جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری, شاه آرتور و دوازه شوالیه میزگرد- بخش پنجم
متن زیر بخش پنجم از ترجمه مصاحبه ای رادیویی با رالف الیس است که در آن با بررسی و مقایسه تاریخ آرتوری و تاریخ مندرج در کتب مقدس, از جام مقدس که به زعم کلیسا جامی است حاوی خون عیسی مسیح مصلوب شده, رمزگشایی می شود. متن شامل توضیحاتی در باره عدد سمبلیک ۱۲, ارتباط بین شاه آرتور و عیسی مسیح, نام و مشخصات همسر و فرزند مسیح و بسیاری مطالب بدیع و جالب توجه دیگر است و به دلیل تنوع و بدیع بودن محتوا برای ترجمه و نشر در اینفو انتخاب شده است.
پس او به ساراس یا شهر اختگان می رود و در آنجا با شاه اِوِلاخ دیدار میکند. باز هم کسی نمیداند شاه اِوِلاخ که بوده است. این هم مورد بسیار جالب دیگری از سنتی است که در تاریخ یهودیت وجود دارد. بر اساس این سنت نام واقعی افراد پنهان می شود. برای مثال عیسی را بالام نامیده اند. با یکی کردن فرد با فردی دیگر که در زمانی دیگر میزیسته و زندگی مشابهی داشته, نام واقعی او را پنهان می کنند. تاریخ آرتوری هم دقیقاً با نام بردن از شاه اِوِلاخ چنین کرده است. همه اینها شاهدی است بر اینکه تاریخ مندرج در عهد قدیم همان تاریخ آرتوری است. با جابجا کردن حروف نام اِوِلاخ به عبارتی میرسیم که معنای آن «پسر نبوکد نصر» است.
اینجا شورش یهودیان و تخریب اورشلیم و معبد اورشلیم را داریم. پیش از این کدام شاه معبد اورشلیم را تخریب کرده بود؟ نبوکد نصر. طبق سنت موجود در تاریخ یهودیت اینجا هم دو شاه را میتوان با هم آمیخت. اگر از نبوکد نصر نام برده شود میتوان فرض کرد که منظور همان شاه عیسی است, چرا که وقایع مشابهی از زندگی هر دو نقل شده است. اینجا صحبت از پسر شاه نبوکد نصر کرده اند. حاکم ساراس را شاه اِوِلاخ نامیده اند که پسر نبوکد نصر است. از همین جا میتوان نتیجه گرفت که شاه پالمیرا پسر شاه عیسی بوده است… پسر عیسی در پالمیرا ساکن بود. اینجای داستان از سفر یوسف رامه ای به پالمیرا می گوید, سفر برای مذاکره درباره خلع سلاح شدن ارتش بزرگ پالمیرا, و برای مذاکره درباره تغییر آیین پالمیرا از یهودیت نصرانی به یهودیت ساده یا به عبارتی همان مسیحیت.
شاه اولاخ با یوسف رامه ای موافقت نمیکند و یوسف رامه ای به او می گوید اگر با خلع سلاح موافقت نکنید پارتی ها را برای اشغال شهرتان خواهیم فرستاد. ارتش پارتی ها پشت مرزها آماده حمله و اشغال بود. پیش از من از موقعیت جغرافیایی ساراس و هویت شاه اولاخ رازگشایی نشده بود. برای کشف این راز لازم بود کلید کشف رمز در دست باشد: یوسف رامه ای همان جوزیفوس فلاویوس است و عیسی شاه پالمیرا یا ساراس. و این نکته حتماً برای نگارندگان تاریخ آرتوری روشن بوده است اما به فکر مورخین مدرن نرسیده است. تاریخ آرتوری حجم عظیمی از وقایع تاریخی واقعی را در خود پنهان دارد که در تاریخ مدرن مطرح نشده اند. تاریخ آرتوری در واقع تاریخ معرفی و ورود میترا به رم است. تاریخ آرتوری به همین دلیل اهمیت بسیاری دارد. بسیاری از حلقه های گم شده وقایع تاریخی را می توان در تاریخ آرتوری یافت.
پرسش- جفری مانماوث از اشغال بریتانیا به دست ارتش آفریقا نوشته است که امروز به نظر احمقانه می آید.
رالف الیس- بله. مورخین مدرن معتقدند این موضوع تنها یک افسانه است. جفری مانماوث که اولین نسخه درست تاریخ آرتوری را نوشت, از زمان مرگ آرتور تا چهار نسل بعد از او را تاریخ نگاری میکند و سپس می نویسد که ارتشی عظیم از آفریقا, با یکصد و شصت هزار جنگجو از ناحیه ایرلند به اشغال بریتانیا پرداختند. بیشتر مورخین مدرن این ادعا را رد میکنند. جفری مانماوث درست می گفت, اما لازم است بدانیم دقیقاً از چه حرف میزده. تصور میکنم درست مثل ماجرای موقعیت جغرافیایی ساراس, من اولین کسی هستم که از این موضوع نیز رمزگشایی کرده است. کلید ماجرا در عنوانی است که برای شاهان افریقایی استفاده شده است. این عنوان نام یکی از صدر اعظم های نورماندی (واقع در جنوب فرانسه) در قرن هشتم است. آنچه تحت عنوان حمله افریقا به بریتانیا توصیف شده در واقع وصف حمله مسلمانان شمال آفریقا به جنوب فرانسه در قرن هشتم است. مسلمانان تمام کشورهای خاور نزدیک را شکست دادند, سپس اسپانیا و بعد فرانسه را اشغال کردند. در تولوز فرانسه شکست خوردند و دوباره عقب رانده شدند. اما این آخرین اشغالگری آنها نبود. بار دیگر حمله کردند و شهر خودمختار اورانج در جنوب فرانسه را اشغال کردند.
من این داستان ها را می دانستم و از طریق ولفرام فون اشنباخ با ارتباط این داستان ها آشنا شده بودم. ولفرام فون اشنباخ یکی از بهترین تاریخ های آرتوری را در کتاب پارزیوال نوشته است. اما کتاب عالی دیگر او که کمتر شناخته شده است کتاب ویلهلم است. این کتاب راوی داستان ویلهلم, شاهزاده شهر اورانج در جنوب فرانسه است. او بود که در اواخر قرن هشتم مجدداً مسلمانان را به طرف کوه های پیرنه و به طرف اسپانیا راند و از قلمروش بیرون کرد. داستانی که جفری مانماوث درباره حمله افریقا به بریتانیا نوشته همان داستان جنگ عیسی برای آزادی در قرن اول است؛ اما در زمان نوشته شدن این تاریخ ها, آن داستان تبدیل به جنگ علیه مسلمانان شد: جنگهای صلیبی.
اولین جنگ صلیبی در سال ۱۰۹۵ آغاز نشد, بلکه مدتها پیش از آن و در قرن هشتم آغاز شد, ابتدا در تولوز و سپس به دست ویلهلم در شهر اورانج که منجر به بیرون راندن مسلمانان شد. مانماوث ماجرای جنگ قرن اول را در قالب مشکلات زمانه خودش در کتابش نوشت. یک آرتور ایتالیایی هم داریم که در مقابل مسلمانان جنگیده است. میبینید که شخصیت آرتور تا چه حد قابل تغییر شکل است؟ او قهرمانی است که میتواند در موقعیت های مختلف برای آزادی از چنگ اشغالگران یا ستمگران بجنگد.
یکی از شنوندگان درباره ارتباط این مطالب با زمانه ما و امروز پرسیده بود. شاهزادگان اورانج اصالتاً از اهالی جنوب فرانسه بودند, اما در نهایت در هلند مستقر شدند. دوران اصلاحات اروپا و پایان بخشیدن به زمامداری دین کاتولیک به دست همین شاهان اورانج انجام شد. بعدها ویلیام سوم از همین خاندان شاه انگلستان شد. و همین ویلیام اورانج بود که جیمز دوم را از ایرلند راند. این نبرد جنگ سرنوشت سازی بود که آیین پروتستان را بر تمام اروپای شمالی, از جمله بر انگلستان, اسکاتلند, شمال آلمان و اسکاندیناوی حاکم کرد. همین اصلاحات بود که منجر به وقوع انقلاب صنعتی شد. بدون این نبردها و اصلاحات در اروپا امکان نداشت مردم فارغ از آیین کاتولیک امکان تفکر پیدا کنند و انقلاب صنعتی رخ دهد. تمام دستاوردهای علمی حاصل از انقلاب صنعتی به دلیل برنده شدن شاهزاده اورانج در آن نبرد سرنوشت ساز ممکن شد.
میبینید چگونه تمام این وقایع بر زمانه ما تاثیر گذاشته اند؟ اگر تاریخ را نفهمید محکوم به تکرار آن هستید.
مشاهده سایر بخش های این نوشته
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش اول
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش دوم
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش سوم
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش چهارم
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش پنجم
جام مقدس, عیسی مسیح و دوازده حواری – بخش ششم