روان شناسی زوج های خوشبخت

گوتمن و سایر محققان به کار خود به دید یک بهداشت عمومی می نگرند. حد متوسط زوج هایی که در جستجوی کمکی هستند۶ سال درگیر مشکل بوده اند که این زمان خود به اندازه کافی طولانی است و موجب ایجاد لطمه های جدیدتری به روابط زناشویی شان می شود. گوتمن می گوید که این تأخیر، تأخیر در حل مشکل، به همان اندازه خطرناک است که به تعویق انداختن قسمت ماموگرافی برای بیماران مبتلا به سرطان سینه. بالاترین آمار طلاق در دنیای صنعتی امروز مربوط به ایالات متحده است.
مطالعات نشان داده است که ارتباطی مستقیم بین ازدواج و رفاه و خوشگذرانی وجود دارد. انسان هایی که ازدواجی موفق دارند سالم ترند و حتی سیستم ایمنی بدن آنها از آن دسته افرادی که یا ازدواج ناموفق داشته اند و یا از یکدیگر جدا شده اند بهتر کار می کند. البته لازم به ذکر است که فرزندان هم در این میان رنج می برند. اگر والدینشان از هم جدا شوند، احتمال اینکه آنها دچار مشکلات روحی- روانی یا افت شدید تحصیلی شوند بسیار زیاد است. اما لزوماً رفتن به مراکز مشاوره ازدواج کمکی نمی کند.
حتی درمانگرهایی که دارای صلاحیت لازم می باشند ممکن است از راههایی استفاده کنند که هیچ پایه و اساس تحقیقاتی ندارد. مطالعات متعدد اخیر نشان داده است که روش های درمانی رایج از مزایای کمتری برخوردار است.
گوتمن می گوید: «در سال های اخیر، این تکنیک به طور غیرمؤثری به درمان روابط زناشویی کمک کرده است. حتی برای روان درمانان برجسته و زبده نیز مشکل به نظر می رسید که در حین دعوا خود را کنار کشیده و بگویند: «خب، حالا می فهمم که تو فکر می کنی من یک آدم تنبل و چاقم که خاصیتی هم نداره.»
وسط این داد و قال ناگهان زن دستش را روی کمرش می گذارد و با زبان خود شکلک در می آورد، درست مثل پسر۴ ساله اش. یکدفعه آن دو با هم می خندند و دعوا فیصله می یابد. خانواده های موفق و خوشبخت اغلب کانونی ایجاد می کنند که گوتمن آن را «کانون استوار خانواده» می نامد و این به واسطه همکاری هر دو زوج با یکدیگر و قدردانی از کارهای هم می باشد. آنها یاد می گیرند که با دو نوع مشکل روبرو شوند که جزء لاینفک زندگی مشترک است:
زوجی که گوتمن روی آنان مطالعه می کرد مدام راجع به نحوه خانه داری با هم مشاجره می کردند. مرد از همسرش می خواست که پاکیزگی را رعایت کند و جداً نمی توانست این مورد را نادیده بگیرد. بعد از سالیان سال، تصمیم گرفتند تا با اخلاق ها و سلایق متفاوت یکدیگر سازگاری پیدا کنند و مهمتر این که به این مسئله پی بردند که ارزش دلبستگی که به همدیگر دارند خیلی بیشتر از آن است که به خاطر مسائلی بی اهمیت آن را نادیده بگیرند.
زوج های خوشبخت آنهایی هستند که همسرانشان را به دید شریکی می نگرند که در کارهای خانه و وظایف مراقبت از بچه به او کمک می کنند. آقا و خانم کوان می گویند: «یک راه برای کمک کردن به زوجین که می خواهند پا را فراتر گذاشته و مسئولیت بچه داری را هم به عهده بگیرند این است که جلسات گروهی منظمی را با سایر خانواده های جوان تشکیل دهند تا به واسطه آن نوعی حمایت به وجود آید، حمایتی که افراد اغلب عادت داشتند آن را در کانون خانواده و اجتماع جستجو کنند.»
جکسون می گوید: «لازم نیست انسان ها فقط به خاطر نقاط اشتراکشان همدیگر را دوست بدارند. بلکه می توانند به خاطر چیزهایی که باعث می شود آنها مکمل یکدیگر باشند به هم احترام بگذارند.» وقتی به دو نمونه آزمایشگاهی از تحقیقاتمان که حاکی از رد نظریه رفتار درمانی بود نظر می افکنیم تنها نتیجه ای که مکرراً به آن دست یافتیم این بود که زن و شوهرها نمی توانستند تفاوت های خودشان را بپذیرند.
گوتمن می گوید: «یک راه سریع برای این که بفهمیم آیا زن یا مرد هنوز شانسی برای ادامه زندگی مشترکشان دارند یا خیر این است که ببینیم چه چیز باعث آشنایی و ایجاد علاقه در این دو شده است؟ یا به اصطلاح چه چیز در ابتدا آن دو را مجذوب هم کرده است؟ اگر زوجین بتوانند آن دقایق جادویی اولیه را به یاد آورند و در حالی که مشغول تعریف کردن آن وقایع هستند لبخندی بر لبانشان نقش ببندد باید گفت که هنوز جای امیدی باقی است.»
منبع : بیتوته