میکردهاند و برای رصد ستارهها در آن زمان، باید اطلاعاتی در زمینه تغییر جهت محور سیارات میداشتهاند، و این به معنای آن است که آنها منجم بودهاند، منجمین باستان. آنها ستارهشناسانی بسیار پیشرفته بودهاند.
آیا مردمی که «نابتا پلایا» را ۷۰۰۰ سال پیش ساختهاند میتوانستهاند درک کاملی از فیزیک و نجوم داشته باشند؟ چیزی که قابل رقابت با ما باشد و یا حتی برتر از ما؟ و چرا آنها «اوریون» (منظومه شکارچی) و «سایروس» (ستاره شباهنگ) را رصد میکردهاند؟
در ۱۹۹۴ معمای «نابتا پلایا» حتی شگفتانگیزتر هم شد؛ وقتی «رابرت باوال» کشف تازهای را، در باره فلات «جیزه» مصر اعلام کرد . هرم بزرگ، حاوی چهار لوله طولانی هواست «باول» به این نتیجه رسید که این لولهها، با ستارههای معینی در آسمان، همتراز هستند.
Robert Bauval
لولههای جنوبی همراستا با کمربند «اوریون» و «شباهنگ» و لولههای شمالی همتراز با دو ستاره قطبی هستند . باز هم باید بگویم که این بسیار نکته حساسی است. از نظر مهندسی ساختمان، این درست نقطه وسط هدف است. به عنوان یک مهندس، من میدانم که ساختن هرم، یک چیز است، اما مسئله مهمتر ساختن هرمی با چنین تغییر محوریتی است.
«بوال» همچنین ثابت کرد که سه هرم «جیزه» ، همراستا با موقعیت سه ستاره در کمربند منظومه «اوریون» (شکارچی) هستند . اما دقیقا شگفتی این لولهها و ردیف شدن و نقطه استقرار «هرمها» در چیست؟
Robert Bauval
ما در حال رمز گشایی یک پیام هستیم. سوال این است که این پیغام یک پیام مذهبیست؟ یا پیامی نجومی؟ واقعیت این است که آنچه که ما بر روی زمین داریم، تصویری از یک منظومه است که امروز ما میدانیم، زادگاه ستارههاست. ستارهها دقیقا در این نقطه زاده شدهاند. مصریها هم بر این باورند که خدایانشان از ستارهها آمدهاند.
George Noory
این میتواند علم ستارهشناسی باستان باشد، یا اینکه میتواند یک راهنما و نقشه برای جایی باشد که «ای – تی»ها از آنجا میآیند.
اما چرا مردم باستان، اینهمه به منظومههای «اوریون» و «شباهنگ» تکیه داشتهاند؟ برخی فکر میکنند که پاسخ این سوال در سوی دیگر زمین، در آمریکای شمالی پیدا خواهد شد. «چولولا»، در مکزیکو مکان بزرگترین هرم دنیاست . بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت آن است و برآورد شده است که تقریبا ۱۴۰۰ سال طول کشیده است تا به اتمام برسد.
Giorgio A. Tsoukalos
با وجود اینکه هرم «چولولا» به دلیل رشد گیاهان، آنچنان جلب توجه نمیکند، اما در حقیقت بزرگترین بناییست که به دست بشر بنا شده. در واقع، بزرگی کل مجموعه هرم «چولولا»، در حدود ۴٫۴۵ میلیون متر مکعب است. در حالیکه هرم بزرگ مصر تنها ۲٫۵ میلیون متر مکعب حجم دارد. بنابراین، «هرم بزرگ جیزه» بسیار بلندتر از «هرم چولولا» ست؛ اما از نظر بزرگی حجم آن، هرم چولولا، بسیار بزرگتر از هرم مصر، و بزرگترین بناییست که بشر تا کنون در زمین ایجاد کرده.
منشاء هرم، ساخته «اولمِکها» در قرن سوم پیش از میلاد است، بعدها به اندازه آن افزوده شده و مورد استفاده «تولتکها» و «ازتکها» به منظور تشریفات مذهبی و قربانی کردن انسان ، قرار گرفته است. اما در کنار تاریخ خونآلود این سازه، آزمایشات انجام شده نشان داد که فرهنگ منطقه درکی قابل تحسین از ستارهشناسی داشتهاند .
Michael Cremo
این بسیار جالب است که «ازتکها» در باره منشاء خود فکر کرده بودند. آنها فکر نمیکردند که این بنا به دست انسان ساخته شده است، که در واقع تئوری امروز ماست. بر اساس سنن «ازتکها»ی باستان، هرم «چولولا» به دست موجودی که «دیو» خوانده میشده، ساخته شده . اگر به کیهان شناسی «ازتکها» نگاهی بیندازید، میبینید که این موجودات غولپیکر با سمبلهایی سماوی شناسایی میشوند. کسی که گفته میشود هرم «چولولا» را بنا کرده است، با سیاره «ونوس» شناخته میشود.
«ازتکها» و «مصریان باستان»، هر دو، اغلب کرات منظومه خورشیدی را از هزاران سال پیش از ستارهشناسان اروپایی، ردیابی کرده بودند. اما چرا؟ و مهمتر اینکه، این دو فرهنگ، هزاران مایل و تقریبا به اندازه نصف دنیا از هم فاصله دارند .
David Childress
اغلب باستانشناسان میگویند که همه این تمدنها در سراسر دنیا، در آمریکا ، در جزایر دورافتاده پسیفیک ، در آسیا و آفریقا و اروپا که همه از هم دور هستند، و هیچ تماسی بین جنوب آمریکا و مصر یا هر تمدن باستانی دیگری وجود نداشته. ولی باید حقیقتا، یک موضوع دیگری هم وجود داشته باشد؛ همه این تمدنهای باستانی به نوعی با هم مرتبط بودهاند.
اما آیا این دشتهای مقدس، همانگونه که طرفداران نظریه «فضانوردان باستان» معتقدند، واقعا به هم متصل بودهاند؟ اگر اینطور بوده است، چرا؟ آیا آنها دلیل سفر فضاییها به زمین هستند؟
ادامه دارد