مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش اول
متن زیر بخش اول از نوشته ای است از مایکل تساریون درباره زنان قدرقدرت در انجمنهای سری, و طبقه بندی انجمن های سرّی به لحاظ سلسله درجاتی و اهمیت و تسلط آنها نسبت به هم. نوشته به عنوان مقدمه ای بر مطلبی گسترده تر و پر جزئیات تر درهمین زمینه, در وبسایت تساریون منتشر شده است. در نبود دسترسی به نسخه مکتوب و کامل مطلب, این مقدمه برای استفاده خوانندگان ترجمه شده است.
«تعدادی از این انجمنهای برادری سرّی که هیچ ارتباطی با کشورهای «متمدن» ندارند, در جمع های ناشناس خود اسرار گذشته خود را پنهان کرده اند. این زبردستان میتوانند ادعا کنند نسبشان به نیاکانی عجیب میرسد.» هلن بلاواتسکی
دلیل تشکیل انجمنهای سرّی یا پیوستن به آنها تمایل به کسب قدرت است. اعضا پس از کسب قدرت و ثروت گاهی در اینباره خودنمایی میکنند و به دیگران از جایگاه مخصوصشان میگویند. اعضای انجمن های سرّی, از ژزوئیت ها گرفته تا شیطان پرستان, برای ارضاء هر چه بیشتر این تمایل, از رسانه ها استفاده میکنند. برای رساندن این منظور به ما در سطوح غیر کلامی فیلمهای پر خرج ساخته میشوند. این فیلمها غالباً بدون پرده پوشی بر اساس کتاب نویسندگانی که به این منظور دستمزد دریافت کرده اند و خود ماموران سطوح پایین تر انجمن های سرّی هستند ساخته میشوند.
فیلمهای هالیوودی گاه از منظری به باریکی یک سوراخ کلید آنچه را که پشت صحنه میگذرد به ما نشان میدهند؛ هرچند آنچه که نمایش میدهند برای کشف و فهم مردم عامی که اطلاعاتی از سمبل ها ندارند کفایت نمیکند. به همین دلیل است که بسیاری از مردم از انجمن های سرّی و عملکردشان بی خبر مانده اند. اما با کمی تحقیق, دیدن آنچه که در حال رخ دادن است آسانتر میشود. در این مسیر گاهی فیلمهای افشاگرانه ای که در هالیوود یا سایر رسانه ها تولید میشود یاری رسان است, فیلمهایی مانند برادری زنگ, دختری برای شیطان, شیطان به بیرون میتازد, طالع نحس, بلید رانر, فریجک, قاضی وحشت, عنصر پنجم, مهاجمین مقبره, فرمول, جیمز باند, رمز داوینچی, گنجهای ملّی, جمجمه ها, چشمان تمام بسته, دروازه نهم*, و غیره. چنان که گفتم شاید از ما بهتران به عمد به ما میگویند ماجرا از چه قرار است.
البته محققی که با جدیت کار میکند تحقیق خود را یکسره بر پایه فانتزی فیلمها قرار نمیدهد. کار شخص من درباره انجمن های سرّی بر پایه منابع مختلف است و با نقل قول از کسانی که خود عضو این انجمن ها بوده یا درباره سبلمها و معانی آنها تحقیق عمیق کرده اند به تحقیق خود اعتبار بیشتر میدهم. به عبارت دیگر, وجود داشتن انجمن های سرّی حقیقتی اثبات شده است. خوشبختانه هرچند تناقضی در این رفتار وجود دارد, با این وجود این انجمن ها با نشریات و کتب خود تصویر و درکی از ریشه ها و برنامه هایشان به دست ما میدهند.
پس از مطالعه و بررسی چنین مطالبی در نهایت دانشی گسترده تر درباره کارکرد انجمن های مهم دنیا پیدا کردم: فراماسونها, شوالیه های معبد, رزکراسی ها, شوالیه های مالت, ژزوئیت ها, ایلومیناتی و غیره. به علاوه, آثار هنریی که بررسی میکنم در کلوبها, لوژها و معابد همین انجمن ها آویخته است, برای مثال در خانه معبد در واشینگتن دی.سی. آثار هنری جالب توجه و فراوانی که در سالنهای ماسونی پرشمار در تقریباً تمام شهرهای بزرگ سراسر دنیا قرار دارد اغلب مورد بی توجهی مردم قرار میگیرد. مطالعه نقش برجسته ها و کتیبه های بیرون ساختمان های ماسونی نیز به من اطلاعات قابل توجهی درباره روش ارائه غیر کلامی اطلاعات این انجمن ها به مردم داده است. رفته رفته یاد گرفتم که از این نیز فراتر روم و برجهای ساعت, مجسمه ها, آبنما ها, نقاشی های دیواری, کفسازی ها, ابلیسک ها و غیره را نیز بررسی کنم. کشف کردم که بیشتر شهرها بر اساس طرح های آیینی بنا و با منظوری فراتر از آنچه فکر میکنیم ساخته شده اند.
باید بپذیریم که قدرت انجمن های سرّی قابل ملاحظه است. پس از نزدیک به سی سال تحقیق در اینباره, به وسعت قدرت سیاسی-اجتماعی آنها پی برده ام. همچنین دریافته ام که بیشتر کارهایشان در صورت فاش شدن مورد پذیرش عموم مردم قرار نخواهد گرفت. یکی از دلایل ترجیح آنها به ناشناس ماندن نیز همین است. هرچند ممکن است نام هایشان شناخته شده باشد, مراسم, رفتارها و طرح کنترل شان بر دنیا در خفا و دور از چشم مردم عادی نگاه داشته میشود. سلسله مراتب برایشان اهمیت دارد و مراسمی خاص برای کسب اطمینان از ورود افراد «مناسب» و نه دیگران دارند. برادریهایشان در تمام دانشگاه ها و کالج های عمده دنیا عضوگیری میکنند. اعضای رده پایین و بالایشان در تمام دانشگاه ها و مدارس و کمپانی ها و خیریه ها حضور دارند.
برای پرده برداشتن از آنها نمیتوان منتظر رونمایی آنها از خودشان شد. باید چشمانتان را باز کنید و به خیابانها بروید و بپرسید چه کسی شهرهای بث, لندن, واشینگتن دی.سی, کلن و پاریس را ساخته است. ممکن است تمام اسرار این انجمن های اخوت را پیدا نکنید اما درنهایت درخواهید یافت که دیر زمانی است که اتفاقاتی عجیب رخ میهد. خواهید فهمید که قدرت مالی عظیمی وجود دارد که از دسترس مردم عادی خارج است. درخواهید یافت که چه مقدار زمان طول کشیده تا به چنین قدرتی دست یابند. خواهید فهمید چگونه شاخه های پایین تر این برادری ها مردان با اخلاق را از میان برمیدارند و بی اخلاقان و ضد اخلاقان را جانشین آنها میکنند.
از خود بپرسید چطور کشوری کوچک مانند انگلستان از قرن شانزدهم با موفقیت توانسته سرزمینهای دوردست را فتح و غارت کند و مستعمره خود گرداند؟ چگونه سازمانی غارتگر و استثمارگر مانند واتیکان (که بسیار فراتر از دین کاتولیک رومی است) چنین قدرتی به دست آورده است؟ چگونه پس از جنایات شنیعی که ۵۰۰ سال پیش مرتکب شده- قتل زنانی معمولی که شفاگری میکردند, از طبیعت می آموختند, و اسرار داروهای گیاهی و کشاورزی را میدانستند تحت عنوان جادوگر- هنوز وجود دارد و فعال است؟ سخن از نزدیک به نه میلیون قربانی این قتل عام حساب شده است. و این سفاکی ها تنها نمونه ای است از طاعون شاخه رومی «لوژ سیاه» آتون پرست باستانی. چنین کردن و موفق شدن به فرار از دست قانون قدرت بسیاری میطلبد. چنین نیست؟
واتیکان با انجمن های سرّی متعددی متحد شده است, انجمن هایی همچون شوالیه های مالت, شوالیه های کلمبوس, انجمن مسیح, شوالیه های سنت جان, اپوس دئی, و البته شوالیه های معبد** که یکی از قدرتمندترین سازمانهای جهان است. برخی از بلند مرتبه ترین درجاتی که میپنداریم فراماسونی هستند در واقع درجه معبدی هستند. دلیل این موضوع این است که آن بخش از کالج کاردینال ها که طرفدار معبد هستند مدتها است بیشتر انجمن های فراماسونی سراسر دنیا را قبضه کرده اند. مردانی شناخته شده در قرون هفدهم, هجدهم و نوزدهم میلادی به ما درباره این تسخیر مخفیانه هشدار دادند. اعضای صاحب دقت این انجمن ها, افرادی مانند نیکولاس دی بانویل, ساموئل پریچارد, اب باروئل*** و دیگران معتقد بودند که انجمن های ماسونری که آشکارا پروتستان بودند به طور کامل به دست شاخه های معبد از حلقه ایتالیایی تخریب شده اند. برای من شکی وجود ندارد که این مورد درباره انجمن های رزکراسی که آشکارا پروتستان بودند و در قرن هفدهم تشکیل شده بودند نیز صادق است. برخی از سمبل های رزکراسی مانند صلیب و رز, پیشتر در معماری معبدی (کاتولیک) دیده میشد. به علاوه, در لوژهایی که کاتولیکها بر آنها مسلط بودند, برای مثال ماسونری بزرگ شرق****, درجاتی وجود دارد تحت عنوان «رز صلیب». چنین چیزی به وضوح غیر ممکن می بود اگر رزکراسی ها فرقه ای پروتستان بودند.
» رز و صلیب در حدود ۱۵۳۰, بیش از هشتاد سال پیش از نشر اولین مانیفست رزکراس, در پرتغال و در صومعه انجمن مسیح, خانه شوالیه های معبد که بعدها انجمن مسیح نامیده شد, وجود داشت. نشان رز در میان صلیب هنوز سه جا بر روی تاق سالن آغاز عضویت دیده میشود.» دائره المعارف اینترنتی ویکیپدیا
«در مدارک موجود در فرانسه ادعا شده که انجمن رز صلیب در سال ۱۱۸۸ به دست یک معبدی ماقبل ماسونی به نام ژان دو جیسور, رعیت هنری دوم شاه انگلستان, و اولین استاد بزرگ و مستقل انجمن صهیون پایه گذاری شد.» جیم مارس, حکمرانی به کمک اسرار
«انجمن ایلومیناتی یکی از منضمات فراماسونری به نظر می آید. مینروا پرستان را میتوان در لوژهای فراماسونری یافت, جایی که برای روشن ضمیر شدن آماده میشوند. لازم است که پیش از این مرحله به سه درجه انگلیسی نائل شده باشند. بنیانگذار میگوید تنها اصول تعلیماتی او فراماسونری واقعی هستند. او مروج اصلی سیستم التقاطی بود. پرداختن به روش التقاطی را به عنوان بهترین روش برای به دست آوردن اطلاعات درباره تمام توضیحاتی که تاکنون درباره اسرار ماسونی ارائه شده پیشنهاد میکرد. وی یک رز-کراسی چیره دست بود.» جان رابینسون, متولد در خون
«رزکراس از معبدی های صلیب قرمز (ردکراس) مشتق شد. میرابو که فراماسون و ایلومیناتی بود و در جایگاهی قرار داشت که به او اجازه میداد بسیاری از حقایق مربوط به انجمنهای سرّی آلمانی را در دوران اقامتش در آن کشور کشف کند, با اطمینان میگوید که «ماسونهای رزکراسی قرن هفدهم همان انجمن باستانی معابد بودند که به طور مخفیانه به قالب جدید درآمده بودند.» نستا وبستر, نقل از تاریخ پادشاهی پروسی, نوشته کنت میرابو
«در فرانسه شوالیه های معبد که این انجمن را ترک میکردند به طور مخفیانه و ناشناس انجمن ستاره فروزان رزکراس را تشکیل دادند, که در قرن پانزدهم در بوهمیا و سیلسیا گسترش یافت» ژان بارتولومی لوکوتو دو کانتلو
«مقابر معبدی ها در چندین منطقه در فلسطین کشف شده اند و شامل تمثال هایی از شمشیرهای جنگی به شکل صلیب بوده اند که گل رز به دورش پیچیده بود.» الن باتلر و استفن دفو, جنگجویان و بانکداران
رزکراس به وضوح به مثابه پوششی دیگر بر فعالیت معبدی های حیله گر بود که توان مخفی کردن خود را داشتند.
نشان صلیب سرخ (ردکراس) توسط پاپ یوجین سوم به معبدی ها بخشیده شد, اما قدمت آن بیش از این است. این نشان در ابتدا توسط آریایی ها استفاده میشد و سمبل برترین الهه بود. در اساطیر یونانی, آدونیس, خدای زیبایی, توسط ونوس تبدیل به یک گل رز شد. خون او این گل را به رنگ قرمز درآورد. ونوس خدای نگاهبان انجمن خواهری بود. در این مورد گل رز سمبل غلبه الهه مونث بر دستیار مذکری است که آلت جنسی خود (و گاهی زندگی خود) را برای او قربانی میکند. در قرن دوازدهم و در دوران سلطنت شاه استفان, صلیب سرخ معبد برای اولین بار بر روی نشان نظامی انگلستان پدیدار شد.
این انجمنهای معبدی اسب سوار صاحب ثروت و قدرتی عظیم هستند. اینها لوژهای درجه عالی هستند که افرادی همچون من و شما و مردم عادی را به عضویت قبول نمیکنند. افرادی بسیار برجسته همچون خوان کارلوس پادشاه اسپانیا, دوک کنت, ملکه بئاتریس هلند, و ملکه الیزابت انگلستان و همچنین کسانی که ملکه الیزابت به عنوان اعضای شورای رازداران انتخاب کرده, اعضای انجمن سنت مایکل و سنت جرج, و شوالیه های گارتر***** عضو این لوژ هستند. این اعضا هستند که انجمنهای مهم دیگر در سراسر دنیا را هم به طور مخفیانه و هم آشکارا به کار استخدام اعضای وفادار برای تعامل با توده های «کثیف» مردم میگمارند. افراد استخدام شده میتوانند کاتولیک باشند یا پروتستان و این نکته ای است که باید از مدتها پیش توجه محققین را به خود جلب کرده بود.
شوراهایی از نخبگان بریتانیایی, هلندی, اسپانیایی و پرتغالی هستند که به مسائلی حتی مهم تر میپردازند. من این گروه را لوژ سیاه مینامم. لوژ سیاه شورای عالی آتون پرستانی است که ریشه هایشان به زمان فرعون اخناتون یا همان موسای انجیل و تورات میرسد. لوژ سیاه قدر-قدرت آتون پرست به نوبه خود انجمن ها و شوراهای ذکر شده در بالا را مجاز میکند کارگزاران کم اطلاع تر را برای اداره حکومتها, سازمانها و اتاق فکرهای کشورهای مختلف در سراسر دنیا برگزینند و آماده کنند. این مهره های سرباز بازی شطرنج همان سیاستمدارانی و عمّالی هستند همگی میشناسیم. این مکمل ها به طور قطع در خدمت من یا شما نیستند. امروز به خاطر کار و تحقیق خستگی ناپذیر افرادی مانند من است که مردم هوشمند متوجه این حقیقت شده اند.
*Brotherhood of the Bell, To the Devil a Daughter, The Devil Rides Out, The Omen, Bladerunner, Freejack, Judge Dread, Fifth Element, Tombraider, The Formula, James Bond, The Da Vinci Code, National Treasure, Skulls, Eyes Wide Shut, Ninth Gate
**the Knights of Malta, Knights of Columbus, Order of Christ, Knights of St. John, Opus Dei, the Knights Templar
***Nicolas de Bonneville, Samuel Pritchard, Abbe Barruel
****Grand Orient Masonry
*****King Juan Carlos of Spain, the Duke of Kent, Queen Beatrix of Holland, and Queen Elizabeth of England, Privy Council, Order of St. Michael and St. George and Knights of the Garter
پیشنهاد می گردد سایر بخش های این مقاله را نیز مطالعه فرمایید
مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش اول
مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش دوم
مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش سوم
مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش چهارم
مختصری در باب ایلومیناتی مونث و سایر انجمن های سرّی- بخش پنجم