مدیریت انگیزه به چه معناست؟ | مدیریت انگیزه چه تاثیری دارد؟

انگیزه

شاید بتوان گفت که سر چشمه و منشا اکثر رفتارهای ما انسان‌ها انگیزه و مدیریت انگیزه است. در واقع اگر دقت کرده باشید، در پس انجام هر کاری انگیزه‌ای نهفته است.

اما متاسفانه یکی از چالش‌ها و مشکلاتی که انسان امروزی با آن دست به گریبان است مسئله بی‌انگیزه بودن است. البته ما نمی‌توانیم خودمان را کاملا بی‌انگیزه بدانیم اما ممکن است در بسیاری از مواقع دچار بی‌انگیزگی شویم.

بد تر از هر چیزی زمانی است که به فعالیتی تمایل داشته یا آن را ضروری می‌دانیم و یا هدفی در ذهن خود داریم اما به خاطر بی‌انگیزه بودن قدمی در راه رسیدن به آن برنمی‌داریم. همان طور که می‌دانید انسان‌ها رفتاری بسیار پیچیده و گاه غیر قابل پیش بینی دارند.

گاهی بعضی محرک‌ها برای آن‌ها بسیار جالب هستند و در برخی از موارد انسان هیچ انگیزه‌ای برای رسیدن به همین محرک‌ها ندارد. در این مقاله قصد داریم ابتدا تعریف مدیریت انگیزه را ارائه دهیم و سپس در مورد تاثیر مدیریت انگیزه روی زندگی انسان‌ها و آموزش آن صحبت کنیم. همچنین می‌خواهیم از راز مدیریت انگیزه پرده برداریم.

انگیزه چیست؟

واژه‌های انگیزه، انگیختن و برانگیختن که از یک خانواده هستند برای شما واژه‌های آشنایی هستند. اما اگر بخواهیم یک تعریف دقیق و در عین حال ساده و قابل درک از انگیزه ارائه دهیم، در واقع باید بگوییم که انگیزه یک نیروی درونی است که باعث می‌شود رفتارهای فرد دارای جهت و هدف مشخصی باشند.

همچنین این نیروی درونی در مواقع سخت و دشوار ( مثلا در مواجه و رویارویی با مشکلات و موانع) به کمک انسان آمده و خودش را در چنین مواقعی به شکل پافشاری کردن نشان می‌دهد.

طبق تعاریف رفتار شناسی انگیزه سه مولفه اصلی دارد، این مولفه‌ها یعنی جهت، پافشاری و شدت حالتی درونی را شکل می‌دهند که از آن به انگیزه تعبیر می‌شود. همچنین در بحث مدیریت کردن انگیزه ما با واژه‌های دیگری مانند انگیزاننده مواجه می‌شویم. در واقع در تعریف انگیزاننده باید گفت که عاملی است که در ما انگیزه ایجاد کرده یا انگیزه‌ درونی ما را افزایش می‌دهد.

اگر بخواهیم رفتارهای انسان را درک کرده و ریشه رفتارها و عکس العمل‌های او را بیابیم، لازم است که حتما با انگیزه‌های درونی انسان آگاه شویم. همچنین باید روش مدیریت انگیزه را بیاموزیم و در زندگی خود به کار ببریم تا موفقیت ما تضمین شود.

 

مدیریت انگیزه چیست؟

اکنون که تا حدی با مفهوم انگیزه و انگیزاننده آشنا شدیم، لازم است تعریف مدیریت انگیزه را هم بیان کنیم. گفتیم که به مجموعه محرک‌هایی که فرد را برای رسیدن به هدفی تشویق کرده و نیرومند می‌کنند انگیزه می‌گویند. اگر بخواهیم مدیریت انگیزه را مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم که در بحث تعریف مدیریت انگیزه، به سه متغیر اشاره شده است.

این متغیرها عبارتند از: رفتارها، فیزیولوژی و گزارش شخصی که در ادامه به بررسی هریک از این عوامل می‌پردازیم.

رفتارها: برخی از رفتارها مانند استقامت، پایداری، تلاش و حالت‌های بدنی و روحی روی انگیزه ما تاثیر می‌گذارند.

فیزیولوژی: علاوه بر محرک‌های محیطی و درونی، باید مجموعه‌ ای از واکنش‌ های فیزیولوژیک و فعالیت‌ ها به وجود آید تا ما بتوانیم انگیزه خود را مدیریت کنیم.

گزارش شخصی: در مورد گزارش شخصی می‌توانیم از مواردی مانند طرح پرسش نامه و مصاحبه یاد کنیم.

اهمیت مدیریت انگیزه چیست؟

در بحث مدیریت سنتی کارکنان و کارمندان یک اداره یا شرکت، به صورت دائمی تحت نظر ونظارت افراد مافوق خود بودند و به همین دلیل این روش مدیریت از کارایی چندانی برخوردار نبود. امروزه مدیریت سنتی جای خود را به مدیریت انگیزشی داده است. یکی از کارکردهای مدیریت انگیزه این است که شما بتوانید با امکانات محدودی که در اختیار دارید اوضاع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت و هدایت کنید.

در پاسخ سوال مدیریت کردن انگیزه چیست، توجه شما را به یک مثال جلب می‌کنم. حتما برای شما هم پیش آمده است که در برخی از موقعیت‌ها با وجود مشکلات و کم و کاستی‌های موجود، به خاطر داشتن انگیزه به نتایج شگفت انگیزی دست پیدا کرده‌اید.

تعریف مدیریت انگیزه

در واقع در ادارات و شرکت‌ها نیز با ایجاد انگیزه و اشتیاق کافی در کارکنان، می‌توان انتظار پیشرفت‌های بزرگ را داشت. این موضوع که شما در شرایط و اوضاع خوب و ایده‌آل کارکرد و عملکرد مطلوبی داشته باشید چیز عجیبی نیست، بلکه هنر مدیریت کردن انگیزه این است که در شرایط و اوضاع نامطلوب هم بتوانید کارایی و انرژی خود را در سطح مطلوبی نگه دارید.

انواع انگیزه

ما نمی‌توانیم هیچ کسی را کاملا بی‌انگیزه بدانیم و اگر شخصی خودش را بی‌انگیزه بخواند، قطعا سخن او صحت ندارد. اما پس تفاوت افراد در چیست؟ در واقع همه افراد به یک اندازه از انگیزه بهره نمی‌برند و علاوه بر این نوع و کیفیت انگیزه در اشخاص مختلف متفاوت است. برای درک بهتر این موضوع رفتارشناسان، انگیزه را به انواعی تقسیم بندی کرده‌اند.

انواع انگیزه عبارت است از:

بی علاقه بودن نسبت به چیزی:

شاید تا به حال از دانش‌آموزان این جمله را شنیده باشید که فایده خواندن این درس چیست و به زندگی من چه ربطی دارد؟ این همان بی علاقه بودن نسبت به چیزی است و بی‌کیفیت ترین نوع انگیزه به حساب می‌آید.

انگیزه‌های بیرونی:

انگیزه‌های بیرونی طبیعتا از چیزی به غیر از درون خودمان سر چشمه می‌گیرند. این انگیزه‌های بیرونی می‌توانند به صورت پاداش و تشویق باشند و یا در دسته تنبیه و ترس جای بگیرند. عمر این دسته از انگیزه‌ها نیز کوتاه بود و در اکثر مواقع تاثیراتی زود گذر و موقتی دارند.

کارهای تحمیلی:

گاهی به دلیل فشارهایی مانند ترس، عذاب وجدان، احساس گناه و یا اجبار دست به انجام کاری می‌زنیم. واضح است که چنین احساساتی نمی‌توانند منشا خوبی برای رفتارهای ما باشند.

انگیزه‌های درونی:

این دسته از انگیزه‌ها بهترین نوع انگیزه است. بر خلاف انگیزه بیرونی که تاثیر آن موقتی و گذار بود، این دسته از انگیزه‌ها دارای تاثیرای ماندگارتر و عمیق‌تر بوده و معمولا نتایج بسیار خوبی به بار می‌آورند.

انگیزه‌های یکپارچه و همسو:

این دسته از انگیزه‌ها در راستای اهداف و ارزش های ما هستند و برای ایجاد کردن آن‌ها ابتدا باید به شناختی از ارزش‌های خود در زندگی دست پیدا کنیم.

فرق انگیزه با هدف چیست؟

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که انگیزه و هدف یکی هستند. این دسته از افراد تصوری درستی از معنی و مفهوم انگیزه ندارند. زیرا هدف و انگیزه دو مبحث متفاوت بوده و مساوی هم نیستند. اشکال چنین تصوری این است که گاهی افراد هدف خود را به درستی تعیین نمی‌کنند اما تصور می‌کنند که مشکل آن‌ها بی‌انگیزگی است.

تعیین نکردن هدف و یا داشتن ابهام در هدف از جمله مواردی هستند که مانع از فعالیت صحیح افراد شده و ممکن است با بی‌انگیزگی اشتباه گرفته شوند. به همین دلیل است که موضوع مدیریت انگیزه در رفتار شناسی اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند.

راز مدیریت انگیزه چیست؟

گفتیم که همه انسان‌ها در شرایط مطلوب و ایده‌آل می‌توانند عملکردهای بسیار خوبی داشته باشند. اما اگر شرایط محیطی، روحی یا جسمی مطابق خواسته شما پیش نرود آیا باز هم می‌توانید عملکرد و کارایی خود را حفظ کنید؟ مدیریت انگیزه برای چنین مواقعی پیش آمده است و هدف از مدیریت کردن انگیزه حفظ انگیزه و کارایی افراد در هر شرایطی از جمله شرایط نامطلوب است.

شاید بتوانیم بگوییم که راز مدیریت انگیزه این است که داشتن انگیزه را به یک عادت همیشگی برای خود تبدیل کنید. این به آن معنا است که صبر نکنید تا همه چیز عالی و باب میل شما شود بلکه بیاموزید که از دل هر شرایطی موقعیت دلخواه و ایده‌آل خود را خلق کرده یا دست کم برای رسیدن به آن تلاش کنید. واضح است که ما هنگام آموزش مدیریت انگیزه از انگیزه‌های درونی صحبت می‌کنیم و بحث ما شامل انگیزه‌هایی نمی‌شود که از بیرون وجود فرد سر چشمه می‌گیرند.

گاهی شما خود را به تنبلی متهم می‌کنید و تصور می‌کنید اوضاع و شرایط نامطلوب زندگی شما ریشه در تنبلی کردن و فرار از زحمت کشیدن است؛ در صورتی که اگر بتوانید راه مدیریت انگیزه را بیاموزید، می‌توانید برای رسیدن به خواسته‌ها و اهداف‌تان تلاش کنید و از زندگی خود رضایت داشته باشید.

 

بررسی نظریاتی که در مورد مدیریت انگیزه مطرح شده‌ اند

برای آموزش مدیریت انگیزه لازم است یک نگاه اجمال و کلی به نظریاتی که در این زمینه ارائه شده‌اند بی‌اندازیم. حقیقت این است که در این زمینه دانشمندان زیادی به ارائه نظریه پرداخته‌اند که ما در این‌جا برخی از مهم‌ترین نظریه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

نظریه بر انگیختگی:

شاید در زندگی خود با افرادی مواجه شده باشید که به نظر می‌رسد همیشه انگیزه خود را در سطح بالایی حفظ کرده‌اند. اما راز مدیریت انگیزه این افراد چیست؟ نظریه برانگیختگی به همین موضوع می‌پردازد. طبق این نظریه ما بیشتر تمایل به انجام کارهایی داریم که سطح برانگیختگی ما را حفظ کنند. در نتیجه می‌توان چنین برداشت کرد که افراد با انگیزه بالا، همواره به دنبال چالش‌های جدید بوده و در نتیجه زندگی پویایی دارند.

نظریه رانه:

به شرایط درونی هر فرد که به رفتارهای او جهت می‌دهد و آن‌ها را کنترل می‌کند رانه گفته می‌شود. این نظریه اشاره می‌کند که چیزهایی که از نیازهای زیستی ما منشا می‌گیرند ما را به رفع کردن آنها تشویق و ترغیب می‌کنند. برای مثال احساس گرسنگی و تشنگی شما را برای یافتن آب و غذا جهت رفع این نیازها تشویق و ترغیب می‌کند.

نظریه غریزی:

همان طور که از نام این نظریه مشخص است، غریزه‌های ما می‌توانند ما را برای انجام کاری تشویق و ترغیب کنند و در واقع به ما انگیزه انجام کاری را بدهند. روان‌شناسانی مانند فروید و جیمز به نحوی طرفدار نظریه غریزه هستند. از نظر آن‌ها غرایز طبیعی مانند ترس، پاکیزگی نیاز به بقا و… برای انسان‌ها محرک بوده و می‌توانند سر چشمه بسیاری از انگیزه‌های ما باشند.

بررسی هرم مازلو

یکی از مهم‌ ترین نظریه‌ های روانشناسی و رفتار شناسی که عوامل موثر بر انگیزه انسان‌ها را بررسی می‌کند، هرم مازلو است. این هرم نخستین بار توسط ابراهام مازلو ارائه شد و طبق آن نیازهای انسان در پنج سطح طبقه بندی می‌شوند که در صورت ارضا نشدن نیازهای یک سطح، شخص انگیزه‌ای برای رفع نیازهای خود در سطوح بالاتر ندارد. این نیازها عبارتند از:

نیازهای فیزیولوژیک:

در طبقه اول هرم مازلو نیازهای فیزیولوژیک و طبیعی مانند خوراک، پوشاک و… را شامل آورده شده است. این نیازها که نیازهای اولیه بشر هستند به نیازهای زیستی نیز معروف هستند.

نیازهای امنیتی و رفاهی مانند:

تامین مسکن و در نتیجه محفوظ ماندن از خطرات محیطی و عاطفی است.

نیازهای اجتماعی:

همه ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و در نتیجه به محبت، عشق، خانواده و … نیاز داریم.

نیاز به احترام:

نیاز به احترام شامل احترام به خود و به دیگران می‌شود.همچنین در این سطح می‌توان از نیازهایی مانند اعتماد به نفس، استقلال و … نام برد.

خودشکوفایی:

همه ما انسان‌ها استعدادها و توانایی‌های بالقوه‌ای در وجود خود داریم. نیاز به خود شکوفایی به معنی رشد و کشف این استعدادها و توانایی‌های فردی است.

بررسی نظریه X و Y مک گریگور در مورد مدیریت انگیزه

این نظریه در زمینه مدیریت مطرح می‌شود و راهکارهایی برای مدیریت بهتر منابع انسانی به مدیران ارائه می‌دهد. طبق این نظریه نگرشهای مدیران در مورد انسان به دو گروه تقسیم می‌شود که این دو گروه را با دو حرف x و y مشخص می‌کنند:

نظریه x:

این نظریه بیان می‌دارد که انسان ذاتا موجودی تنبل آفریده شده است و در نتیجه انسان‌ها تمایل چندانی به کار کردن نداشته و کمتر به صورت خود جوش و داوطلبانه فعالیت می‌کنند. در نتیجه برای مدیریت کردن انگیزه افراد باید آنها را با کمک تشویق کننده‌های مادی و ایجاد امنیت برای انجام کارها ترغیب کرد. همچنین طبق این نظریه، از آنجایی که افراد علاقه چندانی به کار خود ندارند باید تحت کنترل و نظارت قرار بگیرند.

نظریه y:

درست برعکس نظریه قبلی است و بیان می‌کند که کار کردن برای اکثر انسان‌ها به صورت بازی است و برای ترغیب انسان‌ها به انجام وظایفشان نیازی به استفاده از محرک‌های بیرونی نیست. زیرا افراد در صورت موفقیت در کار خود بیشتر برانگیخته می‌شوند و احساس رضایت درونی دارند که این خود بهترین و قوی‌ترین محرک است. در نتیجه طبق این نظریه افراد نیازی به کنترل و نظارت خارجی ندارند.

زیان‌ های داشتن انگیزه بیرونی چیست؟

در بحث مدیریت انگیزه از انواع انگیزه نام بردیم و گفتیم که انگیزه می‌تواند درونی یا بیرونی باشد. اما قصد داریم به شما بگوییم که در صورتی که منشا انگیزه‌ها به صورت بیرونی باشد، چه زیان‌هایی برای افراد خواهد داشت. گفته می‌شود که در اکثر مواقع پاداش‌ها و انگیزه‌های بیرونی، انگیزه‌های درونی فرد را به خطر انداخته و آنها را کمرنگ می‌کنند.

پاداش و انگیزه بیرونی برای افراد می‌تواند متفاوت باشد. اما در اکثر مواقع این پاداش‌ها یا انگیزه‌های بیرونی به صورت جایزه، پول، غذا و … هستند. البته باید بدانیم که پاداش‌ها و انگیزه‌های بیرونی می‌توانند حالت غیر مادی هم داشته باشند.

برای مثال تشویق کلامی و گفتن جملات مثبت و انرژی‌زا به افراد می‌تواند یک انگیزه یا پاداش بیرونی باشد؛ اما این گونه موارد نه تنها انگیزه درونی فرد را تضعیف نمی‌کنند بلکه می‌توانند به عنوان محرک‌هایی قوی و مثبت مورد استفاده قرار بگیرند.

انگیزه ‌های درونی چه مزایایی دارند؟

می‌توان گفت که راز مدیریت انگیزه تقویت انگیزه‌های درونی است. در ادامه برخی از فواید و مزیت‌ های انگیزه درونی را ذکر کرده‌ایم:

افزایش استقامت:

هر چقدر انگیزه‌های درونی فرد قوی‌تر باشد، استقامت او هنگام مواجه با سختی‌ها و ناملایمات بیشتر خواهد شد.

درک عمیق مفاهیم و قدرت یادگیری:

اثبات شده است که افرادی که انگیزه‌های درونی قوی دارند هنگام تفکر کردن یا یادگیری مطالب از سایر افراد بهتر عمل می‌کنند.

خلاقیت:

برعکس محرک‌ها و انگیزه‌های بیرونی که در اغلب موارد باعث از بین رفتن خلاقیت افراد می‌شوند، انگیزه‌های درونی فرد را خلاق‌تر و انعطاف پذیرتر می‌کنند.

سلامت ذهنی و جسمی بالاتر:

دیده شده است که افراد با انگیزه درونی بالاتر، رفتارهایی مانند: شادی، هدفمند بودن شکرگزار بودن، عزت نفس بالا، روابط عمومی قوی و… دارند که نتیجه این گونه از رفتارها سلامتی جسمی و روحی بیشتر است.

بررسی باور های اشتباه در مورد مدیریت انگیزه

اولین باور غلط در مورد مدیریت انگیزه این است که ابتدا منتظر باشیم که انگیزه در ما به وجود آید و سپس اقدام کنیم. اما بسیاری از روانشناسان اعتقاد دارند که شما باید ابتدا حرکت و اقدام داشته باشید تا انگیزه به سمت شما بیاید. به عبارت دیگر ما باید با اقدام کردن انگیزه را در درون خود به وجود آوریم؛ زیرا هنگامی که به موفقیت‌های هر چند کوچک می‌رسیم انگیزه ما برای ادامه دادن مسیر افزایش می‌یابد.

در صورت داشتن انگیزه، انسان به تمامی اهداف خود می‌رسد: این باور به این دلیل اشتباه است که بستگی ندارد بلکه باید همواره تاثیر عوامل بیرونی را هم مد نظر قرار دهیم. حقیقت این است که هیچ کس حتی موفق‌ ترین آدمها هم نمی‌توانند به تمامی هدف‌های خود برسند و آنچه مهم است این است که شما در مسیر حرکت به سوی اهدافتان چه یاد می‌گیرید و به چه آدمی تبدیل خواهید شد.
اموزش مدیریت انگیزه

خلاصه مقاله و نتیجه گیری

می‌توان گفت که ما انسان‌ها برای انجام تمامی فعالیت‌هایمان به انگیزه نیاز داریم. در واقع انگیزه یک حالت و نیروی درونی است که به رفتارها و تصمیم گیری‌های ما جهت می‌دهد. انگیزه می‌تواند به صورت محرک‌های بیرونی باشد برای مثال افراد برای دریافت پاداشی یا فرار کردن از یک تنبیه کاری را انجام دهند.

در مقابل انگیزه می‌تواند به صورت درونی باشد یعنی از درون خود فرد سرچشمه بگیرد. واضح است که انگیزه درونی به مراتب بسیار ماندگارتر و موثرتر از انگیزه بیرونی است. در مورد موضوع مدیریت انگیزه و آموزش مدیریت انگیزه نظریه‌های متعددی بیان شده است.

اما هدف و پایه و اساس مدیریت انگیزه این است که ما نه تنها در شرایط مطلوب و مناسب، بلکه در شرایط دشوار و با وجود موانع هم بتوانیم به خوبی عمل کنیم و هنر ما این است که در چنین شرایطی همچنان انگیزه خود را بتوانیم حفظ کنیم. برخی از نظریه‌هایی که در مورد انگیزه صحبت کرده‌اند عبارتند از: نظریه هرم مازلو، نظریه X و Y مک گریگور، نظریه برانگیختگی، نظریه رانه و نظریه غریزی که در این مقاله به طور خلاصه به بررسی آنها پرداختیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *