کتمان حقایق فرازمینی – ایا مقامات و ابرقدرت ها سعی در کتمان ارتباط فرازمینی دارند

ادامه مطلب قبل

خدا

فرازمینی

ایا حقایقی بسیار بحث بر انگیزی ماهیت بعضی از ابرقدرت را تحت تحت تاثیر قرار داده است

 

این برای من خیلی جالبه که واتیکان رصدخانه خودش را دقیقاً در همین نقطه مقدس،ایجاد کرده باشه که به عنوان معبر “یو-اف-او” هم معروفه اگر یک واتیکان داشته باشید… یک دولت!

و به صورت محرمانه از حیاتی غیر زمینی در جهان باخبر باشید این اسرار باید به صورت بیانیه ای مستحکم با محتوای الهی کاتولیکی منتشر بشه در سال ۲۰۰۸، واتیکان موجب حیرت جهان شد.

این همان زمانی بود که اعلام کرد امکان وجود حیاتی فرازمینی ناقض تعالیم کلیسا نیست .

آیا آنها چیزی می دانند که ما از آن بی خبریم؟

واتیکان

واتیکان

یعنی شما فکر می کنید که اینها از روی هوا به چنین نتیجه گیری رسیده اند؟ به هیچ وجه ملاحظات بسیار محتاطانه ای در ورای چنین بیانیه ای نهفته است.

تنها کاری که باید کرد، باز کردن چشمهاست تا به وضوح ببینید که فرازمینی ها به اینجا آمده اند و واتیکان هم از این موضوع باخبره .واتیکان هیچ شاهد مستدلی در اثبات حیات فرازمینی نداره.

اگر حیات فرازمینی وجود داشت ، در اینصورت کلیسا همانطور که با هر خبر دیگری برخورد می کنه ، با این موضوع هم برخورد خواهد کرد.

اینکه باید چه از آن آموخت!؟ یک تجربه زنده ، همان تجربه فرازمینیست.

آیا ممکن است که بالا رفتن تعداد پیامهای رسیده به عده ای معدود باعث شده باشد که واتیکان حیات موجوداتی دیگر در جهان را تایید کند؟

اگر فرازمینی ها ، به انسانها پیام میرسانند. آیا ممکن است که هدف آنها رساندن ما به نیاکانمان باشد؟

“سافِک” انگلستان پایگاه هوایی غیر انتفاعی امریکایی

“بنت واترز” دسامبر ۲۰۱۰ دو هوانورد بازنشسته به اینجا بازگشته اند .

برسی ارتباط با این منطقه و برسی اتفاقات حیرت انگیز این منطقه تا پاسخهای خود را در رابطه با رویداد اسرارآمیزی که سی سال پیش شاهد آن بودند، بیابند .

در یک شب آرام و کسل کننده اتفاق افتاد و ناگهان ظرف چند دقیقه ما با چیزی مواجه شدیم که نمیدونستیم چیه.این رویداد، برای سه دهه آنها را به خود مشغول کرده بود و سرانجام آنها را واداشت تا دوباره به منطقه بازگردند.

اما چرا؟ سفر ما شروع شده من و جان از چند سال پیش میدونستیم که دست به چنین کاری خواهیم زد و این بخش عجیب داستانه

بیست و ششم دسامبر ۱۹۸۰

کمی پس از نیمه شب شئ ناشناخته ای بر روی رادار و بر فراز پایگاه هوایی “بنت واترز” مشاهده شد و ظاهراً در جنگل مجاور ، موسوم به “جنگل رِندِلشِم” فرود آمد.

بعضی از ماموران حفاظت، نورهای عجیبی را در جنگل مشاهده کردند.

 

برای پرسنل ارتش کاملاً روشن بود که شاهد نظاره چیزی غیر عادی هستند و باید تحقیقی درباره آن انجام بدهند . سه مرد یاد شده که یکی از آنها گروهبان “جیمز پنیستن” و دیگری خلبان “جان بوروز” بودند ، با انتظار برخورد با یک هواپیمای سقوط کرده وارد جنگل شدند.

من میتونستم چراغهای رنگیش رو ببینم و سعی می کردم خودم رو قانع کنم که این یک هواپیمای سقوط کرده است.

حس عجیبی در فضا بود توضیحش سخته انگار که چیزی مثل الکتریسیته در هوا وجود داشت وقتی وارد محوطه شدیم، چیزی در آنجا بود .

کل منطقه با نور درخشانی روشن شد من حیران مانده بودم که چه خبره متوجه شبحی از یک فضاپیمای مثلث شکل شدم .

یوفوهای مثلثی شکلفضاپیمای مثلثی شکل و اتقاقی عجیب در منطقه اسمانی انگستان

رنگش کاملاً سیاه بود اما جابجا چراغهای آبی و نارنجی و زرد در اطرافش روشن میشد به نظرم اینطور میرسید که می خواست ما جلوتر بریم.

من به طرفش دویدم و اون بالای سر من اومد و بعد به انفجاری از اجرام آبی و نور تبدیل شد و بعد هم ناپدید شد.

تنها چیزی که بعد از اون یادمه این هست که وسط محوطه ایستاده بودم و سر در نمی آوردم چه اتفاقی افتاده وقتی “پنیستن” به شئ مذکور نزدیک شد با خطوط هیروگلیف عجیبی بر روی بدنه آن برخورد کرد

جلو رفت تا به آن دست بزند و ناگهان ذهن او تحت بمباران اعداد واقع شد انگار که کسی عکسی را مقابل آدم نگه داشته باشه …صفر ها… و یک ها یکی بعد از دیگری می آمدند .

من در چشم ذهن خودم اینها رو می دیدم اما اینکه چه معنایی داشتند؟ هیچ نمیدونم

فضاپیما تقریباً به مدت ۴۵ دقیقه روی زمین بود و بعد انفجار شدیدی از نور به وجود آمد.
نمیدونم چی شد فقط یک دفعه رفت من و “جیم” هر دومون ساعت داشتیم و ساعتهامون عقب مانده بود به عبارتی، وقتی ماجرا تمام شد نشان میداد که حدود ۴۵ دقیقه با زمان واقعی اختلاف داریم.

نقل قل از گفته های شاهدان این منطقه:

اما این ۴۵ دقیقه زمان گمشده از زبان فرمانده و افراد دیگری که شاهد ماجرا بودند این بود که برای مدتی تماس رادیویی با ما رو از دست داده بودند .

روز بعد ،”جیمز پنیستن” تصمیم گرفت تا اعداد عجیب را در دفترش یادداشت کند .

این اعداد ۱۲ صفحه کامل را پر کردند دفترم رو بیرون آوردم و شروع به نوشتن عددها کردم فکر می کنم این کار برای من خوب بود چون به محض انجام این کار از ذهنم رفتند.

اما آیا به کسی هم حرفی زدم؟ امکان نداشت به کسی چیزی بگم به”پنیستن” و “بوروز” دستور داده شد تا آنچه را که در “جنگل رندلشم” شاهد بودند مکتوب کنند.اما هر دوی آنها اذعان کردند که تاکید شده بود تا جزییات به خصوصی را بر زبان نیاورند به خصوص جزییاتی که مبین احتمال فضایی بودن فضاپیما بود .

چیزی که یادم هست ، یک فضاپیمای مثلث شکل بود که هیچ لبه تیزی نداشت.

در همه جهات یکنواخت بود رنگش سیاه بود و هنگام لمس کردن، گرم بود من باید یک داستان شسته رُفته تحویل می دادم حرفی درباره حس الکتریسیته و کشیده شدن به درون آن نزدم و همینطور هم هیچ اشاره ای به توصیف این شئ نکردم.

جزییات بسیاری بود که من اشاره ای به آنها نکردم و یک حقیقت سانسور شده ، اصلاً حقیقت نیست .یه دروغه اونها نمی خواستند اینطور به نظر برسه که دولت داره روی ماجرا سرپوش میذاره اما برای من کاملاً روشن بود که نمی خواستند.

من همه جزییات رو بیان کنم

تا دو شب پس از آن نیز ، مشاهدات عجیب مشابهی به وسیله سربازان دیگر قرارگاه “بنت واترز” گزارش شد .

با اینحال هیچ گزارشی به جز گزارش فوق سری جانشین فرماندهی پایگاه ، “کلنل چارلز هالت” به ثبت نرسید آنچه که باعث مهم بودن واقعه “رندلشم” میشه شاهدان ارتشی این ماجرا هستند.

شاید حدود چند صد نفر به نوعی یا مستقیما شاهد ماجرای “یو-اف-او” بودند و یا در حاشیه این رویداد قرار داشتند اما عده کمی از افراد پایگاه “بنت واترز” حاضر به ثبت مشاهدات خود بودند.

ادامه دارد..

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *