سرطانی که اصلا وجود خارجی‌ ندارد

سرطان دیگر تابو نیست. این بیماری، شناسایی به موقع و پیشگیری از آن، در مرکز توجه عمومی قرار دارد. اما پزشکان آمریکایی هشدار می‌دهند که این موفقیت‌ها هنوز کمبودهای زیادی دارد. به خصوص در مورد رویکرد تشخیص به موقع بیماری، اگرچه از این طریق تشخیص‌های زود هنگام بسیاری صورت می‌گیرد، ولی بسیاری از سرطان‌های خطرناک، امروز هم به همان فراوانی گذشته‌. در حالت پیشرفته کشف می‌شوند.

 بیماری سرطان

سرطان، به طور بیش از حد مکرری، از طرف پزشکان، مورد تشخیص قرار می‌گیرد. این نظرِ یک گروه پژوهشگران است، که از طرف انستیتوی ملی سرطان در آمریکا به کار گمارده شده و برای بهبود وضعیت، پیشنهادهایی را برای درج در نشریه اینترنتی «جاما» فراهم می‌کند. از جمله، آن‌ها نظر می‌دهند، که کلمه سرطان، از بعضی تشخیص‌ها باید حذف شود.

معمولاً فرض می‌شود، که سرطان، بیماری بالقوه مرگ‌آوری است و اگر معالجه نشود، بیمار را می‌کشد. ولی قضیه به این سادگی نیست. این برای تومورهای بدخیم نمونه‌وار است، که به طور اجتناب ناپذیر و در هم شکننده‌ای رشد می‌کنند و در ارگان‌های دیگر، تومورچه‌های جدید (متاستاز) تولید می‌کنند. ولی دگرگونی بیمارگونه یک سلول سالم، غالباً طی روند طولانی انجام می‌شود و حتی می‌تواند، دچار مانع شود و زمانی کاملا متوقف شود.

«توموردرمانی» های غیر لازم می‌تواند اثرات جانبی شدیدی داشته باشند

معمولاً فرض می‌شود، که سرطان، بیماری بالقوه مرگ آوری است و اگر معالجه نشود، بیمار را می‌کشد. ولی قضیه به این سادگی نیست. گروه پژوهشگرانی که از طرف انستیتوی ملی سرطان در آمریکا به کار گمارده شده‌اند، بر این باوراند که کلمه سرطان، از بعضی تشخیص‌ها باید حذف شود.

تشخیص بین «خوش خیم» و «بدخیم» می‌تواند در عمل بسیار مشکل باشد. با وجود این برچسب «سرطان» برای بیمار، دلهره عمومی و برای پزشک، ضرورت فوری برای اقدام ایجاد می‌کند، نتیجه می‌تواند سعی در معالجه غیر لازم تومور در مرحله ابتدائی، همراه با اثرت جانبی شدید باشد.

لورا اسرمن (Laura Esserman) از دانشگاه کالیفرنیا در سان‌فرانسیسکو و همکارانش، بین سه گروه از بیماران سرطانی، از جنبه تأثیر برنامه‌های پیش شناختی (غربال‌گری) و روش‌های آن بر آنان، تمایز قائل می‌شوند. گروه اول، شامل سرطان‌های سینه و پروستات می‌گردد. با روش‌های پیش‌شناختی (غربال‌گری)، تعداد بیماران شناخته شده، بالا رفته ولی خطر مرگ آن‌ها از بیماری به نسبت کاهش یافته است. در واقع غربال‌گری باعث می‌شود، که تومورهای «تنبل» یا «خواب آلود» شناخته شده و به طور غیر لازم، مورد معالجه قرار گیرند – از اینجا افزایش تعداد بیماران شناخته شده منشأ می‌گیرد، و از طرف دیگر، این کار باعث می‌شود، که افراد کمتری از این سرطان‌ها بمیرند، چرا که خطر این بیماری اساساً کم است. خلاصه یک تصویر درهمی ایجاد می‌شود.

پیشگیری واقعی از سرطان‌های روده و رحم

گروه دوم، وضعیت بهتری از بقیه دارند. آن‌ها شامل سرطان‌هایی می‌شوند، که به خاطر شناسایی به موقع و معالجه، بیمار به ندرت فوت می‌کند. مثال‌ها در این مورد، سرطان روده و رحم است، که در مورد آن‌ها نه تنها از شناخت به موقع، بلکه حتی از پیشگیری هم می‌توان سخن گفت.

از همه بدتر سرطان‌های گروه سوم است. یعنی سرطان‌های نادرتری، که اگرچه پیش شناخت آن‌ها زیادتر شده، ولی این امر تأثیر قابل توجهی بر تومورهای نادرتری که مهاجم هستند، نداشته است. مثال در این مورد، سرطان غدد لنفاوی و سرطان پوست سیاه (ملونوم) است.

دانشمندان پیشنهاد می‌کنند که کلمه «سرطان» را فقط برای بیماری‌هایی به کار بریم که به احتمال زیاد منجر به مرگ می‌شوند. حتی مراحل اولیه بیماری هم نباید سرطان نامید شود.

دانشمندان پیشنهاد می‌کنند که کلمه «سرطان» را فقط برای بیماری‌هایی به کار بریم که به احتمال زیاد منجر به مرگ می‌شوند. حتی مراحل اولیه بیماری هم نباید سرطان نامید شود.

اوتیس برولی (Otis Brawley) مدیر طبی جمعیت آمریکایی سرطان، به نیویورک تایمز می‌گوید: «ما نیاز به تعریفی از سرطان داریم، که مربوط به قرن ۲۱ باشد و نه قرن ۱۹، که فعلا مورد استفاده است.» به نظر وی سرطان‌های سینه و پروستات، برای درک قضیه، بهترین مثال‌ها هستند. وی در گفت‌وگو با واشنگتن پست می‌گوید: «بر مبنای آمارها، یک سوم زنانی که دچار تومور پستان هستند، در واقع دارای تومور محبوس می‌باشند، یعنی تومورهایی که قادر به توسعه خود نیستند و همان جا می‌مانند. چنین تومورهایی شبیه سرطان به نظر می‌آیند، ولی هرگز باعث مرگ زنان مبتلا نخواهند شد.» بسیاری از این زنان، بیهوده تحت پرتو‌درمانی قرار گرفته و یا سینه‌هایشان، برداشته می‌شود. وی می‌گوید: «ما در واقع چنین زنانی را، فقط با تشخیص نوع تومور آن‌ها، معالجه می‌کنیم. آن‌ها نیاز به معالجه دیگری ندارند».

از ایجاد دلهره عمومی ناشی از اصطلاحات جدید خودداری کنیم

برای احتراز از دلهره عمومی، دانشمندان پیشنهاد می‌کنند که کلمه «سرطان» را فقط برای بیماری‌هایی به کار بریم که به احتمال زیاد منجر به مرگ می‌شوند. حتی مراحل اولیه آن هم نباید سرطان نامید شود. مثالی در این مورد بیماری «دوکتالس کارزینوم این سیتو» است: رشد بیمارگونه نوعی ورم در مجاری شیر در پستان. به قول لورا اسرمن، نویسنده درس‌های دانشگاهی، «”دوکتالس کارزینوم این سیتو” اصلاً سرطان نیست، چرا باید آن‌را سرطان بنامیم؟»

رودولف کاکس از مرکز آلمانی تحقیقات سرطان در هایدلبرگ، می‌گوید: «این اعتقاد قابل درک است، ولی در عمل، مسئله اینجاست، که بین تهاجمی و غیر تهاجمی در تومورها، مرزی کشیده شود. باید این را فهمید که کدام تورم ظاهراً بی خطر می‌تواند خطر آفرین شود.» اعضای گروه کاری، که در بالا اشاره شد، هم به جز این نمی‌اندیشند. آن‌ها هم توصیه می‌کنند که تست‌های جدیدی برای تشخیص تغییرات کم خطر، ابداع شود و بیماران دچار چنین عوارضی را فقط تحت نظر بگیرند. پزشکان می‌نویسند که به هیچ وجه نظرشان این نیست که پیشرفت‌ها در پیش‌شناسایی سرطان‌ها نفی شود، بلکه هدف تعیین کننده این است که سرطان‌های با خطر بالا را مشخص کرده و تغییرات بی‌خطر را تفکیک کنند.

محققان این توصیه‌ها را انگیزه‌ای تلقی می‌کنند برای اینکه اکنون پزشکان و بیماران به طور بازتری با هم بحث کنند.

منبع:Spiegel online

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *