سفارش کورش بزرگ پیش از مرگ

کوروش بزرگ پیش از مرگ، فرزندش و نزدیکانش را بدین گونه اندرز میکند:
پس از آنکه من از این جهان چشم فرو بستم، شهریاری کشور را به فرزندم کامبیز واگذار میکنم. او باید آگاه باشد که سامان دادن چنین کشور پهناوری نه کار آسانی است.
فرزندم بدان که برای کشورآرایی به دوستانی درستکار و نیک منش نیاز داری. بکوش که همواره با دادگری و مهربانی پیوندهای دوستی خود را با آنها استوار نگهداری که مهر آنها پشتوانهی پادشاهی تو است. همراهان و دوستان، در روند زندگانی، همسان برادر به تو نزدیک خواهند بود.
آفریدگار را ستایش کنید تا در نیایشهایتان شما را همراه باشد.
به دوران گذشته وکردار پیشینیان بیندیشید که میتواند در هر روندی برای شما آموزنده باشد.
پس از مرگ مرا به آئین همگان در دخمهای که آماده شده بگذارید و نیازی نیست که دخمهی مرا به گوهرهای گرانبها آرایش دهید. سوگ مرا به شادمانی برگزار کنید، نباید در مرگ من اندوهگین شوید، زیرا که جان من در نیکوییهایی که بنیاد کردهام همراه شما و در شما بر جای میماند.
بدانید که من از برای آسایش و آزادی مردمان پیکار کردهام ، نه از برای گردآوردن زر و سیم، چرا که ارزش زر و سیم در مهیا ساختن آسایش است. برای نگهداری آسایش و آزادی کوشا باشید که نگهداری آنها دشوارتر از بدست آوردن آنها است. همانا که پادشاه از برای پاسداری مردمان و هستی آنهاست. باید آنچنان باشد که هر کس بدون ترس از راهزنان بر دارایی و هستی خود فرمانروایی کند. راستکاری و نیک منشی را به همگان بیاموزید که در میان نیک منشان و راستکاران سامان شهروندی و فراهم کردن آسودگی آسان تر بدست میآید.
همانگونه که من بدکاری را پاد افره و نیک کرداری را پاداش میبخشم، شما نیز باید بر کردار من پاسدار باشید تا هموار نیک و درست باشید. به فرزاندان خود آئین فرزانگی و بهزیستی را بیاموزید تا پیوسته فرزندان از پدران خود برتر باشند.
سامان سپاه باید بر دادگری استوار باشد، چنانچه فرا دستان به فرودستان ستم نیاورند،آنان از فرمان فرمانروایان سر نپیچند تا یک سپاه بتواند به یکپارچگی در کار نگهدار ی کشور گماشته شود.
داد و مهربانی پیوند مردم را نا گسستنی میکند و دشمن را پراکنده میسازد.
اکنون به شما بدرود میگویم.