لوبوتومی، درمان مرگبار
علم پزشکی با وجود اینکه میلیون انسان را از مرگ نجات داده است و باعث پیشرفت دیگر جنبه های علم نیز شده است دارای نقاط تاریک بسیاری است، دکترین ژاپن و المان نازی در جنگ و تاثیر اعمال انها بر پزشکی امروز، داروهای ازمایشی امریکا در افریقا و تاثیر ان برو روی داروهای امروزی و در نهایت لوبوتومی، روشی بسیار ابتدایی و خطرناک که بیش از ۳۰ سال به طور رسمی انجام شد و تاثیر بسیار مهمی بر روی علم روانشناسی و پزشکی گذاشت به طوری از ان به عنوان لکه ی ننگ تاریخ علم پزشکی نام برده میشود…
( Lobotomy) یا لوکوتومی نام نوعی جراحی افراطی و منسوخ شده بر روی مغز انسان است که در نیمه ی اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام می شد. پروسه ی خطرناک لوبوتومی که بر پایه ی ایجاد برش و آسیب تعمّدی به لوب پیشانی مغز استوار بود، معمولاً نتیجه ی معکوس و مخرب داشت و در بهترین حالت بیمار را در حالت بی تفاوتی حسی، شناختی و عاطفی نسبت به دنیای پیرامون قرار می داد. این جراحی امروزه غیرعلمی و غیراخلاقی شناخته می شود.
پزشکان بسیاری در تکامل و پیشرفت این روش عجیب تاثیر داشته اند اما کسی که آنرا رسمی ساخت و در نهایت توانست در سال ۱۹۴۹ جایزه ی نوبل پزشکی را برای این روش کسب کند عصب شناس آنتونیو مونیس بود، مونیس پزشکی پرتقالی بود که در بیش از ۳۰ هزار عمل لوبوتومی حضور مستقیم داشت.
این روش عموما بر روی بیمارانی انجام میشد که دارای مشکلات شدید روانی بودند، با وجود پیشرفت نسبی علم روان پزشکی در ان زمان بیماری هایی مانند اسکیزوفرنی بسیار ناشناخته بود و مبتلایان به این بیماری معمولا لوبوتومی میشدند، که همگی به اصطلاح درمان میشدند اما در واقع به انسان هایی شدیدا عقب مانده تبدیل میشدند.
چیزی که در لوبوتومی اتفاق میوفتد مربوط به آسیبی است که بخش جلویی مغز میرسد، در این روش این قسمت از مغز به طور کامل تخریب میشود و ارتباط خود را با دیگر قسمت های مغز از دست میدهد، در نتیجه عکس العمل های شخص به محیط کاهش میابد و به سختی چیزی را درک میکند اما در نتیجه ی همین عوامل دیگر نشانه ای از بیماری از خود نشان نمیدهد.
در سال ۱۹۵۰ در گزارشی شدید مشخص شد این عمل بیماران را نه تنها بهبود نمیدهد بلکه انها را از نظر درک و ذهن نابود میکند، در نهایت در سال ۱۹۶۰ اجرای این عمل کاملا ممنوع شد و جیمی کارتر در کمیته ای انرا به عنوان عملی غیر انسانی معرفی کرد.
دکتر مونیس زمانی که انجام لوبوتومی آزاد بود تعداد زیادی عمل را انجام داد که بعضی از انها به وسیله ی یخ شکن خانه ی خودش بود! شاید باید نام قربانی را برروی بیماران او قرار داد کسانی که از زندگی عادی ساقط شدند، لوبوتومی پرونده ای تاریک و عجیب دارد، محل نگهداری بیماران روانی که همگی در صف لوبوتومی بودند، صفی برای اعدامی ندانسته، یکی از این افراد خواهر جان اف کِنِدی بود، رزماری کندی که دچار بیماری اسکیزوفرنی از نوع حاد بود و به امید درمان خود را به لوبوتومی سپرد اما نتیجه اش چیز دیگری شد، رزماری تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۵ هوشی به اندازه ی یک کودک۲ ساله پیدا کرد.
در همان سال های ۱۹۳۰ نیز بسیاری از پزشکان مخالف اجرای لوبوتومی بودند اما در نتیجه ی آرام شدن بیماران پس از این عمل و اصرار دکتر مونیس این روش ادامه پیدا کرد، دکتر مونیس حتی این عمل را به طور سرعتی و در زیر ۴ دقیقه نیز اجرا میکرد!
پروفسور فیبرتی میگوید: لوبوتومی در ان زمان به عنوان روشی درمانی به کار میرفت به این صورت که بیمار ابتدا توسط شوک الکتریکی بیهوش میشد و در نهایت توسط یک میله و چکش برای همیشه از ادامه دادن زندگی عادیش بازمیماند، در این عمل قسمت جلویی مغز و توانایی درک به طور کامل از بین میرفت و بیمار گاها حتی دچار فراموشی دائمی میشد، لوبوتومی لکه ی ننگ علم پزشکی است.
در سال های ۱۹۱۵-۱۹۴۸ بسیاری از بیماران روانی بدون درک درستی از بیماری های انها عمل میشدند و گزارشاتی مبنی بر اجرای این عمل در زندان های امریکا و اروپا نیز وجود دارد، در جنگ جهانی دوم بسیاری از اسیران جنگی به عنوان موش ازمایشی تحت این عمل قرار گرفتند که بیش از ۹۰ درصد انها کشته شدند.
میله ی لوبوتومی ۱۱ سانتیمتر طول و حدود ۲ سانت عرض داشت و پس از ورود به مغز به طور ۱۵ درجه گردش میکرد با این وجود این عمل در پزشکان دیگر متفاوت بود و هرکدام روش خود را داشتند.
بیماران پس از اتمام این عمل دچار تهوع، درد در سر، ضعف بینایی و ناتوایی در کنترل ادرار میشدند، پس از مدتی اثرات اصلی مشخص میشد که بسیاری آنرا به مرگ روح تشبیه میکردند، ناتوانی در انجام هرگونه عکس العمل محیطی و کاهش توان حرف زدن، بررسی ها نشان میدهند این افراد تا اخر عمر خود ضریب هوشی زیر ۲۰ خواهند داشت، لوبوتومی در بیش از ۵۰ کشور دنیا رسمیت داشت و به عنوان روش درمانی اجرا میشد.