راز لموریا
آنچه در مورد این تمدن گمشده در اقیانوس آرام نمی دانستید
از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰، شخصی به نام ادگار کیسی که او را با نام « پیشگوی آرمیده» نیز می شناسند، به خاطر ادعاهای عجیب و غریبش در مورد آتلانتیس شهرت بسیاری یافت.
صحبت های او همیشه در حالتی غیرعادی گفته می شد و وقتی او به حالت هوشیاری برمی گشت. هیچ کدام از آنها را به یاد نمی آورد. ادگار کیسی ادعا می کرد که طی این فرایند غیرعادی، ذهن او به چیزی که کارل گوستاو یونگ آن را « خودآگاه جمعی بشر» می نامید، متصل می شد تا به خاطرات دقیقی از گذشته در آتلانتیس دست پیدا کند.
اما کمتر کسی پیدا می شود که به ادعاهای کیسی درباره تمدنی قدیمی تر از آتلانتیس توجه کند. این تمدن با نام « مو» یا « لموریا» زمانی امپراتوری عظیمی در اقیانوس آرام بود و در گذشته های ناشناخته زمین، بر بخش عظیمی از این سیاره حکومت می کرد.
کیسی در مورد این تمدن صحبت های زیادی کرده بود. برای مثال او توضیح می داد که« ساحل آندی یا ساحل اقیانوس آرام در آمریکای جنوبی پیش از توفان نوح(ع) ، قسمت عظیمی از شرق لموریا را تشکیل می دادند. » او نزدیک به ۷۰ سال پیش این صحبت ها را مطرح کرد؛ یعنی زمانی که اقیانوس شناسان اطلاعات زیادی در مورد کف اقیانوس آرام نداشتند؛ ولی تازه مجمع الجزایری را کشف کرده بودند که زمانی متصل به ساحل پرو بود زمین خشک محسوب می شد تا این که در کمتر از ۱۰ هزار سال پیش به زیر آب فرو رفت. این منطقه که امروزه به نام « Nazca Rise» شناخته می شود، با توصیفات کیسی از بخشی از لموریا مطابقت کامل دارد.
ژاپنی ها و تمدن گمشده
در مارس ۱۹۹۵/ اسفند ۱۳۷۳، عده ای از غواصان ژاپنی شروع به کشف بقایای شهری کردند که بلوارهایی سنگفرش شده، طاق های سنگی، میدان های وسیع و راه پله های عظیمی داشته و در عمق ۶ تا ۳۰ متری در آب های سواحل اوکیناوا قرار داشت.
عکس ها و نقشه برداری از این خرابه ها، اولین مدرکی بود که گفته های کیسی را در مورد تمدنی گمشده در زمان تأیید می کرد. این کشف به همراه خوانش های کیسی نشان می دهند که لموریا، شبکه ای از مجمع الجزایر بوده که از سواحل آمریکای مرکزی تا ژاپن یعنی جایی که غواصان شهر غرق شده را کشف کردند، گسترده شده بود. با اینکه نه آتلانتیس و نه لموریا از نظر زمین شناسی، قاره نبودند؛ اما از نظر تأثیری که در فرهنگ ها و تمدن های دیگر داشتند، می توانستند به معنای واقعی کارکرد یک قاره را داشته باشند.
اهالی لموریا سیاه بودند یا سفید؟
این تمدن باستانی با دو نام« مو» و « لموریا» شناخته می شود. این دو نام به یک معنا در انواع متون مختلف برای این تمدن مورد استفاده قرار گرفته است. کسانی که بعد از نابودی مو به سرزمین های دیگر پناه برده بودند، از تمدنشان برای آیندگان سر نخ هایی را در داستان های خود باقی گذاشته اند. در این داستان ها ماجرای فرار آنها از مو به نزدیک ترین خشکی های اطراف آورده شده است. کیسی توضیح داده بود که اهالی لموریا از نژادی با پوست قهوه ای رنگ بودند که در تعداد بسیار زیاد به پرو مهاجرت کردند.
جیمز چرچ وارد در دهه ۱۹۲۰، با مجموعه کتاب هایش نام این مردمان را بر سر زبان ها انداخت. او در این کتاب ها در مورد اشراف لموریا که تحت حاکمیت نژادی سفید بودند، صحبت به میان آورده بود.
افسانه های پلی نزیایی نیز از نژادی سفیدپوست با موهای زیبا می گویند که از نظر فرهنگی در اوج رشد و شکوفایی به سر می بردند. این نژاد پس از این که سرزمینشان به زیر آب فرو رفت، به سرزمین های اطراف پناه برده و در آنجا ساکن شده بودند. همین طور، یکی از نژادهای بومیان آمریکا به نام « چوماش» که در کالیفرنیا زندگی می کردند، در داستان ها و افسانه های خود، صحبت از سفیدپوستانی می کنند که از یک جزیره غرق شده آمده بودند. آنها حتی نام یکی از جزیره های نزدیک به ساحل این منطقه را به احترام آنها « لیمو» گذاشته بودند.
نژاد قهوه ای پوست
در توصیفات مو آمده که نژادی سیاه پوست نیز در لموریا زندگی می کردند که نوادگانشان به جزایر میکرونزی مهاجرت کردند و امروزه آنها با نام « نگریتوها» می شناسیم.
بسیاری دیگر از ساکنان لموریا به آمریکا پناهنده شدند که آثار آنها را می توان در تمدن اولمک ها مشاهده کرد. ( در شماره ۷۹ به آثار باقیمانده از اولمک ها و غیرعادی بودن آنها در بافت آمریکای جنوبی پرداختیم) . به نظر می رسد این نژاد قهوه ای پوست که ادگار کیسی از آن صحبت می کند اکثریت جمعیت لموریا را شامل می شده است.
با این که در طول تاریخ، تأثیرات زیادی از طرف تمدن های آسیایی و هند بر فرهنگ و زندگی پلی نزیایی های مدرن گذاشته شده، با این حال، آنها نوادگان این نژاد قهوه ای پوست لموریایی هستند. جالب این که کتاب های چرچ وارد که چندین دهه پیش از انتشار گته های کیسی چاپ شده بودند، هم به این نکته اشاره می کنند که نژاد غالب در لموریا، نژادی با پوست قهوه ای رنگ است.
ناپدید شدن لموریا
کیسی در جواب سؤالی درباره ظاهر پوسته زمین در زمان اوج تمدن آتلانتیس این طور پاسخ داده بود: « بعد سرزمین دیگری بود و بعد، در جنوب اقیانوس آرام، سرزمین لموریا شورع به ناپدید شدن کرد. حتی پیش از آتلانتیس؛ زیرا تغییرات در بخش دیگری از این دوره رخ داده اند یا آن گونه است که ۱۰۷۰۰ سال نوری یا سال زمینی یا وضعیت کنونی آنها، آن طور که آمیلیوس یا آدام گفته بود. »
در این جملات که بخش آخرش نیاز به مطالعه بیشتری دارد، کیسی ظاهراً به تقویمی خورشیدی اشاره می کند. اما به نظر نمی رسد که منظور او عملاً ۱۰۷۰۰سال پیش باشد.
اگر زمان نابودی لموریا را ۸۷۰۰ پیش از میلاد در نظر بگیریم، باید تمدنی وجود داشته باشد که پیش از آن به اوج رشد خود رسیده باشد. اما هنوز هیچ اثر باستان شناسی یافت نشده که نشان دهنده درست بودن این نظریه باشد.
در حقیقت تا ۵۲۰۰ سال بعد، هیچ مرکز آیینی در پرو برپا نشده بود. این دوره، همزمان با شروع پیشرفت چین و تایلند و ایجاد اولین بارقه های رشد این تمدن ها بوده است. اگر درک باستان شناسان از آسیا و آمریکای هزاره ۹ پیش از میلاد درست باشد، در این صورت یا صحبت های کیسی اشتباه هستند یا این که ما آنها را درست متوجه نشده ایم. برای درک اینکه ۱۰۷۰۰سال حقیقتاً چیست، باید این را بدانیم که اطلاعات ما از این دوره در تاریخ، آن قدرها هم دقیق و مشخص نیست. از نظر زمین شناسی، نظریه کیسی می تواند درست باشد؛ چون براساس یافته های علمی در پایان آخرین عصر یخبندان، سطح آب دریاها ناگهان بالا آمده بود. این می تواند دلیلی برای زیر آب رفتن شهرهایی مثل آنچه در اوکیناوا کشف شده باشد.
به این ترتیب، اشاره کیسی به « شروع به نابودی» لموریا هم می تواند درست باشد؛ زیرا فرایند به زیر آب رفتن لموریا می توانست حدود هزار سال به طول انجامیده باشد. درواقع آثار به زیر آب رفتن تدریجی را در شهر غرق شده در اوکیناوا می توان به وضوح دید؛ یعنی نشانه ای از به زیر آب رفتن سریع یا فاجعه آمیز در این شهر دیده نمی شود.
به این ترتیب، اگر صحبت های کیسی در مورد لموریا را با توجه به یافته های باستان شناسی بپذیریم، می توانیم این گونه نیز نتیجه گیری کنیم که احتمالاً لموریا یکی از اولین تمدن های موجود در این سیاره بوده است. کیسی توضیح می دهد که لمورین ها برخلاف مردمان آتلانتیس، خشونت طلب و به دنبال امپراتوری بزرگی نبودند. این روش زندگی ریشه در فرهنگ آنان داشت.
نظریات چرچ وارد
در نوشته های چرچ وارد، آمده که مو قاره ای در اقیانوس آرام بود. در زمان این تمدن، چهار فاجعه بزرگ رخ داده بود. اولین آنها تقریباً ۸۰۰ هزار سال پیش در دوره میوسن بود و دومین فاجعه هم حدود ۲۰۰ هزار سال پیش و سومین فاجعه هم که از همه مخرب تر بود، ۸۰ هزار سال پیش رخ داده بود. چهارمین فاجعه هم طبق گفته های چرچ وارد، ۱۲ هزار سال پیش میلیون ها نفر از لمورین ها را با خود به درون« گرداب آب و آتش» فرو برد. اما اگر بخواهیم این ادعاها را بررسی کنیم، می بینیم که تاریخ های او حتی شگفت انگیزتر و غیرقابل باورتر از کیسی هستند. منبع او در این ادعاها مدارک یافت شده در معابد سرخ پوستان بوده است. اما تفسیر متون اولیه همیشه با اشکالاتی مواجه بوده است زیرا درک مفسران از اصول زبانی یا فرهنگی آن چنان بالا نبوده. به این ترتیب ممکن است درک سرخ پوستان از زمان با آنچه امروزه می شناسیم، متفاوت بوده باشد. به همین دلیل اگر باور کنیم که مو ۱۲ هزار سال پیش نابود شده باشد؛ بنابراین لمورین ها در زمان آخرین عصر یخبندان زندگی می کردند و می دانیم که در آن زمان، اوضاع آب و هوایی آن گونه که او می گوید نبوده است.
لموریا واقعاً وجود داشت
افلاطون فیلسوف برجسته یونانی هم درباره آتلانتیس نظراتی دارد. او تاریخ نابودی آتلانتیس را ۱۱۵۰۰ سال پیش ذکر کرده که تنها ۵۰۰ سال بعد از تاریخ ذکر شده توسط چرچ وارد است. اما امروزه بسیاری معتقدند که سال موردنظر افلاطون، قمری بوده است. در این صورت، زمان نابودی آتلانتیس چیزی حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد خواهد بود؛ یعنی در اواخر عصر مفرغ اروپا. در همین عصر است که شاهد تغییرات عظیم زمین شناسی در زمین هستیم. کیسی معتقد بود که لموریا پیش از آتلانتیس وجود داشته است. براساس گفته های کیسی، نابودی لموریا بر آمریکای جنوبی اثراتی داشته است. در شمال تروخیو در شمال پرو، خرابه های شهری پیش از اینکایی به نام « چان چان» وجود دارد. در این خرابه ها، نقاشی های بسیاری وجود دارد که شهری غرق شده را نشان می دهد که ماهی ها بر فراز آن در حال شنا کردن هستند. به این ترتیب، تمامی مدارک نشان دهنده این هستند که لموریایی که کیسی آن را توصیف می کند، حقیقتاً وجود داشته و یکی از قدیمی ترین تمدن های این سیاره به شمار می رود.
منبع مقاله: دانستنیها، شماره ۸۰٫