جنگ سرد فناوری در جهان

 

cluster-mapping

به گزارش اینفو امروزه در حالی شاهد آخرین موج نوآوری‌ها هستیم که بیش از هر زمانی بر تنش‌ها بویژه در حوزه‌های اینترنت و فناوری‌های فضا افزوده شده است. این تنش‌ها نقش مهمی در تحولات سال ۲۰۱۸ میلادی بازی می‌کنند.

ایالات متحده آمریکا و چین در موضوع ساخت هوش مصنوعی و ابر رایانه‌ها و همچنین تسلط بر بازارها در سراسر جهان، با یکدیگر در رقابت هستند. در چنین وضعیتی چندپاره گی که در مشترکات تکنولوژیک دیده می‌شود، بیش از هر زمانی خطراتی را برای بازارها و امنیت ایجاد می‌کند.

استراتژی فناوری

در سال ۱۹۸۳، آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع ایالات متحده برنامه‌ای محرمانه، پروژه سقراط، را به منظور توسعه یک سیاست استراتژی فناوری ملی آغاز کرد. این برنامه برای حفظ قدرت نظامی ایالات متحده نسبت به اتحاد جماهیر شوروی بود طراحی شده بود در حالی که حفظ قدرت اقتصادی و نظامی نیز نیاز به حفظ ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت داشت. استراتژی فناوری در کتاب نام‌گذارنده استفان تی پوسونی، جری پورنِل و فرانسیس اکس کِین (سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی ایالات متحده) در سال ۱۹۷۰ توصیف شده‌است. خواندن این کتاب در دانشکده‌های نظامی ایالات متحده، دانشکده جنگ‌های هوایی، و دانشکده ملی جنگ در نیمه دوم جنگ سرد اجباری بود.

MOS01-19990108-VOLGOGRAD REGION, RUSSIAN FEDERATION: A undated picture of a Russian short-range anti-aircraft missile system TOR-M1. Cyprus is considering buying the TOR-M1 systems from Russia after scrapping plans to deploy longer-range ground-to-air S-300 missiles which Turkey had threatened to destroy, the daily Sevodnya reported 06 January 1999. EPA-PHOTO/EPA/FILES/str./sc/fob/ow
جنگ سرد 

مثال کلاسیک آرایش موفقیت آمیز این استراتژی، افزایش تجهیزات هسته‌ای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد بود. برخی از ناظران بر این باورند که جنگ ویتنام بخش فرسایشی اجتناب ناپذیر این جنگ بود- ظرفیت صنعتی شوروی در ویتنام شمالی به سلاح‌های متعارف منحرف شد به جای توسعه سلاح‌های جدید و تسلیحات هسته‌ای- اما شواهدی را باید یافت مبنی بر اینکه که دولت ایالات متحده در آن زمان آن را بدین گونه می‌دید. اجماع و شواهد کنونی نشان می‌دهد که چیزی نبود جز یک حرکت دفاعی شکست خورده در جنگ سرد در چارچوب دکترین دومینو.

به شکل‌های مختلفی از روی طعنه اظهار می‌شد که تکنولوژی مخفی‌کاری قتل ترحم‌آمیز است به خصوص از آنجا که در موشک‌های کروز گنجانده شدند، که نیاز به تعدادی تأسیسات دست نیافتنی برای حفظ امنیت مرز شوروی داشت؛ جنگ خلیج فارس که ثابت شد مخفی کاری بوده و به راحتی بر نیروهای عراقی دکترین شوروی غلبه یافت؛ یا طرح دفاع استراتژیک رونالد ریگان، تلاشی روشن برای منسوخ کردن زرادخانه‌های هسته‌ای شوروی بود که هزینه بسیار زیادی را برای شوروی جهت حفظ توازن ایجاد کرد.

31971AEF00000578-3466043-Before_the_advent_of_the_Lockheed_U2_illustrated_above_gaining_i-a-35_1456849115533

جنگ سایبری؛ خطری برای امنیت جهانی
پیش از وقایع پاییز امسال، بسیاری از متخصصان معتقد بودند، هدر رفتن مزیت‌های تکنیکی هکرهای مستقل، نتیجه‌ی هک‌های موفق دولتی طی سال‌های پیاپی بوده است. حال، شاهد استفاده‌ی دولت‌ها از اسناد به سرقت رفته طی حملات هکری، به‌عنوان اهرم فشار هستیم. سرقت و انتشار ایمیل‌های مقامات کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا، از مصادیق مهم این امر محسوب می‌شود. برخی محققان معتقدند، مقابله‌به‌مثل مخفیانه‌ی آمریکا، این حمله‌ی بزرگ به زیرساخت‌های اینترنت را سبب شده است و این حادثه می‌تواند یک انتقام یا زورآزمایی باشد. این نوشتار با بهره‌گیری از روش کتابخانه‌ای به تحلیل مسئله تبدیل جنگ سرد سایبری به جنگ سایبری در حوزه جهانی پرداخته است. همچنین با استفاده از مطالعه موردی به نمونه‌هایی از حملات بالقوه و بالفعل سایبری که می‌تواند سبب وقوع جنگ سایبری جهانی و کشنده شود، اشاره کرده است.

تعریف جنگ سایبری
وزارت دفاع آمریکا در سندی به نام «Law of Warfare Manual» در سال ۲۰۱۵ در تعریف عملیات سایبری – که به جنگ سایبری منجر می‌شود- اظهار داشت: «هرگونه عملیات سایبری که به‌نوعی استفاده از نیروها برای ایجاد اثراتی مشابه اثرات عملیات فیزیکی باشد؛ مانند دسترسی به سد یا از کار انداختن کنترل ترافیک هوایی؛ اما سرقت اطلاعات داخل در این عملیات جنگ سایبری نیست.» اگر در این تعاریف دقت کنیم، می‌بینیم که روی اثر عملیات سایبری، تأکید شده است، بدون اینکه روی ابزار حمله یا تاکتیک‌های مربوط به آن، تمرکز شود. نتیجه اینکه بدون تعریف مشخص از جنگ سایبری، فضای مجازی همچنان، به‌عنوان یک «غرب وحشی» باقی می‌ماند.
مرکز تعالی همکاری‌های دفاع سایبری ناتو، اعلام کرده است: یک حمله- چه به‌صورت دفاعی و چه به‌صورت تهاجمی- اگر به‌قصد ضرر زدن به‌سلامت شخص یا خسارت زدن یا تخریب اهداف موردنظر باشد، داخل در عنوان عملیات سایبری است.
نکته مهمی که باید توجه داشت این است که آیا جنگ سایبری لزوماً درگیری میان دولت‌ها است یا خیر؟ در کتاب «از جنگ سرد تا جنگ سایبری» نوشته «هنز یوآخیم هینتز»، آمده است که جنگ سایبری، تنها به معنای درگیری میان دولت‌ها نیست، بلکه ممکن است در درجه پایین‌تر، این جنگ رخ دهد. شاید منظور نگارنده این باشد که ممکن است جنگ سایبری میان دو سازمان، در دو کشور و توسط هکرهای غیردولتی، اتفاق بیفتد.
برخی متخصصان مانند ریموند جنز، از مدیران فناوری شرکت ترند میکرو، می‌گوید نکته مهم در تشخیص جنگ سایبری با جرم سایبری، قصد حمله‌کننده است. اگر در یک حمله سایبری، انگیزه سیاسی وجود داشته باشد، آن حمله، جنگ سایبری تلقی می‌شود.
در قانون جرائم رایانه‌ای ایران مصوب ۱۳۸۸، در ماده ۱۱، از قصد به خطر انداختن امنیت و آسایش عمومی، سخن به میان آمده است. شاید بتوان از این طریق، مفهوم جنگ سایبری را نیز تبیین کرد. به نظر می‌رسد جنگ سایبری لزوماً میان دولت‌ها نیست، هرچند هکرها برای راه‌اندازی حملاتی که منجر به اختلال در امنیت و آسایش عمومی باشد به حمایت دولت‌ها نیاز دارند. در نتیجه می‌توان گفت اگر حمله‌ای –حال توسط هکرهای دولتی یا غیر دولتی-به قصد به خطر انداختن امنیت عمومی علیه هر نهاد، سازمان یا شرکتی صورت بگیرد، می‌تواند مصداق جنگ سایبری باشد. حمله به اطلاعات فردی یک شخص، نیز بستگی به‌قصد شخص و قربانی دارد. ممکن است حمله به اطلاعات فردی در یک منصب سیاسی مهم در یک کشور، موجب اختلال در امنیت عمومی شود. در این صورت جنگ سایبری محسوب می‌شود ولی در غیر این مورد، جرم به‌حساب خواهد آمد.
اما تعریف متخصص شرکت ترند میکرو این ایراد را دارد که لزوماً در جنگ‌های سایبری، انگیزه سیاسی ممکن است دخیل نباشد. به‌عنوان‌مثال حمله‌ای که منجر به سرقت میلیاردها دلار بانک‌های یک کشور شود که امنیت ملی را به مخاطره بیندازد، می‌تواند فعل جنگی محسوب شود.
به‌هرحال تعریف جنگ سایبری، موضوعی است که محل اختلاف میان کارشناسان و صاحب‌نظران است و تاکنون تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده است.

call_of_duty_black_ops_2_game_2013-wide
تشابه سایبری شرایط کنونی با جنگ سرد
شرایط حاضر، از جهات بسیاری به جنگ سرد شبیه است. درگیری‌های دو ابرقدرت بزرگ جهان بر سر تبدیل‌شدن به هژمون کل در سطح بین‌الملل که از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱ ادامه داشت. توازن قوا را می‌توان مهم‌ترین عامل تداوم این زورآزمایی همه‌جانبه از سوی دو کشور آمریکا و شوروی طی چهار دهه‌ی متوالی دانست. این درگیری‌ها تنها در محدوده‌های جغرافیایی خاص و به‌صورت نیابتی، به درگیری مستقیم ختم می‌شد. با شکسته شدن این موازنه که عمدتاً به خاطر فاصله‌ی اقتصادی آمریکا از شوروی بود، ایالات‌متحده و اروپاییان، به‌عنوان طرف پیروز، از جنگ سرد خارج شدند و شوروی فروپاشید؛ اما دوران صلح موقت، همواره فرصتی برای تجدید قوای طرف بازنده‌ی جنگ محسوب می‌شود.
در این میان، کلیدی‌ترین بحثی که میان متفکران مطرح است، امکان تبدیل این جنگ سرد سایبری به نبردی تمام‌عیار و همه‌جانبه در فضای دیجیتال و مجالی برای آزموده شدن توانمندی‌ها و نقاط قوت هریک از بازیگران اصلی درگیر جریان این جنگ جهانی سایبری است. به‌طور حتم، این جنگ تنها به حملات اختلال سرویس توزیع‌شده ختم نخواهد شد و خسارات فراوانی به زیرساخت‌های حیاتی وارد می‌کند. بسیاری از راهبردان‌ها تلفات غیرنظامی نبردهای جدید را از انواع کلاسیک جنگ، بیشتر می‌دانند.
جنگ، زیرساخت‌های اساسی کشورهای درگیر را نابود می‌کند. علت قطعی تبدیل آمریکا به ابرقدرت پس از جنگ دوم جهانی، مصون ماندن زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی این کشور، از شعله‌های جنگ یادشده است. درحالی‌که اروپا در جریان این جنگ بزرگ، تقریباً با خاک یکسان شد. قطعاً دستیابی به زیرساخت‌های حیاتی و تخریب آن‌ها از طریق فضای مجازی، به‌مراتب، از روش‌های قدیمی و مستقیم نظامی، ساده و کم‌هزینه‌تر است. در حمله‌های سایبری، مانع طبیعی و مزیت جغرافیایی معنای خود را از دست می‌دهد. به همین دلیل، بسیاری از سیاستمداران و مقامات ارشد جهان، به فکر توسعه‌ی سیاست و فناوری‌های محدودکننده‌ی حملات سایبری، افتاده‌اند. باوجوداین، آسیب‌پذیری شرکت‌های سرویس‌دهنده‌ی اینترنت و خدمات ارتباطی، همواره اهدافی مهم و اساسی برای دشمنان در جریان جنگ‌های سایبری، باقی خواهند ماند.

چگونگی جنگ سرد سایبری

جهان به لطف پیشرفت‌های فناوری برخی کشورها در حال انجام یک جنگ پنهان است. شبیه به جنگ سرد، این جنگ هم به‌طور غیرمستقیم و بدون اعلامیه‌های خصومت‌آمیز انجام می‌شود. این جنگ می‌تواند بدون تلفات باشد ولی درد و رنجی به همان اندازه را می‌تواند باعث شود که انفجار بمب ایجاد می‌کند.
جنگ سرد سایبری، به مسابقه تسلیحاتی سایبری میان کشورها اشاره دارد؛ همان‌گونه که در زمان جنگ سرد دو بلوک شرق و غرب، با افزایش توان تسلیحاتی سعی در بازدارندگی داشتند، امروزه نیز تلاش می‌کنند با تشدید این توانایی در عرصه سایبری، دشمنان خود را از راه‌اندازی حملات مخرب سایبری، بازدارند. افزایش بودجه‌ها، نیروهای متخصص و سامانه‌های سایبری گوناگون، نمونه‌هایی از تکاپوی دولت‌ها در این زمینه است؛ مثلاً روسیه و آمریکا در حال تجهیز خود به تسلیحات سایبری هستند. هر دو کشور به‌منظور بازدارندگی طرف دیگر از شروع حمله سایبری، اقدام به افزایش توانایی‌های آفندی و پدافندی کرده‌اند. در حقیقت، بازدارندگی سایبری یا همان «Cyber Deterrence»، همان اصلی است که در جنگ سرد سایبری، مورداستفاده دولت‌ها قرار می‌گیرد. به‌تازگی نیز کنگره آمریکا، رییس‌جمهور این کشور را برای اتخاذ سیاست بازدارندگی سایبری، تحت‌فشار قرار داده‌ است. هوانگ چنگکینگ (Huang Chengqing)، مدیر مرکز ملی پاسخگویی به حوادث رایانه‌ای چین، نیز گفت: «برخی کشورها، از برتری قدرت سایبری برای حمله به دیگر کشورها استفاده می‌کنند. زمانی که چین، مجهز به قدرت بازدارندگی سایبری باشد، می‌تواند تأثیر سایر کشورها را خنثی کند و حالت صلح را نگه دارد. بهترین دفاع، حمله است.»
برخی بر این عقیده‌اند که ایده جنگ سایبری تا حدی بزرگنمایی شده است به این دلیل که جنگ سایبری عواقب فیزیکی که جنگ واقعی دچار آن می‌شود را ندارد؛ اما این سلاح‌های سایبری در صورت توسعه و استفاده می‌توانند عواقب اقتصادی بزرگی به‌اندازه آسیب‌های زیرساختی در پی داشته باشند که می‌تواند اموال و حتی زندگی افراد را به خطر بیندازد. سال ۲۰۰۷ دانشمندان در مرکز تحقیقاتی آیداهو آمریکا توانستند نشان دهند که چطور حمله سایبری بر روی یک ژنراتور برق می‌تواند باعث انفجار شود. تحقیقات نشان می‌دهد که حملات سایبری می‌تواند به‌سادگی نه‌تنها به زیرساخت‌های ملی بلکه به مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌ها نیز حمله کند.
سال ۲۰۰۷ در تاریخ جنگ‌های سایبری بسیار مهم است، جاییکه بسیاری از ایالت‌ها سلاح‌های سایبری خود را در راه غیرمفید استفاده کردند. در این سال بعدازاینکه استونی اقدام به جابجایی یکی از بناهای یادبود زمان جنگ شوروی کرد، روسیه به حملات دی داس (DDOS) علیه وب‌سایت‌های بانکی و دولتی کشور استونی متهم شد. نمونه آشکار دیگر از جنگ سایبری که تا سال ۲۰۱۰ کشف نشده باقی مانده بود، می‌توان به بدافزار استاکس‌نت اشاره کرد که آمریکا از آن علیه برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۰۷ استفاده کرد.
جنگ سرد سایبری، به خاطر مجازی بودن و ماهیت نامحسوس خود تا زمان نامشخصی بر سر منافع متعارض بازیگران اصلی این عرصه، به‌صورت پنهانی، ادامه خواهد داشت. این بازیگران، به‌عنوان قدرت‌های سنتی جهان در عصر حاضر، کشورهای عضو پیمان ناتو و چین و روسیه را شامل می‌شوند؛ اما فقدان محدودیت‌های فضای فیزیکی در جنگ‌های سایبری، امکان ورود بازیگران جدیدی را نیز به این عرصه، فراهم می‌سازد. در این معادلات، گرچه کشورهای بی‌طرفی چون هند، ظاهراً در حاشیه به نظر می‌رسند، قابلیت ورود به این درگیری‌ها را دارند آدام سگال، مؤلف کتاب «نظم دنیای هک شده»، می‌گوید: «آینده سایبری را آمریکا، آلمان، برزیل، چین، روسیه و اسراییل، شکل می‌دهند. پیچیدگی‌های اقتصادی و فناوری، همیشه منابعی برای آسیب‌پذیری آمریکا بوده‌اند. هرچند اینترنت را امریکا ایجاد کرده است، اما اندازه بازار نیز، اهمیت دارد. آمریکا در آینده مالک فضای سایبری نیست. برزیل، اندونزی و آفریقای جنوبی، کاربران بیشتری را در اینترنت، خواهند داشت.»
اما چیزی که امروزه ما شاهد آن هستیم، تنها یک جنگ سرد سایبری نیست. درست است که کشورها به تقویت توان سایبری خود از قبیل افزایش سامانه‌های دفاعی و امنیتی، افزایش متخصصان و هکرها، تلاش برای تولید بدافزارهای مخرب، بالا بردن توان جمع‌آوری اطلاعات سایبری و… می‌پردازند، اما گاهی هم به‌تناسب شرایط، از حملات سایبری با مقیاس بالا استفاده می‌کنند. حمله استاکس‌نت، نمونه بارزی از جنگ سایبری با همکاری دولت‌ها (آمریکا، اسراییل و انگلیس) علیه کشورمان بود. استاکس‌نت نشان داد، شرایط فعلی را نمی‌توان فقط جنگ سرد سایبری دانست.
در فضای پست‌مدرن جهان امروز، مؤسسات تجاری، از دیگر اهداف بزرگ کشورهای درگیر محسوب می‌شوند. این مؤلفه، می‌تواند تا حدود زیادی متجلی مفهوم رقابت اقتصادی در چارچوب جنگ الکترونیک باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، در طول جنگ سایبری، بسیاری از هکرها، با مغتنم شمردن فرصت، دست به سرقت‌های کلان مالی و اطلاعاتی خواهند زد. از سوی دیگر، این فضای پرآشوب و هرج‌ومرج، بستری مناسب برای فعالیت گروه‌های تروریستی نیز، فراهم می‌سازد.

polishtank

ابزار کشنده‌ای به نام حمله سایبری
طبیعت و شدت حملات سایبری، به‌سرعت رو به تغییر است. در حدود سال ۱۹۹۷، تنها تهاجماتی که از طریق یک ویروس، یا تروجان، انجام می¬شد، حمله سایبری، شناخته می‌شد. مقیاس گستره تهاجم امنیتی هم بسیار کم دامنه بود و به‌عنوان‌مثال، تنها یک، یا چند رایانه، قربانی می‌شدند.
بعدها و در سال‌های بین ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷، از بدافزارها، برای اهداف مالی، استفاده می‌شد که البته هم‌اکنون نیز ادامه دارد. سپس حملات پیشرفته‌ پایدار (APT) به¬وجود آمد که بیش¬تر هکرهای چینی، این نوع حمله را به¬کار می¬گرفتند. با رشد فن¬آوری‌ها، استفاده از سامانه‌های اسکادا و متصل شدن بخش‌های صنعتی به آن‌ها، بهره¬برداری از اینترنت و رایانش ابری و دیجیتالی شدن بخش‌های مختلف کشورها و هم¬چنین آسیب‌پذیری‌ها و نقص‌های امنیتی، افزایش یافت. در نتیجه مدل حملات نیز تغییر پیدا کرد.
امروزه تغییر ماهیت و شدت حملات، به سمتی پیش رفته است که امکان قتل انسان‌ها، از طریق حملات سایبری، وجود دارد. درنتیجه کشورها برای راه‌اندازی جنگ، علیه دشمنان و کشتن مخالفان خود، ممکن است؛ نیازی به گزینه‌های نظامی، نداشته باشند؛ گرچه در بسیاری از اوقات، آنان بعد از یک تنش سیاسی با کشوری دیگر، یا در زمان جنگ نظامی با آن، اقدام به حملات سایبری می‌کنند و تهاجمات امنیتی، به نوعی مکمل جنگ‌های نظامی است.
در زیر، نمونه‌هایی را که هکرها می‌توانند از طریق آن‌ها، موجب ایجاد خطرات جانی، برای افراد شوند، ذکر می‌کنیم. خسارات جانی، در برخی از این موارد، پیش‌تر نیز (مانند حمله به نیروگاه هسته‌ای کره‌ جنوبی) اتفاق افتاده است؛ اما تعدادی از آن‌ها، تنها امکان وقوع خسارات جانی را از طریق چنین حملاتی، بیان می‌کنند و در آینده، ممکن است؛ به بستری برای گرفتن جان انسان‌ها، تبدیل شوند.

سرقت اطلاعات پزشکی
هکرها می‌توانند با دست‌کاری اطلاعات پزشکی یک بیمار، مانند میزان تجویزشده یک دارو، موجب مشکلاتی شوند. به‌عنوان‌مثال، آن‌ها می‌توانند با سرقت اطلاعات پزشکی و درمانی، موجب اختلال در سوابق پزشکی (مانند گروه خونی) شوند. همین امر، باعث بروز مشکلاتی، در انتقال خون به نیازمندان می‌شود. درنتیجه امکان به خطر افتادن جان انسان‌ها، وجود دارد. گاهی نیز یک هکر، با سرقت اطلاعات بیمار و استفاده از باج افزار می‌تواند موجب خطرات جانی شود؛ به این صورت که اطلاعات راجع به درمان او را تا زمان باج دادن، به تأخیر می‌اندازد و همین تأخیر، گاهی به قیمت جان بیمار، تمام می‌شود.

حمله به بخش‌های شیمیایی و دارویی
هکرها می‌توانند به بخش‌های صنعتی، نفوذ کنند و حملات آن‌ها، به¬ویژه به بخش شیمیایی، بسیار خطرناک است. فرض کنید؛ کارخانه‌ای، داروهای شیمیایی، تولید می‌کند که در آن، ترکیبات سمی خاصی، به¬کار می‌رود. اکنون با توجه به این‌که خط تولید کارخانه‌های یادشده، معمولاً متصل به سامانه‌های رایانه‌ای است و در بخش صنعتی نیز از سامانه‌های اسکادا، استفاده می‌شود، اگر هکر کنترل این¬ها را به دست بگیرد، یا در شبکه‌های رایانه‌ای، نفوذ کند، می‌تواند میزان مواد شیمیایی به‌کاررفته در محصولات را دست‌کاری نماید. مثلاً به‌جای درصد خاصی از مواد دارویی، میزان بیش¬تری در آن، قرار دهد. درنتیجه اگر بیماری از این محصولات درمانی، استفاده کند، ممکن است؛ تحت تأثیر مواد سمی و شیمیایی قرار بگیرد و جان او، در معرض خطر بیفتد. حتی هکرها می‌توانند؛ با ایجاد اختلال، در سامانه‌های کنترل صنعتی، مواد شیمیایی کشنده را در هوا، منتشر کنند.

image-20150922-25782-12pj7gu
کنترل هواپیما
هکرها می‌توانند با نفوذ به سامانه‌های کنترل¬کننده هواپیما، هدایت آن را از روی زمین، به عهده بگیرند. گاهی هکر، از طریق یک سامانه وای¬فای عمومی، اقدام به هک هواپیما می‌کند که این خطر بالقوه‌ای، برای هواپیما، محسوب می‌شود؛ زیرا امکان آن، برای همه‌ هکرها، از روی زمین، وجود خواهد داشت؛ اما چنانچه هکر از داخل هواپیما و با بهره¬گیری از سامانه‌های داخلی، آن را هک کند، خطر، کاهش می‌یابد. عدم کنترل صحیح هواپیما، به¬وسیله هکرها، می‌تواند جان مسافران آن را به خطر بیندازد.

تغییر مسیر قطارها
آسیب‌پذیری‌های موجود در سامانه‌ قطارها، از مواردی است که در صورت نفوذ هکرها به آن‌ها، ممکن است؛ موجب تصادم، توقف و حتی اختلال در ورود به مسیرها شود. گاهی هکرها می‌توانند؛ با ایجاد پارازیت، در برخی از سامانه‌های تشخیص مسیر قطار، راه آن‌ها را تغییر دهند، یا متوقفشان کنند.

استفاده از کدهای بمب منطقی؛ ابزار پنتاگون
بمب‌های منطقی، به مجموعه‌ای از کدها، اطلاق می‌شوند که متشکل از کرم‌ها، ویروس‌ها و تروجان‌ها هستند. این کدها در سیستم‌عامل، نرم‌افزار، یا برنامه‌های کاربردی، قرار می‌گیرند و بعد از مدتی، یک عملیات مخرب را انجام می‌دهند. از این کدها، برای اختلال و حمله به زیرساخت‌های حیاتی، بهره¬برداری می‌شود. پنتاگون قصد دارد؛ در آینده‌ای نزدیک – در مواقع لزوم – از این سلاح، استفاده کند. حال اگر بمب منطقی، برای حمله به یک نیروگاه اتمی، به¬کار رود، ممکن است؛ منجر به نشت مواد کشنده شود.

حمله به شبکه‌های برق
حمله به شبکه‌های برق، یکی از خطرناک‌ترین حملات سایبری است. نگرانی از حملات سایبری به شبکه‌های برق، یکی از عمده‌ترین مشکلات آمریکا است. برخی کشورها، مانند ترکیه و اوکراین، قطعی برق کشورشان را در سال ۲۰۱۵، به دلیل حمله‌ سایبری دانسته‌اند. قطعی برق در ساعات کاری، زمان رانندگی در جاده‌ها و … خطراتی را برای افراد، در پی دارد که پیش‌تر، مثال آن گذشت.

حمله به سامانه‌های آب
در دست گرفتن سامانه‌های آب، به¬وسیله هکرها نیز ممکن است؛ خسارات جانی، در پی داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، هکری سامانه یک سیل¬گیر را به دست می‌گیرد و در همان حال نیز سیلی، جاری می‌شود. حال هکر می‌تواند با ایجاد اختلال در سیل¬گیر، از عملکرد آن، جلوگیری کند و در نتیجه مقادیر بسیاری آب، وارد مسیرهای عبور افراد شود و جان آنان، به خطر بیفتد.
فلج کردن زیرساخت‌های حیاتی، از طریق حملات سایبری، چالش امروز کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا است. به همین دلیل، همگی سعی می¬کنند؛ با تقویت امنیت و پدافند سایبری و هم¬چنین آموزش و تربیت نیروهای متخصص، جلوی چنین حملاتی را بگیرند. هم¬چنین یکی از شیوه‌های جلوگیری از این حملات، تقویت بهداشت سایبری است. بهداشت سایبری، شامل امنیت شبکه‌ها، آموزش کارمندان، رعایت الزامات امنیتی و کلیه اقداماتی می‌شود که جلوی حملات سایبری را گرفته، خطر وقوع آن‌ها را کاهش می‌دهد.
امکان قتل انسان‌ها، با حملات سایبری، یکی از معضلات بزرگی است که شاید حتی موجب بروز جنگی بزرگ – در مقیاس جنگ جهانی – شود. همان‌گونه که برخی کارشناسان می‌گویند؛ جنگ جهانی سوم، در زمینه سایبری، اتفاق می‌افتد.

فضای سایبری بین‌الملل کنونی؛ نشانه‌ای بر وقوع جنگ‌های گسترده سایبری در آینده
با توجه به‌توالی حوادث در ماه‌های اخیر مانند حمله به حزب دموکرات، حمله به NSA و حمله به وب‌گاه‌های بزرگ آمریکا مانند توییتر، حمله واناکرای و حمله پتیا و شکل‌گیری یک معادله‌ی قابل پیش‌بینی در عرصه‌ی جنگ اطلاعات، به‌جرئت می‌توان وقوع جنگ جهانی سایبری را قریب و اجتناب‌ناپذیر دانست.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، جنگ یادشده، در صورت وقوع، اکثر کشورهای جهان را درگیر می‌کند و فضای مجازی، عرصه‌ی قدرت‌نمایی کشورهای توسعه‌یافته در حوزه‌ی سایبری خواهد شد. آسیب به زیرساخت‌های حیاتی، چون شبکه‌های برق و آب، حمل‌ونقل و نیروگاه‌های هسته‌ای، تحت این شرایط، امری اجتناب‌ناپذیر است.
امکان هک و ایجاد اختلال در زیرساخت‌های رفاهی، صنعتی و حیاتی در جوامع امروزی، می‌تواند در برخی موارد، حتی سبب مرگ هزاران شهروند غیرنظامی شود و همین امر را می‌توان مبین عواقب دهشتناک وقوع چنین درگیری‌هایی دانست. به‌طور حتم در طول یک جنگ سایبری، خساراتی که مردم عادی متحمل می‌شوند، با نظامیان و صنایع دفاعی، قابل قیاس نیست.
نتیجه
به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان حوزه‌ی سیاسی، جامعه‌ی جهانی در یکی از کلیدی‌ترین برهه‌های خود قرار دارد. دوره‌ای که کشورها با وقت‌شناسی و آگاهی و برنامه‌ریزی، می‌توانند در همه‌ی جنبه‌ها جهش‌های قابل‌توجهی را تجربه کنند. در پی همین نظریه، می‌توان جنگ سایبری پیش روی را بستری برای ظهور قدرت‌های جدید در سطح جهان دانست. این امر سبب هوشیاری قدرت‌های سنتی چون آمریکا و روسیه شده است و تلاش این قدرت‌ها برای به دست آوردن انحصار و تقویت خود در این زمینه را توجیه می‌کند. نظر نگارنده نیز بر این است که دوران کنونی، هم جنگ سرد سایبری است، هم از زاویه‌ای دیگر، چیزی فراتر از جنگ سرد سایبری است؛ زیرا دولت‌ها تنها به تشدید تسلیحات سایبری بسنده نکرده و هکرهای دولتی، تاکنون حملات موفقی را به زیرساخت‌های سایر کشورها داشته‌اند و هم‌اکنون جنگ‌های سایبری شروع شده است. در آینده نیز چنین جنگی در مقیاسی گسترده‌تر میان کشورها اتفاق خواهد افتاد. از نمونه‌های جنگ‌های سایبری با همکاری دولت‌ها که جنبه بین‌المللی داشت، می‌توان به حمله استاکس‌نت به‌وسیله آمریکا و اسراییل علیه ایران اشاره کرد. ما در مقاله‌ای دیگر به همکاری کشورها در حوزه سایبری اشاره خواهیم کرد که همین مسئله می‌تواند در آینده زمینه‌ساز شروع جنگ‌های بین‌المللی سایبری شود.

منبع : euronews-cyberbannews-wikipedia

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *