مقابله با افسردگی، کلید دستیابی به موفقیت
ابتلا به افسردگی و بیماریهای روحی، متاسفانه نزد مردم مایهی شرمساری و خجالت فرد است. اعتراف به این بیماریها در کسبوکار دشواریهای بیشتری دارد.
بحران مشکلات روحی و روانی گریبانگیر سرتاسر دنیا شده است و متاسفانه ابتلا به این بیماریها هنوز مایهی شرمساری عدهای تلقی میشود. مردم بهسادگی با یکدیگر در مورد پروژههای کاری، همکاران مشترک و جزئیات ریز یک سند صحبت میکنند؛ در واقع در مورد هر موضوعی که به ذهنشان میرسد، بهراحتی صحبت میکنند. اما ما از هر موضوع غیرعادی احساس خجالت میکنیم و فراموش میکنیم که هر موضوعی بهدلیل صحبت کردن با دیگران، نزد ما عادی تلقی میشود.
متاسفانه بیش از ۵۰ درصد از افراد مبتلا به بیماریهای روحی و روانی (نظیر افسردگی)، بیماری خود را تشخیص نمیدهد. برای مثال اکثر مردم تصور میکنند که اختلال دوقطبی، ترکیبی از حالت شیدایی و افسردگی است؛ در حالیکه این بیماری، کمشیدایی است. به این معنی که حالتی فراگیر، غیرتحریکپذیر و نیمهسرخوش است.
وقتی یک بیماری اینگونه توصیف شود، چندان افسردهکننده بهنظر نمیرسد. درواقع این افراد قادر هستند با برخورداری از چنین صفتهایی، کسبوکارها را اداره کنند، سخنرانی کنند، کارمندان را رو در رو رهبری کنند و زندگی خود را بهخوبی اداره و تامین کنند. تمام این موفقیتها بدون داشتن حالتهای ذکرشده، امکانپذیر نبودند.
هر فرد مبتلا به افسردگی با این رویه آشنا است که سخنی را با صدای بلند اعلام کند و سپس یک صدای درونی آن را نادرست پندارد (با این عبارتها که «اشتباه میکنی، تو احمق و نافهم هستی»). تکرار این رویه طی سالها روحیه را تضعیف میکند و درنهایت باعث میشود که تصمیم به حرف نزدن بگیرید.
اشخاص شناختهشدهای مانند برد فلد، پاول انگلیش و تیم فریس از تاثیر افسردگی بر کسبوکار خود و استفاده از آن در جهت پیشرفت در کار و موفقیت سخن گفتهاند.
کنار آمدن با این مشکل نیاز به همراهی اشخاص حرفهای، دوستان و همکاران حامی دارد. اما صاحبان کسبوکارهای کوچک و کارآفرینان معمولا با افراد زیادی تعامل ندارند. بیمهی درمانی کسبوکارهای کوچک اغلب شامل موارد مربوط به سلامت روانی نمیشود. اکثر بیمههای درمانی دیگر نیز در صورت سابقهی اضطراب یا افسردگی به فرد اختصاص داده نمیشوند. به این دلیل است که حتی درخواست کمک نیز خطری برای شهرت کسبوکار بهشمار میرود.
اگر در جستجوی یک درمان سریع و دائمی باشید، شانسی در درمان یافتن پیدا نمیکنید. با این حال در ادامه چند پیشنهاد برای تداوم زندگی سالم و شاد ذکر میکنیم.
۱. حالات خود را یادداشت کنید
یکی از مشکلات در ارتباط با سلامت روانی این است که این بیماریها قابلتوصیف نیستند. با این حال، اپلیکیشنهایی وجود دارند که کمک میکنند روحیهی خود، محرکهای احساسی، عادتها و موارد دیگر را بسنجید و بهجا آورید. یک ویژگی عالی در مورد اپلیکیشنهای ذکرشده این است که آنها، الگوهای رفتاری ظاهرشده را تشخیص میدهند و در صورت بدتر شدن شرایط به خود فرد، دوستان یا خانوادهاش در این مورد هشدار میدهند.
هرچه بیشتر از این برنامهها استفاده کنید، احتمالا در درک و حتی کنترل احساسات خود موفقتر خواهید بود. برای مثال، اپلیکیشن Moodtrack بسیار کاربردی است.
۲. با یک نفر صحبت کنید
ممکن است در این شرایط، فردی را برای صحبت کردن نداشته باشید یا اینکه تمایل به صحبت کردن با آشنایان خود نداشته باشید. خوشبختانه برای این مشکل نیز راهحلهایی وجود دارد. ممکن است افراد مربی و دوستان قابلاعتمادی نیز در اطراف شما باشند اما باز هم در سخن گفتن با آنها راحت نباشید.
در این زمینه هم انواع اپلیکیشنهای داخلی و خارجی مانند I.M. Well، ۷ Cups of Tea و Ginger.io وجود دارند که در آنها میتوانید به رایگان و محرمانه با افراد آموزشدیده گفتگو کنید.
۳. کتاب بخوانید
گرفتار شدن در تلهی فکر به تنهایی و درک نشدن بسیار ساده است. خواندن داستانهای دست اول در مورد افرادی که چنین شرایطی را پشتسر گذاشتهاند، میتواند کمک بزرگی باشد.
در این مورد میتوان به چند کتاب اشاره کرد؛ Success to die For از لینت دیویس، در مورد تلاشهای زنی بهعنوان کارآفرین؛ From the Depths of Madness از جرمی شارپ، نگاهی مدرن و غیرمتداول به دختران از دید یک مرد؛ Play It Away از چارلی هوئهن، در مورد مقابله با اضطراب. تمام این کتابها، کوتاه و بیانکنندهی پیشنهادات عملی و مهمتر از همه تزریقکننده امید هستند.
هرچه بیشتر در این مسیر پیش بروید، مسائل سختتر میشوند؛ بهتدریج کار، خانواده و دوستانتان نیز از این مشکل متاثر میشوند. اگر تصور میکنید با جستجو نکردن راهحل از آنها محافظت میکنید، لازم است دیدگاه خود را تغییر دهید.