تحصیلات علمی اما غیرکاربردی در ایرانی ها
در روزهای اعلام نتایج نهایی دانشگاه ها و انتخاب رشته ها، یک بار دیگر سراغ این سوال رفته ایم، چرا مدرک تحصیلی بیشتر افراد جامعه با شغل شان بی ارتباط است؟
می گویند روزی از اینشتین می پرسند اگر فیزیکدان نمی شدی الان چه کاره بودی؟ گفته بود پینه دوز! حتما پینه دوز می شدم و به همه قول می دادم که آنقدر پینه دوز قابلی می شدم که شهرت اینشتین پینه دوز هم به پای شهرت اینشتین فیزیکدان می رسید.
حالا این را بگذارید کنار انتخاب های این روزهای خودمان برای تحصیل و شغل، از بس که قبل از خاطره کردن هر آرزو و تعبیر هر رویایی برای آینده امان، آن را با اندازه حرف مردم قواره کرده ایم که خودمان هم «دوست داشتن های» خودمان را یادمان رفته است؛ نتیجه اش هم این شد که کافی است نگاهی به دور و برمان بیندازیم تا ببینیم هیچ کدام مان سر جای خودمان نیستیم. از پزشک هایی که آنقدر زیاد شده اند که زده اند توی بیزینس و ساخت و ساز تا مهندس هایی که کار هنری و فرهنگی می کنند یا حقوقدان هایی که زده اند به دل بازار.
در این مطلب به سراغ این موضوع رفته ایم که چرا اصولا مدرک تحصیلی مان در ۹۰ درصد اوقات با کار و شغل مان هیچ تناسبی ندارد. اینجوری بلکه به قول مظفرالدین شاه همه چیزمان به همه چیزمان بیاید و دیگر لازم نباشد هندوانه فروش جوان سر کوچه ما هم با خط خوش پشت وانتش بنویسد «عاقبت دانشگاه رفتن».
در میان آمارها دنبال عدد و رقم هایی گشتیم که بتواند درباره شکل و شمایل انتخاب رشته تحصیلی داوطلبان بگوید
بی کارآفرینی با مدرک اضافه
انتخاب رشته تحصیلی خیلی پروسه عجیب و غریبی نیست، به گونه ای که هر ایرانی تحصیلکرده ای با روند یکسان و تکراری آن روبرو شده است. معمولا همگی مان عادت کرده ایم به انتخاب های دسته جمعی، اینکه اگر توی دبیرستان ریاضی فیزیک را انتخاب کردیم دوست داریم همگی دست جمعی برویم برق یا مکانیک. اگر تجربی بودیم یکجا دلمان می خواهد برویم پزشکی. اگر هم انسانی بودیم دوست داریم دست جمعی برویم حقوق یا روانشناسی. نشد دیگر کم کمش حسابداری. نتیجه اش هم این می شود که همین جور که دسته جمعی انتخاب می کنیم، دسته جمعی هم بیکار می شویم. بیکار هم نشدیم، حدود ۸۵ درصدمان کارمان با رشته دانشگاهی مان زمین تا آسمان فرق می کند.
برخلاف جمعیت داوطلبان کنکور که در این شش سال هر سال تعداد شرکت کنندگانش آب می رود، چیزی که هر سال رو به افزایش بوده، تعداد داوطلبان رشته تجربی است که در این چند سال گوی سبقت را از بروبچه های انسانی ربوده اند؛ طوری که طبق آخرین آماری که در تابستان امسال برای داوطلبان کنکور ۹۴ توسط سازمان سنجش اعلام شد، همچنان داوطلبان رشته تجربی در صدر بودند.
تیر امسال مدیرکل وزارت آموزش و پرورش هم اعلام کرد از کل دانش آموزان متوسطه ۲۵٫۹ درصد در رشته ریاضی فیزیک، ۴۵ درصد در رشته تجربی و ۲۸٫۴ درصد در رشته انسانی مشغول به تحصیل اند و برآورد همه اینها به خودی خود یعنی رویای پزشکی همچنان پابرجاست و بیشتر داوطلبان کنکوری همچنان خودشان را یک دکتر بعد از این تمام عیار می دانند و به خاطرش قید الباقی رشته ها را می زنند.
حسابداری، سررشته پرطرفدارترین ها
طبق آمارهای اعلام شده ۸۰ درصد از دانشجویان، سوزن انتخاب رشته شان فقط روی ۲۰ رشته گیر می کند. در کنار این هم برخلاف تمایل زیاد داوطلبان به رشته تجربی در طول دوره متوسطه و کنکور سراسری، تمایل افراد مشغول به تحصیل در دانشگاه متفاوت می شود تا جایی که پرجمعیت ترین رشته های دانشگاهی متعلق به گروه علوم انسانی است؛ طوری که طبق اطلاعات رییس مرکز نظارت و ارزیابی وزارت علوم، رشته حسابداری با چیزی حدود ۲۳۰ هزار دانشجو بیشترین سهم را در میان رشته ها به خودش اختصاص داده است و بعد از آن رشته حقوق با ۱۷۰ هزار دانشجو در رتبه بعدی و در آخر رشته کامپیوتر (نرم افزار) با چیزی حدود ۱۰۰ هزار دانشجو، سومین رشته پرطرفدار دوره کارشناسی محسوب می شود که بعد از آنها هم رشته های مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتی، مهندسی عمران و روانشناسی جزو رشته های پرجمعیت به حساب می آیند.
جمعیت ۹۰ هزار نفری دکتری علوم انسانی
با توجه به بالا بودن نرخ اشتغال در طول این چند سال خیلی از دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی به دنبال کار می روند، اگر بود که مشغول به کار می شوند و اگر نبود هم که خب ادامه تحصیل را به بیکاری ترجیح می دهند. همین هم شد که سال به سال نه تنها از ارج و قرب لیسانس کاسته شد که هر سری به تعداد داوطلبان کنکور ارشد و دکتری هم اضافه شد.
نکته قابل توجه امسال اینجا بود که توکلی، مشاور عالی سازمان سنجش اعلام کرد که تعداد داوطلبان آزمون دکتری در سال ۹۴ نسبت به سال های قبل یک کاهش ۱۶ درصدی داشته است؛ داوطلبانی که بسیاریشان با توجه به رشته های متفاوت تجربی و فنی مهندسی که در کارشناسی خوانده بودند در آزمون ارشد و دکتری انتخاب شان رشته های علوم انسانی بوده، برای همین هم در آزمون دکتری امسال داوطلبان گروه انسانی با ۹۰ هزار و ۸۹۹ داوطلب همچنان بیشترین میزان داوطلبان آزمون ارشد و دکتری امسال را به خودشان اختصاص دادند. در واقع انتخاب رشته در مرحله لیسانس که اکثرا تجربی است در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا به سمت علوم انسانی می چرخد.
بیکارترین ها
طبق سرشماری که در سال ۹۰ انجام شد، چیزی بیش از ۹۲ درصد جمعیت کشور ما باسوادند و گرایش به سمت تحصیلات عالی هم روند پرشتابی را سپری می کند تا جایی که چیزی بیش از ۱۸ درصد جمعیت کشور دارای تحصیلات عالی است اما نکته قابل توجه اینجاست که این آمار و ارقام را بگذاریم کنار نرخ ۱۵ درصدی بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی تا ببینیم چه رشته هایی بیشترین درصد بیکاران جامعه را تشکیل می دهند؟
طبق اعلام آخرین گزارشات در مهر ماه ۹۳ و مطابق تحقیقات سازمان همیاری اشتغال، بیشترین تعداد بیکاران هر رشته تعلق می گیرد به فارغ التحصیلان مهندسی، ساخت و تولید؛ که رشته های علوم اجتماعی بازرگانی و حقوق بعد از آن قرار دارند.
در کنار همه نرخ های بیکاری و آمار و ارقام رشته های تحصیلی و تمایل دانشجویان به ادامه تحصیل در دوره های تحصیلی بالاتر چیزی کمتر از یک سال پیش بود که مدیر کل هدایت نیروی کار و کاریابی های وزارت تعاون، کار و رفاه در یکی از مصاحبه های خودش اعلام کرد که چیزی بیش از ۸۵ درصد شاغلان در جامعه، کارشان با مدرک تحصیلی شانه هیچ تناسبی ندارد.
الان درس خوندن شده وقت پر کردن کاشکی بیخودی کسی که هدفی نداره سراغ درس نره و بره به علاقه اش برسه