اکثر گزارشهای موجود حول برخورد و رویارویی با اشیای ناشناس پرنده یا به اختصار یوفو، توسط مردم عادی تهیه شده و برای مقامات و نهادهای عالیرتبه ارسال میگردد. در نتیجه امکان نقض و رد صلاحیت آنها به آسانی مقدور است. به همین دلیل اکثر گزارشها ، به ظاهر پایانی جز سطل آشغال نهادهای دولتی ندارند. اما هنگامی که بحث از نظامیهای آموزش دیده در یکی از مهمترین و بزرگترین پایگاههای ناتو مطرح میشود، آیا همچنان امکان رد صلاحیت گزارش وجود دارد؟ آیا میتوانند بیش از مدت مشخصی بر روی حادثه سرپوش بگذارند؟ حادثه جنگل رندلزهام نمونه خوبی برای این موضوع قلمداد میشود.
حادثه جنگل رندلزهام در تاریخ ۲۶ دسامبر سال ۱۹۸۰ آغاز میشود. واقعهای که توسط ۸۰ نیروی نظامی آموزش دیده ارتش آمریکا به مدت ۴۵ دقیقه رویت شده و با استفاده از ابزار مختلف همچون ضبط صورت، لحظه به لحظه آن ثبت گشت. نکته جالب توجه، زمان تاریخی و مکان حادثه است. این حادثه در زمان اوج جنگ سرد در یکی از مهمترین پایگاههای ناتو واقع در کشور بریتانیا رخ داد. این امر به تنهایی توانایی ایجاد نگرانی زیاد را در در دو کشور ایالات متحده آمریکا و بریتانیا داشت اما در ابتدای ماجرا، با وجود این که گزارشات ارسال شده که دارای صلاحیت کافی جهت تحقیق و بررسی حول موضوع امنیت ملی بودند، پرونده مختومه اعلام شد. به مدت ده سال پرونده در دست وزارت دفاع بریتانیا بسته ماند تا زمانی که در سال ۱۹۹۴ شخصی به نام نیک پوپ با ۲۱ سال سابقه کار در وزارت دفاع کشور، مسئول بررسی مشاهدات یوفو، جهت تعیین وجود یا عدم وجود تهدید برای امنیت ملی کشور بریتانیا شد. توجه وی سریعا به دلیل عدم وجود واکنش رسمی به حادثه جنگل رندلزهام جلب شد و در این راستا تصمیم به بررسی کامل موضوع گرفت. این گونه شد که وقایع حادثه جنگل رندلزهام به بیرون درز کرد.
در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۰ چه گذشت؟
سرهنگ چارلز هالت در آن سال معاون فرمانده پایگاه نیروی هوایی سلطنتی در بنت واترز و وودبریج کشور بریتانیا بود. این منطقه یکی از پایگاههای کلیدی ناتو قلمداد میشد که وظیفه آمادگی در برابر هرگونه خطری را بر عهده داشت. وی در گفتههای خود به نیک پوپ میگوید که تمام ماجرا در ساعت ۲۲ تاریخ مذکور شروع شد. در آن شب سه افسر پلیس در جنگل اطراف پایگاه به تعقیب چند شیء ناشناس پرداختند که در نهایت با ناامیدی بازگشته و هیچ موفقیتی حول شناسایی آنها نداشتند. تمامی این موارد در گزارشی به سرهنگ چارلز هالت داده میشود. وی نخست موضوع را چندان جدی نگرفته و با آماده سازی یادداشتی مختصر و ارسال آن به مقامات مافوق خود بسنده میکند. شرایط آرام میماند تا دو شب بعد، یعنی در شب کریسمس، یوفوهای دیده شده باری دیگر در رادارهای پایگاه رویت میشوند. سرهنگ چارلز هالت با امید پایان دادن به نگرانیهای پایگاه، ابزار خود را برمیدارد و به همراه چهار افسر دیگر عازم جنگل رندلزهام میشود. هنگامی که به مقصد میرسد، مشاهده میکند که نیمی از نیروی امنیتی پایگاه در منطقه حضور دارند و سعی بر محاصره محل مشاهده یوفو و روشن کردن جنگل جهت شناسایی آن دارند. سرهنگ به دلیل ترس از رسانهای شدن موضوع، دستور بازگشت تمامی نیروها را میدهد و راه خود را با چهار همراه خود به سمت محل فرود شیء ادامه میدهد.
از زمان ورود سرهنگ و چهار نفر دیگر، اصل حادثه جنگل رندلزهام شروع میگردد. هنگامی که به محل فرود سابق یوفو میرسند، میزان تشعشع غیر عادی، یعنی ده برابر میزان عادی را در دستگاههای خود ثبت کرده و متوجه سه برآمدگی در مکان میشوند که یک مثلث را تشکیل میدادند. در اطرف بر آمدگیها، تنههای درخت به شدت ساییده شده و شاخهها در قسمت بالایی نیز شکسته شده بودند. تمامی این موارد نشان از فرود یک شیء پرنده در مکان را اثبات مینمودند. در حین بررسی محیط اطراف، حیوانات جنگل به طرز ترسناکی سر و صدا میکردند تا زمانی که شیء قرمز و بیضی شکل وارد جنگل شده و تمامی حیوانات آرام میگیرند. آنها پس از ورود و مشاهده جسم تصمیم میگیرند که به آن نزدیکتر شوند و در این بین، متوجه جزئیات عجیب جسم میشوند.
شیء قرمز رنگ و بیضی شکل بود و موادی شبیه به فلز مذاب ترشح میکرد. در مرکز بیضی نیز دایرهای مشکی و چشمک زن وجود داشت که گویا همانند یک دوربین پیشرفته عمل کرده و در حال بررسی محیط اطراف بود. حرکات شیء نیز به صورت زیگزاگ و بسیار سریع بدون هیچ برخوردی با محیط اطراف انجام میشد که نشان دهنده کنترل آن توسط یک موجود هوشمند بود. تا این زمان، مشاهدات هالت و افرادش همچون دیگر مشاهدات عادی یوفو در سراسر جهان ادامه داشت، اما ناگهان اوضاع از حالت معمول خارج شده و با تمامی مشاهدات انجام شده تفاوت پیدا میکند.
شیء ناشناس نیز شروع به نزدیک شدن به هالت و افرادش میکند. هنگامی که به فاصله چند متری آنها میرسد، در سکوت منفجر شده و به پنج نور سفید و بسیار درخشان تقسیم میشود. در این زمان که همگی در شوک به سر میبردند و هالت در حال تفکر با خود بود که چگونه این ماجرای فرازمینی را به دیگران توضیح دهد، یکی از افراد با ترس فریاد میزند که سمت شمال را نگاه کنید. ناگهان پنج یوفو عظیم الجثه در ارتفاع هزار متری در بالای سر آنها شروع به حرکت کرده و نورهای مختلفی را از خود به محیط اطرف ساطع میکنند. هالت که جان خود و افرادش را در خطر میدید، با پایگاه تماس میگیرد و تقاضای نیروی کمکی فوری میکند، اما طولی نمیکشد که متوجه قطع شدن تمامی امواج و راههای ارتباطی میشود. به دلیل مجهز بودن اسلحه خانه پایگاه به سلاح اتمی و حرکت یوفوها با سرعت بسیار زیاد در محیط اطراف، هالت تصور میکند که آنها در حال ارسال باریکه انرژی هستند تا اسلحه خانه را از کار بیندازند. افراد پایگاه که در نهایت متوجه اختلال در امواج الکترو معناطیسی پایگاه و بی اطلاعی از گروه هالت برای مدت زیادی میشوند، در نتیجه نگرانی سراسر پایگاه را فرا میگیرد. در این زمان اندکی از اختلال امواج کاسته میشود و با توجه با نگرانی پیش آمده در پایگاه، سر و صدای زیادی از بی سیم هالت خارج شده که نشان دهنده پیامهای اضطراری و آماده باش بود. در این زمان هر پنج یوفو به سرعت از جنگل دور میشوند، اما ناگهان یک یوفو باز میگردد و درست بالای سر گروه هالت میایستد و با انتشار باریکه نور بسیار روشنی، آنها را در جای خود میخکوب میکند. سرهنگ و افرادش که برای این قبیل از شرایط هیچ آموزشی ندیده بودند، شروع به تفسیر رفتار یوفو میکنند. آیا این یک ارتباط یا تهدید است؟ به راستی هدف آنها از این رفتار چیست؟ هیچ جوابی وجود ندارد. ناگهان باریکه نور قطع شده و یوفو با سرعت بسیار زیادی به سمت شمال حرکت کرده و محو میشود.
با رفتن یوفو اوضاع آرام میشود. سرهنگ هالت که باید مقامات مافوق خود را از موضوع مطلع کند، در گزارشی کامل ذکر میکند که در دو شب مختلف یوفوهایی در حوالی پایگاه رویت شده و رفتارهای عجیبی را از خود بروز دادند. به دلیل موقعیت پایگاه در خاک بریتانیا، گزارش به وزارت دفاع بریتانیا داده شده و به شکل مرموزی در پاسخ گزارش اعلام میشود که موضوع اهمیت دفاعی نداشته و پرونده، همان طور که در ابتدا ذکر شد، به مدت ده سال بسته میماند.
آغاز تحقیقات رسمی حول حادثه جنگل رندلزهام
همان طور که ذکر شد، نیک پوپ تحقیقات گستردهای را آغاز کرد تا موضوع را به صورت کامل شفاف سازی کند. یکی از دلایل اعتقاد نیک پوپ درباره مهم بودن موضوع، مقام بسیار بالای گزارش دهنده، یعنی مقام سرهنگ هالت بود. وی در ابتدا تصور میکرد که اگر تهدیدی در آن زمان وجود داشت، به دلیل بی توجهی مقامات و نهادهای دولتی به موضوع، ممکن است در ده سال سپری شده بیش از پیش شدت گرفته باشد و در نتیجه، نیازمند تحقیقات رسمی و گسترده میباشد.
تحقیقات پوپ به مدت سه سال ادامه پیدا میکند و در این مدت، وی متوجه خطاهای بسیاری در موضوع میشود. نخستین مشکل و خطا، «آشفتگی در صلاحیت مرجع» نام میگیرد. در توضیح این خطا، اذعان شد که حادثه جنگل رندلزهام در پایگاه دوقلوی بنت واترز و وودبریج رخ داده و با وجود مالکیت نیروی هوایی آمریکا بر روی پایگاه و قرار داشتن آن در خاک بریتانیا، تعیین مرجع رسیدگی، دچار مشکل و ابهاماتی شده است. خطای دوم، «عدم بستن محل حادثه» ذکر شد؛ چرا که در شب نخست بلافاصله پس از فرود اولین یوفو، منطقه باز ماند و آدمهای مختلفی از جمله مردم عادی به دلیل هیجان ماجرا، به آنجا وارد شده و منطقه از حالت اولیه خارج میشود. در نتیجه هیچگونه نمونه برداری از محیط نمیتواست صورت بگیرد تا میزان تشعشع و موارد دیگر را بررسی نماید. سالها بعد نیز پس از تحقیقات بیشتر پوپ، خطای سوم که مهمترین خطا محسوب میشد، آشکار گردد.
پوپ به دنبال اطلاعات رادار شب حادثه بود تا مشاهده نماید که یوفو به راستی در رادار مشاهده شده بود یا خیر. یکی از شاهدان اذعان داشت که یوفو برای یک لحظه در رادار به عنوان هدف ناشناس ظاهر شد. آمریکاییها نیز در گزارش موضوع به وزارت دفاع بریتانیا، خطایی بزرگ را مرتکب میشوند. آنها در درج تاریخ حادثه با اختلاف یک شب تاخیر، یعنی درج تاریخ ۲۷ دسامبر، اشتباه کردند و در نتیجه، وزارت دفاع در تاریخی اشتباه به دنبال یوفو ذکر شده میگشت. این خطا موجب از بین رفتن یکی از مهمترین مدارک تحیقیقات شد، چرا که دیگر نوار ضبط شده رادارها از بین رفته بودند.
شاهدان عینی به روند تحقیقات میپیوندند
در ادامه پوپ تنها به لیست کردن نواقص و خطاهای اولیه بسنده نکرده و شروع به مصاحبه و استخراج اطلاعات از شاهد عینی، یعنی گروهبان جیمز پنیستون مسئول امنیت پایگاه، میکند. شاهد عینی در نخستین شب شروع حادثه به جنگل رفته، برخورد بسیار نزدیکی با یوفو پیدا کرده و حتی آن را لمس میکند! در ادامه وی به طراحی یوفو میپردازد و پوپ به سرعت متوجه منحصر به فرد بودن نوع شیء پرنده ناشناس میشود و نتیجه میگیرد که اشیای پرنده ناشناس و بسیار پیشرفتهای برای مدت زمانی نامعلوم، مشغول انجام عملیات بر فراز آسمان بریتانیا بودهاند.
پوپ پس از مشاهده دقیق شکل جیمز پنیستون که با دقت و جزئیات بالا طراحی شده بود، متوجه نکته بسیار مهمی میشود. سرهنگ هالت محلی در جنگل را توصیف میکند که سه برآمدگی به شکل مثلث وجود داشتند. این برآمدگیها کاملا با سه گوش یوفو طراحی شده پیسنستون مطابقت میکردند. در ادامه وی شروع به تعریف تمامی ماجرای شب حادثه خود میکند.
چه چیزی در شب اول حادثه گذشت؟
گروهبان پنیستون پس از ورود به محلی که رادار شیء پرنده ناشناس را نشان میداد، متوجه اختلال شدید در بی سیم خود میشود. هر چه بیشتر به محل فرود نزدیک میشدند، میزان بار الکتریکی هوای اطراف بیشتر میشد و این موضوع به راحتی از لباس و مواد اطرافشان مشخص بود. همانند گفته سرهنگ هالت، پنیستون و گروهش نیز هیچ نوع آموزشی نسبت به موقعیت پیش آمده، ندیده بودند. در ادامه او شروع به توصیف اشکال هندسی موجود بر بدنه یوفو میکند. با توجه به گفتهها، اشکال و نمادهای موجود بیشتر شبیه به حروف تصویری مصر باستان بودند (در سری مقالات «فصانوردان باستانی» به بررسی کامل این موضوعات میپردازیم). در این بین پوپ متوجه کار بسیار جالبی از جانب پینیستون میشود. او در همان زمان تمامی اشکال و نمادها را در دفتر خود طراحی کرده بود! اما ترجمه و یافتن معنا و مفهوم آنها برای گروه تحقیقاتی مقدور نشد و تعاریف گروهبان در همین نقطه به پایان میرسد.
حادثه جنگل رندلزهام رسانهای میشود
حال که سالیان زیادی از حادثه گذشته است، گروهبان پنیستون و سرهنگ هالت تصمیم میگیرند به کمک نیک پوپ موضوع را از سایهها خارج کرده و تمامی مردم را در جریان قرار بدهند. در این راستا، یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ۱۲ نوامبر سال ۲۰۰۷ برگزار میشود. در این کنفرانس، اکثر شاهدان عینی و نیک پوپ تمامی ماجرا و دست آوردهای تحقیقاتی خود را اعلام میکنند، اما در پایان کنفرانس، موضوعی نه چندان خوشایند از سوی دولت بریتانیا شفاف سازی میشود. نماینده دولت متن زیر را در پایان کنفرانس در مقابل خبرنگاران حاضر میخواند:
بیش از ۸۰ پرسنل نیروی هوایی که همگی توسط دولت ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند، فرود و پرواز اشیای پرنده ناشناسی را در منطقه ذکر شده، مشاهده نمودند. به گروه و شاهدان عینی گفته شد که این از لحظه به بعد، روند تحقیقات فوق سری اعلام شده و هیچکس حق صحبت درباره این ماجرا را ندارد.
در این نقطه، حادثه جنگل رندلزهام برای عموم مردم جهان به پایان میرسد و هنوز نیز اطلاعات بیشتری از روند تحقیقات منتشر نشده است. نکتهای جالب توجه در این بین وجود دارد. دولت بریتانیا میتوانست از همان ابتدا اجازه انتشار هیچ گونه اطلاعاتی را ندهد و روند تحقیقات از همان ابتدا فوق سری اعلام شود. در عوض، مراحل و دست آوردهای اولیه در اختیار عموم مردم قرار داد. چرا؟ آیا دولت بریتانیا برنامهای حول شفاف سازی کامل این حادثه در سالهای آینده دارد؟ اگر جواب خیر است، پس چرا اصل موضوع را رسانهای کردند؟
نظر شما در مورد حادثه جنگل رندلزهام چیست ؟