باغ ایرانی

 پیش از اینکه به باغ ایرانی بپردازم. خوب است گفته شود که به طور کلی باغ چیست؟

و هنگامی که واژه باغ را می شنویم، چه مفهومی در ذهن ما پیدا می شود؟ طبیعی است که این مفهوم و این انگاشت نزد مردم مختلف با فرهنگها و در شرایط اقلیمی گوناگون یکسان نخواهد بود.

 به نظر من تعریفی که می توان برای باغ گفت و تا اندازه زیادی فراگیری داشته باشد. اینست: “باغ جایگاهی است برای استفاده انسان که حامل ترکیب عناصر معماری، درختکاری، گل کاری های تزئینی و جلوه آب بوده و در رابطه با سلیقه و فرهنگ مردم و شرایط اقلیمی هر سرزمین شکل گرفته است.”

در این رابطه باغهای گوناگونی بوجود آمده اند که حاصل سلیقه ها و فرهنگ های مختلف و شرایط اقلیمی گوناگون است. و گاه تاثیر عوامل ذکر شده آنچنان متفاوت است که هیچگونه شباهتی در آنها دیده نمی شود. برای مثال در سرزمینی مانند هلند آنقدر آب فراوان است و آنقدر زیادی است که یکی از مسائل باغ ها، دفع آبهای زیادی از باغ است. تا از ایجاد مانداب و گندآب جلوگیری شود. در جای دیگر به مانند ایران آنقدر آب کم است که مقدار اندک آب را با استفاده از روش ها و ابتکارهای زیادی در باغ حرکت می دهند و به نمایش می گذارند.

همچنین تأثیر فرهنگ های متفاوت نتایج متفاوتی ببار می آورد که در این زمینه می توان از باغ های ایرانی، باغهای ژاپنی، انگلیسی و باغهای و … نام برد.

باغ سازی چیست؟ “باغسازی هنر ترکیب عناصر معماری، عناصر گیاهی و نمایش آب است. با یکدیگر، به گونه ای که نتیجه کار با توجه به شرایط اقلیمی، پاسخگوی انتظارها و آرزوهای مردم فرهنگی خاص باشد در مورد باغ”.

هدف باغ سازی: ممکن است اهداف متفاوتی برای ایجاد باغ وجود داشته باشد. مانند باغی که پیرامون قصری را شکل داده است و یا باغی که برگرد آرامگاهی ایجاد شده باشد و یا باغی که برای استفاده همگانی طراحی و ساخته شده باشد.  ولی همواره یکی از اهداف کلی باغ وصول همنشینی با طبیعت است، که به صورت کشتی در نهاد انسان ها وجود دارد. زندگی شهرنشینی انسان را از طبیعت جدا می کند، باغ سازی دعوتی است از طبیعت به درون شهر و جامعه، منتها در این حرکت طبیعت در رابطه با خواسته انسان ها و فرهنگ آنها به گونه های مختلف به نظم کشیده می شود و به صورتی در می آید که نه طبیعت کامل است و نه معماری تنها. بلکه حاصل کار کنار آمدن هر یک از عناصر تشکیل دهنده باغ است به عناصر دیگر.

عناصر تشکیل دهنده یک باغ به طور کلی یک باغ با ترکیب عوامل زیر شکل می گیرد:

۱- زمین- زمین بایستی از لحاظ جنس خاک قابلیت نفوذ آب و حاصلخیزی، مورد بررسی و توجه قرار گرفته باشد.

۲- آب- آب مورد نیاز باغ بایستی افزون بر کفایت از خاصیت استمرار و دائمی بودن برخوردار باشد.

۳- گیاهان- انواع گیاهان تجلی طبیعت اند در باغ که در رابطه با سلیقه و خواست انسان و شرایط اقلیمی به نظم کشیده شده اند.

۴- معماری- معماری عامل شکل دهنده باغ است، در رابطه با زندگی و نحوه تفکر انسان که شامل بناهای موجود باغ، نقشه باغ، محوطه سازی ها، پله ها، حوض ها، آب نماها، حوی ها و فواره ها و عناصر تزئینی معماری است که در باغ از آنها استفاده می شود مانند نیمکت ها، گلدان ها، آلاچیق ها و مجسمه ها و جز آن …

۵-پدیده های فرعی- این پدیده ها نتیجه وجود و یا کاربرد عناصر به کار رفته در باغ است مانند صدای آب، بوی گل ها و یا عواملی هستند طبیعی و در نتیجه احداث باغ و سرسبزی آن به باغ جلب می شوند مانند پرندگان زیبا که صدای چهچهه آنها و زیبایی آنها بر غنا و زیبایی باغ می افزاید.

در نتیجه دو عامل صدا و بوی گل ها را می توان به عناصر سازنده باغ افزود. باغ ایرانیباغ ایرانی را نیز با توجه به تعریفی که در بالا برای باغ آوردم، می توان به صورت زیر تعریف کرد: “باغ ایرانی باغی است که از ترکیب عناصر معماری، درختکاری، گل کاری های تزئینی و جلوه های گوناگون آب به وجود آمده و این شکلگیری در رابطه با فرهنگ و سلیقه ایرانی و با استفاده از عناصر ایران، گیاهان بومی ایران و گل های ویژه سرزمین های با فرهنگ ایرانی باشد.

صرف نظر از ریزه کاری ها و سلیقه های دوره های مختلف تاریخی که در باغ های ایرانی مطرح است، در این بررسی می پردازم به توضیح چهار عنصر تشکیل دهنده باغ، در باغ ایرانی، در ضمن ذکر این نکته لازم است که تمامی دانستنی های لازم در مورد باغ ایرانی را هنوز در دست نداریم.

 ۱- زمین در باغ ایرانی زمینی که برای باغ های ایرانی انتخاب شده است، گذشته از جنس خاک، قابلیت آبیاری و نفوذ به اندازه آب و حاصلخیزی، در بیشتر موارد در زمین شیب داری مانند دامنه کوهستان و یا تپه ها ساخته می شود، تا آب بر آن سوار شود و به سادگی بتوان باغ را آبیاری کرد. در نتیجه باغ های ایرانی در چند سطح و یا کف ساخته شده است و آب پس از جریان یافتن در بالاترین کف و آبیاری آن، به تدریج به روبه های پایین تر راه می یابد. از نیرویی که آب از اختلاف سطح ها کسب می کند. برای براه انداختن آبشارها و فواره ها نیز بهره می گیرند و آب، به خوبی و سادگی در جوی ها و روبه های گوناگون آب جریان می یابد.

 ۲- آب در باغ ایرانی منبع آب- وجود باغ ایرانی همواره متکی بر وجود یک کاریز(قنات) و یا چشمه ای بوده است که به طور دائم آب آن در باغ جریان می یافته است. در بیشتر موارد تاسیساتی که برای تهیه این آب ایجاد شده است. صدها برابر طولانی تر از درازای باغ است. مانند کاریزی که آب را از مادر چاه تا باغ می رساند و به طور معمول آب ابتدا وارد باغ شده و پس از آبیاری کامل باغ آنچه مازاد مصرف باغ باشد، برای مصارف دیگر از باغ خارج می شود مانند باغ فین کاشان، باغ قدمگاه نیشابور و … نتیجه آنکه مساحت باغ در رابطه با میزان آب قرار گرفته و همواره مساحت باغ به اندازه ای است که آب در فصل کم آبی نیز بتواند باغ را آبیاری کند.

-حرکت آب در باغ – از آنجا که ایران سرزمین کم آبی است، (به جز نواحی کنار دریای خزر) با تمام کوشش هایی که برای تامین آب به وسیله کاریزها یا قنات ها به عمل آمده است، باز میزان آب از اندازه معینی تجاوز نمی نماید. کمبود آب میل ایرانی را به تماشای بیشتر آن می افزاید و درنتیجه طراحان باغهای ایرانی همواره با ابتکارهای گوناگون کوشش نموده اند تا آب را هرچه بیشتر در باغ نگه داشته و با گردش و حرکت دادن بیشتر به آن، هر چه بیشتر آن را به تماشا بگذارند. برای اینکار از آب نماها- حوض ها- استخرها – جویبارها- آبشارها- آبگردون ها و فواره های گوناگونی با طرح ها، اندازه ها و میزان جهش آب استفاده نموده اند و نتایج درخشانی برای زیباتر نمودن باغ و ایجاد صداهای متنوعی از آب در باغ و نمایش پرحجم تر آب حاصل شده است. – صدای فواره های گوناگون باغ های ایرانی ضمن اینکه طرح و حجم آنها فضای باغ را شکل می دهند، شنیدنی است. به ویژه آنکه در هر حرکت آب در جوی ها، فواره ها و آبشارها زمزمه خاصی از صدای آب به گوش انسان می رسد. نمونه بسیار خوب در این مورد، باغ فین کاشان است که در هر گونه و گذر این باغ با صدایی خاص به گوش می رسد و هر یک از این صداها به نوعی انسان را آرام و سرگرم می کند. – حرکت آب در جویها نیز روشی است برای نمایش بیشتر آب در باغ ایرانی. در این مورد کوشش می شود مسیرهای طولانی تری برای آب انتخاب شود. – زمانی که آب جویها از سطح بالاتر به سطح پایین تر می ریزد طبیعی است که آبشار به وجود می آید. ولی چون میزان آب بسیار کم است، ریزش آبشارگونه آب جالب توجه نخواهد بود. برای حل این مسئله به جای ریزش فرودی آب آن را در سطح شیب داری به جریان می اندازند. منتها به جای سطح صاف جوی ها که با سنگ ساخته شده است، در این شیب ها تراش هایی در سنگ می دهند که به سینه کبوتری معروف است. آب بسیار کم با جریان یافتن در این سطوح بسیار پرحجم به نظر می آید و به علاوه صدای زیادی نیز ایجاد می کند. این راه حل و این طرح یکی از ویژگی های مهم و بارز و جالب باغهای ایرانی است که در بسیاری از باغهای ایرانی وجود دارد. مانند: باغ چهلستون در شهر اشرف (بهشهر) – باغ قدمگاه نیشابور- باغ تاج آباد در اصفهان و باغ دولت آباد یزد.

– حوض و استخر به انداره های متفاوت در باغ ایرانی ساخته شده است. حوض و استخر در قسمتهای مختلف باغ، در مقابل ساختمان با کوشک میان باغ و در فضای داخلی وجود دارد. مثال خوب در این باره باغ فین کاشان است و باغ دولت آباد یزد به لحاظ داشتن حوض های گوناگون در داخل بنا. – تصویر بنا در داخل حوض چه در داخل و خارج آن و یا تصویر درختان در آب همواره مورد پسند و توجه ایرانیان بوده است. – آب همواره از فواره حوض وارد حوض می شود و پس از سرریز شدن در جویهای باغ حرکت کرده به آبشارها می رسد و در جویهای رویه پایین ر جریان می یابد.

۳- گیاهان در باغ ایرانی گیاهان در باغ ایرانی با هدف ایجاد سایه- برداشت محصول و تزیین کاشته می شوند حجم اصلی گیاهان متوجه درختان سایه دار و محصول دار است و گل ها و گیاهان تزیینی به میزان کمتری در باغ ها وجود دارند. گیاهان را می توان در سه گروه تقسیم کرد که شامل درختان- بوته ها و گل های تزیینی است. الف- درختان برای ایجاد سایه در باغهای ایرانی از درختان سایه افکن مانند بید- چنار- نارون و مانند آن استفاده شده است و برای کمک بیشتر به ایجاد سایه گذرگاههای باغ ها را باریک انتخاب نموده اند تا سایه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه ها را بپوشاند.

در محورهای اصلی باغ بیشتر از ردیف درختان سرو و چنار استفاده شده است و نیز در موارد زیادی یک در میان سرو و چنار کاشته شده است. تغییر شکلی که درختان چنار در چهار فصل سال از نظر رنگ برگها و یا ریزش آنها دارند، در مجاورت درختان سرو که همواره برگ داشته و سبز رنگ هستند، تنوع زیادی در رنگ و طرح و حجم باغ ایرانی به وجود می آورد. بهار و پاییز بسیار زیبایی دارند و در فصل زمستان وجود درختان سرو باغ را سرسبز نگه می دارند. – به جز محور اصلی بقیه رویه های باغ را باغچه هایی شکل می دهد که پر از درختان میوه است، که به صورت منظم کاشته شده اند.

علاوه بر سرو و چنار درختان دیگر مانند تبریزی، کاج، بید و بیدمشک، افرا- زبان گنجشک، نارون و صنوبر در باغهای ایرانی کاشته شده است منتها درختان سرو و چنار و تبریزی بیشتر مورد علاقه ایرانیان بوده است. درختان تبریزی که به سرعت رشد می کنند چوبشان در ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد اما درخت سرو به لحاظ زیبایی دائمی و تناسب و کشیدگی اش محبوب مردم ایران است. و شعرا در وصف آن بسیار سروده اند و زیبایی آن را الگو قرار داده و به آن تشبیه کردهاند، مانند قد سرو. بررسی محل کشت این درختان در باغهای ایرانی کار تحقیقی است جداگانه که دراین اندک نمی گنجد. – درختان میوه با تنوع زیاد و مرغوبیت در باغ های ایرانی کاشته می شوند که از آن جمله است: زردآلو- گوجه- گیلاس- گلابی- سیب- به – هلو- انجیر- پرتقال- لیموترش- لیموشیرین- توت- انار- انواع انگور و … ب- بوته ها این دسته از گیاهان باغهای ایرانی شامل انواع گل سرخ و انواع یاس ها است. همانطور که گفته شده محبوب ترین درخت نزد ایرانیان سرو است. گل سرخ محبوب ترین گل باغهای ایران است. به طوری که کلمه گل در فارسی معنی گل ســـرخ و هم معنی مطلق گل را دارد. لفظ گل در ترکیب های دیگــری نیز به چشم می خورد مانند گلستان(یعنی باغ گل سرخ)، گلشن و گلزار به معنی باغ گل به کار می رود.گلکشت به معنی تفرجگاه- گل کاری یعنی ایجاد باغچه و یا تپه گل و حتی صدای بلبل را گلبانک می گویند.گل سرخ را آنطور که شاردن می گوید “پنج رنگ است. سفید، زرد، سرخ، سرخ اسپانیایی و سرخ خشخاشی و گل سرخ های دو رنگ که گلبرگ های آن یکرو سرخ و روی دیگر زرد است و بوته هایی نیز دارای گل های زرد و سفید- و زرد و سرخ است که بر روی یک پایه می روید”.متأسفانه گونه های مختلف گل سرخ که بسیار معطر نیز بوده اند و باغهای ایرانی را معطر می ساخته اند و یا برای تهیه گلاب و عطر از آنها استفاده می شده به ندرت به جای مانده و یا دست کم در ایران بسیار کم است. تنها گل گلاب به میزان قابل توجهی کشت می شود و معروفترین جایی که گل گلاب برای گلاب گیری پرورش می یابد نواحی قمصر و نیاسراست از کاشان.

ایرانیان گل ها را به همان حالت شاداب و طبیعی که دارند می پسندند و هیچگاه به دنبال پیوند کردن و یا ترکیب آنها نبوده اند. – گل های بوته ای دیگر انواع یاس ها هستند که از آن جمله می توان، یاس سفید- یاس بنفش- یاسمن- یاس زرد و غیره را نام برد. همچنین انواع نسترن ها از این گروه می باشند. – نقاشی انواع گل ها یکی از هنرهای مورد علاقه ایرانیان بوده است و این هنر در دوران تیموری و صفوی رایج بوده و به ویژه در دوران قاجار بیشتر معمول گردیده به طوری که روی جلد کتاب ها و روی قلمدان ها را با تصویر گل ها نقاشی نموده اند. ج- گل های تزیینی گل های تزیینی بیشتر در باغچه های جلو ساختمان و در محور ورودی و یا محورهای اصلی که متوجه بناست کاشته می شوند. از گل هایی که بیشتر مورد توجه ایرانیان بوده است. شاردن و برخی از جهانگردان نام برده اند به قرار زیر: بنفشه- سوسن با رنگهای مختلف – سنبل سفید و آبی- قرنقل- سنبل خوشه¬ای- زنبق- انواع لاله- میخک پرپر- میخک کم پر- گل شبو- زبان پس قفا- گل مریم- همیشه بهار- تاج خروس(بستان افروز) ختمی- خیری- نیلوفر- گل گندم- گل خشخاش- گل پامچال- گل زعفران- نرگس زرد- گل نسرین- (یونجه نیز به جای چمن امروزی محوطه ای بزرگ زیر درختان و میان کرت را سر سبز نگه می داشته است.

۴- معماری در باغ ایرانی از دوران پیش از اسلام باغ های ایرانی اطلاعات کافی در دست نیست. آثاری که موجود است بیشتر جوی ها و حوض ها را نشان می دهد و این روش همان است که پس از این دوران در دوران اسلامی نیز ادامه یافته است. باغ های ایرانی، به جز آنهایی که برای فضا و محوطه آرامگاه ها ایجاد شده اند و جنبه عمومی دارند. همواره به صورت باغی محصور و متعلق به پادشاهان و ثروتمندان بوده است و باغ جنبه خصوصی داشته است. من تنها یک باغ را می شناسم که در برخی از روزهای هفته برای استفاده عموم باز بوده است و آن باغ هزار جریب است در اصفهان و در زمان صفویه، بنابر این باغ جنبه خصوصی دارد. به این دلیل تا اندازه قابل ملاحظه ای می تواند از نظر طرح و سلیقه در رابطه با خواست و سلیقه صاحب باغ باشد با این وجود فرهنگ و فرهنگ معماری در هر دوره غالب بر مشی خصوصی است و سلیقه اشخاص نیز در قالب فرهنگ جاری در دوره شکل می گیرد.

مهمترین ویژگی معماری در باغ ایرانی تلفیق بنا و باغ است و این دو گاه آنچنان به هم آمیخته اند که نمی توان احساس کرد که کجا باغ سازی خاتمه یافته و کجا آغاز شده است. این رابطه و این آمیختگی به وسیله ایجاد ارتباط های فضای و ارتباط عناصر تشکیل دهنده باغ صورت می پذیرد. بنا در باغ ایرانی فضای باغ را مجزا نمی کند و دید انسان از آن می گذرد و با بقیه قسمتهای باغ رابطه پیدا می کند. هم چنین فضای باغ بداخل بنا راه می یابد و حد فاصلی به وجود نمی آید.

آب از داخل بنا به طرف باغ جریان می یابد و در باغ امتداد پیدا می کند. تصویر بنا در آب خود یک نوع تداخل و آمیختگی باغ و بناست که یکی از نکته های مهم در باغسازی ایرانی است. بسیاری از باغ های ایرانی بنایی در قسمت ورودی دارند که به آن ساختمان سردر می گویند و کوشک و یا بنایی در میان باغ وجود دارد. بقیه قسمتهای باغ را اختلاف سطح ها، پله ها، جویها، استخرها و فواره ها شکل می دهند گرچه اصول کار در آنها یکی است ولی از تنوع بسیاری برخوردارند. شکل حوض ها و استخرها بسیار متنوع است. باغ فین کاشان یکی از نمونه های خوبی است که هنوز وجود دارد. نفشه باغ ایرانی از تعدادی خطوط و محورهای اصلی تشکیل شده که بیشتر باغ را به چهار بخش تقسیم می کند به طوری که کوشک در میان آن قرار دارد و سپس هر بخش به قسمتهای کوچکتری تقسیم می شود. این شیوه کار ریشه در فرهنگ بسیار دور ما دارد. تقسیم فضا به چهار بخش به مناسبت چهار عنصر مقدس، معمول بوده است.

آب، آتش، خاک، باد. از سه هزار سال پیش بنا به گفته مورخان یونانی پیرامون خانه های بیشتر ایرانیان را باغ هایی در بر گرفته بود که به آنها پردیس می گفته اند. در لغتنامه دهخدا پردیس گرفته شده از زبان مادی (پارادائز) و از همین واژه لغت پالیز فارسی امروز نیز گرفته شده است. این واژه در اوستا نیز آمده و از دو جزء تشکیل شده به معنی پیرامون که به معنی انباشتی و دیوار کشیدن بوده، که بر روی هم به معنی گل و درخت کاری پیرامون ساختمان بوده است. همین واژه به دیگر نقاط جهان رفته و واژه پارادایز، به معنی بهشت و باغ از همین واژه است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *