سی هزار خدای پیش از یهوه- بخش اول
مطلب دنباله دار زیر ترجمه بحثی است از مایکل تساریون با مجری گری دیوید وایتهد که در کانال یوتیوب زیر قابل دسترسی است. ترجمه با کمی خلاصه سازی انجام شده و به دلیل تبدیل فایل صوتی اولیه که در قالب گفتگو بوده به متن نوشتاری, با اندکی ویرایش اجتناب ناپذیر تقدیم خوانندگان اینفو می شود.
امیدوارم در این برنامه با نگاه به مفهوم خدا یا خدایان بتوانیم توضیحی برای بعضی پدیده های ماورالطبیعی که وارد زندگی برخی افراد میشوند ارائه دهیم؛ پدیده هایی خارق العاده که افراد عادی یا حتی افرادی که اعتقادی به ماورالطبیعه ندارند با آنها روبرو میشوند؛ پدیده هایی مانند ظاهر شدن موجودات ماورالطبیعی, مفهوم یوفو, خون آشام, خون آشامان و ارواحی که شبیه مدوزا هستند و غیره. شاید در پایان این برنامه مخاطبین بتوانند بسیاری از این پدیده ها را درک کنند و بفهمند آیا این پدیده ها واقعی هستند یا نه. شاید در پایان این برنامه مخاطبین بتوانند درباره پیتزاگیت هم درک دقیق تری پیدا کنند. من سالها است که در اینباره تحقیق میکنم و مطرح شدن پیتزاگیت در سرفصل اخبار رسانه ها تجربه شیرینی است, چرا که کمک میکند بخش بزرگتری از عامه مردم از این قساوت ها و بیرحمی ها باخبر شوند. از طرف دیگر ممکن است توجه مخاطبین به صورتی مقطعی به این برنامه جلب شود, اما به جستجوی بیشتر ادامه ندهند. افراد بسیاری سالها در اینباره تحقیق کرده اند, افرادی مانند تد گوندرسون و الکس کنستانتین و غیره. به همین دلیل دیدن چنین مطالبی در صدر اخبار هم شیرین است و هم تلخ.
کودک ربایی و قتل کودکان پدیده جدیدی نیست. در انجیل نیز به آن اشاره شده است.
در سوره ۲۰ آیه ۲۶ کتاب حزقیال آمده:
«اسرائیل از آتش گذرانشان و راه ورود به رحِم را باز کرد.»
حتی بنی اسرائیل هم چنین میکردند, کودکان را به آتش می سپردند. در سوره ۲۰ آیه ۲۱ همین کتاب آمده:
«پسرانت را وادار میکنی از آتش بگذرند.»
بنی اسرائیل یا به اصطلاح یهودیانی که فرزندان خود را قربانی میکردند؛ سپردن بچه های تازه متولد شده به دل آتش.
شاید در این برنامه به توضیح نفیلیم هم بپردازیم. نفیلیم معنایی اولیه و رایج دارد و معانی ثانویه هم. حتی غیر معتقدین هم قبول دارند که نفیلیم به معنای بزرگتر یا ارشد یا شاه یا اشرافی است. معنی اول و سنّتی نفیلیم سقوط کرده است, اما معنی ثانویه آن کسی است که باعث سقوط انسان میشود. ممکن است درگیر بحث ابعاد و بدن آنها شویم ولی اینها بحثهایی ثانویه هستند. آنچه قطعیت دارد این است که از نفیلیم و آنوناکی در متنهای سومری نام برده شده است. به آنها لقب غول پیکر یا مار نیز داده شده است. اینها همان آرکان ها هستند. مسیحیت از آن ها با اسم پسران خدا نام برده است. هرچند که به نوعی موجوداتی منفی هستند کمابیش به عنوان فرشته از آن ها نام برده شده است. شاید از خرابی و آشوبی که به بار آورده اند حرف بزنیم. متون قدیمی مسیحی و یهودی از خرابی هایی که به بار آورده اند گفته اند, ازدیوار اریحا, از شهرهایی که کاملاً تخریب شدند, از کودکانی که به شمشیر کشیده شدند, از طاعون های مصر و بسیاری نمونه های مشابه دیگر. اگر این ها خدایان یا فرشتگان این دنیا هستند چرا این میزان خرابی به بار آورده اند؟ چگونه است که یک دم خدای صلح هستند و دم دیگر پیام آور کشتار؟
ممکن است این بحث بتواند خشونت و دوگانگی موجود را توضیح دهد. بعضی این موجودات را بیگانه و غیر زمینی می خوانند و بعضی آن ها را ماورالطبیعی میدانند. دراینباره توافقی وجود ندارد و نظرات مختلفند. از یک طرف مسیحیان سنتی را داریم که معتقدند این موجوات ماورالطبیعی هستند, این موجودات که شامل شیطان یا عزازیل و غیره هم میشوند. از طرف دیگر صاحبان عقاید امروزی تر, افرادی مانند زکریا سیچین, اریک ون دنیکن, ویلیام برَملی و خود من معتقدند این موجودات فرازمینی هستند. هرجا صحبت از این خدایان هست, صحبت از خشونت است و خشم و کنترل و مجازات.
بعضی بی خدایان می گویند خدایی وجود ندارد و این تنها یکی از روشهای انسان است. ایجاد قلمروی فوق طبیعی به دست انسان تا بار شرمساری و حس گناهش از رفتار خشونت آمیز و ستمگرانه خود را به گردن موجودی دیگر بگذارد. ستمگری ها و نسل کشی های بشر حس شرم و گناه در او ایجاد میکند, و انسان باستانی برای فرافکنی این حس به خلق زئوس ها و ژوپیترها و گیلگمش و غیره پرداخت. و البته باید این توضیح را هم به عنوان توضیحی قابل قبول پذیرفت. درست همان طور که یک مبتلای به اسکیزوفرنی صداهایی میشوند که ما نمی شنویم و راهی وجود ندارد که صحت ادعای او را اثبات یا رد کنیم. ممکن است مرتکب قتل شود و در دادگاه بگوید صداهایی که می شنود او را وادار به قتل کرده اند. یهودیان صدای خدا را شنیدند, صدایی که به آنها می گفت عمالیق را بکشند.