لموریا
حدود ۲۶۰۰۰سال پیش نژاد بشر به تکنولوژی بسیار پیشرفته ای دست پیدا کردند.نوع انسان ، حقیقت جو و صادق بود و به نوعی عصر طلایی بشر به شمار میرفت.
سرزمین مادری بشر سرزمین لموریا Lemuria بود و مرکز اصلی آن کشور عظیمی به نام تلوس Telos.در کنار آنها آتلانتیس Atlantis قاره ای بزرگ با تمدنی بی نهایت ، رقیب علمی لموریا بود.
یک شب مردم تلوس شاهد فرود آمدن سفینه های عظیم و درخشانی از آسمان بودند.بزرگترین تاریخ شناس و دانشمند تلوس، زنی بود به نام بانوی خورشید Lady of the SUn.
او به فرمان پادشاه لموریا به استقبال مهمانان فضایی رفت. این مردمان سیاره ی ونوس Venus(زهره) بودند که برای تبادل علم و دانش و با پیام دوستی به زمین آمده بودند.
مردم زهره با مردم زمین قراردادهای تجاری بستند و عصر جدیدی روی زمین شروع شد.اما دیری نپایید که راهبان و مذهبیان آن دوره تمدن را به انحراف کشیدند.آزمایشهای اتمی و ژنتیکی سبب به هم ریختن کدهای ژنتیک (DNA) شدند و موجودات وحشتناک و خطرناک زمین را اشغال کردند.بانوی خورشید از مردم ونوس درخواست کمک کرد.
آنها تصمیم گرفتند که فقط انسانهای پاکی را که باقی مانده اند با سفینه های خود نجات داده و به زهره ببرند و مردم نادان و ناآگاه را باقی بگذارند تا هلاک شوند زیرا به اندازه ی کافی پیامبر و بشارت دهنده به آنها فرستاده شده بود و آنها راه کثیف خود را عوض نکرده بودند.
سفینه های ونوس زمین را به همراه انسانهای پاک ترک کردند .پیش از رفتن – دختر خورشید و دانشمندان ونوس تمام اسرار بشریت و دانشهای موجود را روی الواح فلزی ( از جنس تلونیوم Telunium) که هرگز از بین نمی رود برای بشر آینده باقی گذاشتند که هم اکنون زیر آب هستند و شاید در سالها ی آتی کشف شوند.
با رفتن سفینه ها تمام دانش و تمدن بشر از جمله قدرت پرواز-نامرئی شدن-تله پاتی و … هم از بین رفتند و قاره ی عظیم آتلانتیس و لموریا به همراه ساکنینش به قعر آبها فرو رفتند.
۲۶۰۰۰ سال پیش، دو تمدن اصلی روی زمین وجود داشتند. یکی از آنها در قاره ی لموریا یا مو واقع بود که بیشتر مناطق اقیانوس آرام، بخش غربی ایالات متحده و قسمت هایی از آسیا را دربرمی گرفت.
تمدن دیگر آتلانتیس بود که بر روی بیشتر قسمت های اقیانوس اطلس کنونی و بخش هایی از آفریقا و اروپا قرار داشت.
این دو تمدن بر سر تکامل اجتماعی و سیاسی مابقی نژاد انسانی اختلاف نظر داشتند : لموریا خواهان آن بود که تمدن کمتر رشدیافته ی زمین، آزاد گذاشته شوند تا مسیر رشد خود را طی کنند و آتلانتیس می خواست بر آنها حکومت یا آنها را کنترل کند. ناگهان جنگی طولانی بین آنها درگرفت.
این جنگ ها بسیار سخت شدند – آنها حتی از کلاهک های حرارتی-اتمی استفاده کردند- تا آنکه انرژی های کارمیک به حرکت درآمدند و سرانجام دو قاره در آب غرق شدند.
لموریا حدود ۲۰۰ سال پیش از آتلانتیس به زیر آب رفت.بسیاری از کاهنان اعظم مرد و زن لموریا، آینده را دیدند و غرق شدن قاره را پس از جنگ، پیشگویی کردند. آنها به دنبال مکانی برای جابجایی بودند و تصمیم گرفتند زیر زمین ساخت و ساز کنند، هم به این دلیل که پس از غرق شدن دو قاره، زمین لرزه ها ادامه پیدا می کردند و هم به این خاطر که پوشش اصلی آتمسفر زمین از بین رفته بود که زندگی روی سطح زمین را در معرض پروتوهای مضر فرابنفش قرار می داد.
زمانیکه آنچه از لموریا باقی مانده بود، عمدتاً تلوس، در حال کنار آمدن با عواقب این فجایع بود، زلزله ها هنوز ادامه داشتند. این زلزله ها با چنان شدتی می لرزاندند که فراتر از مقیاس ریشتر شما بود و صدایی در جو ایجاد می کردند که بسیاری از مردم فقط از صدای زلزله ها مردند نه از مثلاً افتادن ساختمان روی آنها. علاوه بر زلزله، امواج جزر و مد با بزرگی نه صدها که هزار مایل، زمین ها را زیر آب بردند.
لموریا و آتلانتیس به شبکه ی آگارتا درخواست عضویت دادند. اما از آنجا که مردم شهرهای آگارتا، خردمند و عاری از خشونت هستند، باید شامبالای کوچکتر را متقاعد می کردند که از اشتباهاتشان درس گرفته اند و قدم در مسیر صلح خواهند گذاشت.
همچنین باید مراکز دیگر مانند کنفدراسیون را نیز متقاعد می کردند. آتلانتیس و لموریا، هر دو اعضای کنفدراسیون بودند اما بعد آنکه شروع به جنگ کردند، موقتاً از کنفدراسیون اخراج شدند و می بایست آنها را مجاب می کردند که درس های صلح دوستی را آموخته اند تا دوباره عضو کنفدراسیون شوند.
فقط شهرهایی می توانند به آگارتا ملحق شوند که مبتنی بر اصل نور و عشق هستند.آتلانتیسی ها زیر فلات Mato Grosso در برزیل یک شهر زیرزمینی ساختند. همزمان با غرق شدن لموریا، آتلانت ها نقل مکان کردند، ابتدا کاهنان، بزرگترین دانشمندان، برخی از بزرگترین متفکران رفتند تا زندگی خود را نجات دهند.
آتلانتیس هم همزمان با غرق شدن لموریا شروع به لرزیدن کرد اما نابودی کامل آن ۲۰۰ سال طول کشید. بالای شهر آتلانت ها که پوسایدید (Posedid) نامیده شده و به زیر فلات Mato Grasso رفت، یک شهر آتلانتی دیگر هم وجود دارد. شهری دیگر در زیر اقیانوس اطلس و همچنین چندین شهر کوچک تابع دیگر در سراسر سیاره وجود دارند.
موریا، کوه شستا را برای ساختن شهرش انتخاب کرد. این کوه از گذشته مکانی بسیار مقدس روی این سیاره بود.
آنها تصمیم گرفتند مسیر تونل های گدازه های آتشفشان را از شستا تغییر دهند تا آتشفشان دوباره فوران نکند. پیش از آغاز کار، یک غار گنبدی بسیار بزرگ داخل آن بود و تصمیم گرفته شد همانجا ساخت و ساز شروع شود و شهری ساخته شد که اکنون تلوس می نامیم.