پارادوکس های زمان

یا یک دست بزرگ کیهانی مانع سفر ما به گذشته و تغییر آن می شود یا جهان های متعددی وجود دارد.
یکی از دلایلی که در گذشته دانشمندان را از قبول ایده سفر در زمان بازداشت وجود پارادوکس های زمان بود.

اگر می خواهید در زمان سفر کنید باید بتوانید از وقوع چنین پارادوکس هایی جلوگیری کنید.

۱٫پارادوکس پدربزرگ(یا مادربزرگ)

در این پارادوکس گذشته را به گونه ایی تغییر می دهیم که اکنون را غیر ممکن کند.به عنوان مثال با بازگشت به گذشته ی بسیار دور در زمان دایناسور ها تصادفٱ پای خود را بر روی یک پستاندار خزدار کوچک که نیای اصلی انسان است می گذارید.با از بین بردن اجداد خود مسلمٱ دیگر وجود نخواهید داشت.یا با سفر به گذشته ی نزدیک تصادفٱ یا عمدٱ پدربزگ خود را به قتل برسانید که در این صورت شما وجود نخواهید داشت.

۲٫پارادوکس اطلاعات

در این پارادوکس ،انتقال اطلاعات در آینده به گذشته ی، عدم وجود منبع مشخصی برای اطلاعات را نتیجه می دهد.به عنوان مثال فرض کنید که دانشمندی یک ماشین زمان بسازد و سپس به گذشته رفته تا اسرار سفر در زمان را به خودش در زمان جوانی منتقل کند.به این ترتیب معمای سفر در زمان منشاء و آغازی نخواهند داشت زیرا ماشین زمانی که دانشمند جوان خواهد داشت به وسیله ی خودش ساخته نشده بلکه به وسیله ی خود پیرترش به او داده شده.

۳٫پارادوکس بیلکر

در این پارادوکس فرد می داند که آینده چگونه خواهد بود و کاری می کند که آینده را غیر ممکن می سازد.به عنوان مثال ماشین زمانی می سازید که شما را به آینده ببرد و می بینید که تقدیر شما این بوده است که با شخصی ازدواج کنید با این وجود تصمیم می گیرید که امروز عمدآ با شخص دیگری ازدواج کنید.به این ترتیب آینده ی خود را غیر ممکن می کنید.

۴٫پارادوکس جنسی

در این پارادوکس شما پدر خود می شوید که از نظر بیولوژیکی پدیده ایی غیر ممکن است.
هرگونه راه حلی که برای این پارادوکس ها ارائه شود باید با نظریه ی کوانتوم و نسبیت سازگار باشد.

در حال حاضر فیزیک دانان حول دو راه حل ممکن برای پارادوکس های زمان،گرد آمده اند.نخست کیهان شناس روسی، ایگور نوویکوف معتقد است که ما مجبوریم به گونه ای عمل کنیم که هیچ پارادوکسی رخ ندهد. دیدگاه او مکتب قائمیت بالذات نامیده می شود.او عقیده دارد که اگر رودخانه ی زمان به آرامی چرخیده و گردابی بسازد ، دستی نامریی به هر ترتیبی مداخله کرده و در صورتی که بخواهیم با سفر به گذشته منجر به ایجاد یکی از این پارادوکس ها شویم جلوی ما را می گیرد.
اما از طرفی دیدگاه نوویکوف تناقضاتی را با مساله ی اختیار ایجاد می کند.نوویکوف عقیده دارد که قانون ناشناخته ای در فیزیک وجود دارد که جلوی هر عملی را که آینده را تغییر دهد می گیرد.مثل کشتن پدر و مادر یا جلوگیری از تولد خود.
اما این نیروی مرموز که ما را از تغییر گذشته و در نتیجه ایجاد پارادوکس باز می دارد چیست؟
او می گوید:وجود چنین جبری بر اختیار ما غیر طبیعی و مرموز است.
اما از طرفی زمانی که اجسام بی جان که هیچ اختیاری ندارند به گذشته منتقل شوند امکان وقوع پارادوکس های زمان وجود دارد.فرض کنید که مسلسل را به سال ۳۳۰ قبل از میلاد منتقل کنید درست قبل از جنگ تاریخی بین اسکندر و داریوش سوم .در آن صورت به احتمال زیاد تمام تاریخ اروپا و جهان تغییر می کرد و ممکن بود اکنون به جای زبان اروپایی ،اروپاییان را در حال صحبت به پارسی می یافتیم.
در حقیقت کوچکترین اختلال در گذشته می تواند پارادوکس های غیر منتظره ای را در زمان حاضر پدید آورد.

اما روش معتبر دومی نیز وجود دارد:
روش دوم برای حل پارادوکس زمان این است که رودخانه ی زمان به آرامی دو شاخه شود و به این ترتیب دو دنیای مجزا را تشکیل دهد.
به بیان دیگر اگر قرار بود به گذشته سفر کنید و قبل از تولد خود جد خود را هدف گلوله قرار دهید احتمالٱ در جهان دیگری افرادی را که از نظر ژنتیکی درست شبیه اجداد شما هستند را خواهید کشت.جهانی که در آن شما هرگز متولد نخواهید شد.اما اجداد شما در جهان اصلی آسیبی نخواهند دید.
این روش دوم برای حل پارادوکس زمان «نظریه ی جهان های بی شمار» نامیده می شود.
در روش دوم هنگام وقوع هر اتفافاتی با توجه به نتایج قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی، آن اتفاق جهان هایی متعدد بوجود می آیند که در هر کدام از آن جهان ها یک نتیجه اتفاق می افتد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *