خلق خواسته ها و ارزش های مهم زندگی

اصل «عدم قطعیت» هایزنبرگ

قانون جذب

دنیای بیرون ما, بازتاب ارزش های درونی و تعهدتات, ماست.

برای شناخت حقیقی ارزش های درونی مان, کافی ست به زندگی خود بنگریم.

خواه از این موضوع خبر داشته باشیم یا نه, همیشه دقیقا آنچه را خلق می کنیم که بیشترین ارزش را نسبت به آن داریم.

درک این نکته بسیار مهم است که همیشه انتخاب های ما با عمیق ترین, ارزش هایمان همسو هستند.

با بررسی داشته ها و نداشته ها, می توانیم بفهمیم, مهم ترین ارزش های درونی ما چه چیزهایی هستند و به چه چیزهایی متعهد هستیم.

هنگامی که زندگی ما در مسیر دلخواه قرار ندارد, می توانیم مطمئن باشیم تعهدی نهانی داریم که با خواسته ای که بر زبان می آوریم, ناسازگار است.

برای مثال شاید بگویی, به بهبود شرایط مالی تان متعهد هستید, اما ممکن است با بررسی دقیق انتخاب بفهمید که بیش از درآمد ماهانه خود, هزینه می کنید.

اگر به چرایی پس انداز نکردن برای آینده یا ناتوانی در پرداخت بدهی های خود عمیق تر بنگرید, آنگاه بی تردید تعهد دیگری را کشف خواهید کرد, تعهدی عمیق که ممکن است این باشد که هر وقت و هرکجا که بخواهید باید خرج کنید.

بنا براین وقتی چیزی را می بینید که می خواهید, پاسخ طبیعی و تعهد نخستین شما, چیره می شود, آنگاه بدون هیچ تفکری از مسیر خارج می شوید و از تعهد اولیه خود, یعنی خرج کردن به جای پس انداز کردن, پیروی می کنید.

شاید شما بارها و بارها, با قاطعیت برای رسیدن به وضعیت بدنی بهتر تصمیم گرفته اید, اما وقتی تمرین ورزشی فرا می رسد, همیشه با بهانه ای مانند, پرکاری یا خستگی بسیار, پایبندی به قول خود را رها می کنید.

عشق را نثار جهان و مردم کنید

در روابط خود با دیگران, این شما هستید که یا عشق خود را به آنها نثار می کنید, یا از آنها دریغ می کنید, اما همیشه آنچه را می بخشید, باز می ستانید.

به هرگونه و از هر راهی چون مهر ورزی, حمایت و تشویق, سپاس گزاری و هر احساس خوب دیگری, عشق خود را نثار دیگران کنید, تا به همان صورت به شما بازگردانده شود.

معجزه زندگی زمانی خود را نشان می دهد, که با تلاشی موثر و پیگیر, در جستجوی آن چه برآیید که دوستش دارید و به امواج منفی, اجازه رسوخ در زندگی خود را ندهید.

این ما نیستیم که تعیین می کنیم, چه چیزی برای دیگران بهتر است.

نباید همواره خود را بر حق دانست و اشتباه را به گردن دیگری بیندازیم, این امور با عشق ورزی منافات دارند.

نقد غیر منصفانه, ملامت و نکوهش, شکوه کردن و دیگران را مقصر و متهم دانستن, با روح عشق سازگاری ندارد.

هر چه, از جمله شادی و سرخوشی را به دیگران عطا کنید, خود آن را باز می ستانید.

شما می توانید با دقت به هر چیزی که خواستار آن هستید, آن را به زندگی خود راه دهید.

کافی ست آنچه را که خواهان آن هستید, به زندگی خود راه دهید, از صمیم قلب آن چه را که دوست دارید, در وجود دیگران جستجو کنید.

هرگاه وجود شما, سرشار از احساس نیکی و خوبی باشد, مغناطیس وجود شما, سپری پیرامون شما ایجاد خواهد کرد, که هیچ چیز منفی ای نمی تواند به آن نفوذ کند.

در هر شرایطی, ایمان داشته باشید

ایمان داشتن, احتمالا یکی از دشوارترین حالت هایی ست که هنگام ناامیدی, اندوه, خشم و افسوس خوردن, به آن می رسیم.

در این مواقع است که نیاز به ایمان داریم تا دوباره ایمان خود را به دست آوریم.

باید مواقعی را که در زندگی خود ایمان داشته ایم به یاد بیاوریم, اوقاتی که ایمان راه را به ما نشان می داد.

ایمان اعتماد کامل است.

ایمان این امکان را برای ما فراهم می آورد که بدانیم همه ما از طریق شعوری برتر, هدایت می شویم و با آن پیوند داریم.

این ارتباط در نهایت بهترین آرزوهایی را که در ذهنمان وجود دارد, متجلی می سازد.

ایمان, به ما اجازه بازگشت به جایگاه امن و مطمئن از توانایی را می دهد تا به این اصل که زندگی مان در مسیر درست قرار دارد, اعتماد کنیم.

ایمان, درست پشت دیوارهای ترس, که ما را از زیستن با قلبی گشوده باز می دارد, حضور دارد.

ایمان, اعتماد بدون ذره ای تردید, در کمال گیتی ست و این ایمان است که راه را برای پدیدار شدن فرشتگان و معجزات الهی, به زندگی مان هموار می کند.

مسئولیت پذیری رویدادهای زندگی

درد و رنج می تواند بزرگترین, آموزگار ما باشد.

درد و رنج ما را به مکان هایی هدایت می کند که امکان ندارد به خودی خود برویم.

چه کسی حاضر نیست به ازای بیست سال درد و رنج, از خواسته روح خود با خبر شود و در مسیر حقیقی اش قرار گیرد؟

خداوند می خواهد شما درسی بیاموزید و هدیه ای گرانبها به دست آورید.

با پذیرش مسئولیت کامل تمام رویدادهای گذشته, درس های لازم برای رسیدن به مقصد را بیاموزید.

مسئولیت پذیری کار بسیار بزرگی است, بیشتر ما حاضریم مسئولیت رویدادهای خوش زندگی را بپذیریم, اما اغلب از زیر بار مسئولیت ناخوشی ها شانه خالی می کنیم.

هنگامی که مسئول می شویم, از همه چیز نیرو می گیریم.

حتی اگر از رویدادی احساس آزردگی یا شرمساری کنیم, باز هم می توانیم با این اندیشه آرام شویم که به هر حال تمامی اینها به یکایک ما یاری می کنند تا رویاهایمان را برآورده سازیم و در مسیر روح خود گام برداریم.

به این ترتیب ما برای هر رویدادی مسئولیت پذیر می شویم و به هستی اعلام می کنیم: “من منشا واقعیت هایم هستم”.

ابن نوع نگرش, نیروی دگرگون ساختن زندگی مان را به ما می دهد.

تا هنگامی که مستقیما با گذشته خود رویارو نشوید, زندگی به همان روال ادامه می یابد و رویدادهای مشابهی پیش می آید.

شهامت

هر چند هر یک از ما, فردی منحصر بفرد هستیم, اما در نهایت همه ما بشر هستیم.

بنابراین در هر یک از ما طیف وسیعی از عواطف و احساسات مانند ترس, بلاتکلیفی, شک و دودلی, شادی, امید و … نهفته است.

صرفا اینکه فردی موفق است, به این مفهوم نیست که او حالاتی مانند, ترس, بلاتکلیفی, دودلی را تجربه نکرده باشد, ترس او هم مانند ترس شماست.

اما یک فرد موفق به این نتیجه می رسد که علی رغم این احساسات برجسته, به پیگیری آرزوهای خود ادامه دهد و اجازه ندهد که ترس یا تردید او را از پا در آورد و یا مانع رسیدن او به خواسته هایش شود.

زمانی که علی رغم ترسی که احساس می کنید, دست به اقدام می زنید, شهامتی در قلبتان ایجاد می شود و به این صورت است که شجاع می شوید.

باید قبل از هر اقدامی, دل و جرات داشته باشید, هیچ راه دیگری وجود ندارد.

از انجام کارهایی توام با ترس و دلهره است, شهامت به دست می آید.

زمانی که شجاع باشید, متوجه خواهید شد مواردی که زمانی برایتان ترسناک و هراس انگیز بنظر می رسید, دیگر اصلا ترسناک نیست.

با قرار دادن خودتان در موقعیت های دلهره آور, پیشرفت می کنید, متحول می شوید و به آرزوهای نهایی خود نزدیک تر می شوید.

آماگی, ترستان را کاهش می دهد, هر چه آماده تر باشید, ترس کمتری هم خواهید داشت.

جنبه های مثبت اهدافتان را پیدا کنید

اشخاص موفق در هر موقعیت, به جنبه های خوب و مثبت آن توجه می کنند.

اگر این را بدانید که جنبه مثبت همیشه وجود دارد, بدون توجه به ناکامی هایتان, می توانید آن را درک کنید.

هر اتفاقی, با خود جنبه های مثبت به همراه خواهد داشت و شما بر این باور خواهید رسید که هر شکلی از ناکامی, بخشی از برنامه رسیدن به موفقیت است.

اگر باورهایتان به اندازه کافی مثبت باشند, در مسیر دشواری و ناکامی درسی ارزشمند می گیرید و خواهید دانست در راه رسیدن به موفقیت نهایی, درسهای زیادی وجود دارند که باید آنها را بیاموزید.

بنابراین هر مسئله ای را تجربه ای برای یادگیری در نظر بگیرید.

وقتی کاری را شروع می کنید, ممکن است احساس کنید, به موفقیت عظیمی که به آن فکر می کردید, نخواهید رسید.

ممکن است اعتماد بنفس خود را از دست دهید و اغلب به توانمندی های خود تردید می کنید و از شکست می هراسید.

احساس می کنید به اندازه کافی خوب نیستی, یا هنوز به حد ایده آل نرسیده اید.

اگر با رفتارها و تغییر باورهایتان, وانمود کنید همان شخصی هستید که می خواهید باشید و از ویژگی های و استعدادهایی که می خواهید بهره مند هستید, به هدفی که دنبال آن هستید, خواهید رسید.

وقتی مانند افراد موفق و سطح بالا راه بروید, حرف بزنید یا کار کنید, در مدت زمانی کوتاه, مانند همان اشخاص خواهید شد.

علت اتفاقهای مختلف را ریشه یابی کنید و مسئولیت شرایط را بپذیرید

پذیرش مسئولیت یعنی می پذیریم که, در انتخابها و رفتارهایی که دردناک ترین رویدادهای زندگی ما را شکل داده اند, شرکت داشته ایم, حتی اگر این مشارکت در سطح ناخودآگاه باشد.

وقتی صد در صد مسئولیت را قبول می کنیم, نه تنها مسئولیت شرایط زندگی خود را می پذیریم, بلکه مسئولیت عواطف و جهان درونمان را نیز می پذیریم.

عواطف دردناک می توانند ما را درون لاک کوچک, دفاعی و مقاومی پس برانند که خانه زخم های عاطفی قدیمی ماست.

ناامیدی, کینه ها و کناره گیری ها که در خیانت های گذشته ریشه دارند, شاید آشکار شوند و ما را به عقب نشینی و محافظت از خود وا دارند.

اما رمز آزادی عاطفی, به ما نوید می دهد که می توانیم با خیال راحت, رفتارهای ناشی از بی اعتمادی را کنار بگذاریم.

پس از آنکه تشخیص دهیم در واقعیت محدود رنجش هایمان اسیر شده ایم, می توانیم انتخاب کنیم که افکار, کلام و رفتارمان زاده ترس باشند یا انتخاب کنیم, شجاعت, راهنمای ما باشد.

وقتی شجاعت جهت یاب ماست, نه تنها مسئولیت زندگی کنونی خود, بلکه مسئولیت آینده مان را نیز می پذیریم.

با پذیرش مسئولیت, بیرون آمدن از سرزنش کردن و قربانی شدن و آغاز درمان جهان درونی مان, می توانیم مطمئن باشیم ناآگاهانه همه آدم ها, شرایط و رویدادها را به سوی خود جلب نخواهیم کرد که در گذشته احساس قربانی بودن به ما داده اند.

بسیاری از ما مدام با یک جور آدم دوست شده ایم, برای یک جور رئیس کار کرده ایم و مرتکب یک جور اشتباه شده ایم.

اگر مشخص نکنیم که چگونه در این تجربه ها مشارکت داشته ایم و سهم خود را بپذیریم, به تکرار پیاپی همان الگو ادامه خواهیم داد.

نمی توانیم به سادگی متوجه شویم مشکلی در راه است, مگر این که بتوانیم مساله درونی مان را تشخیص دهیم.

مسئل دردناک خارج از دید خودآگاه ما هستند و در دیدرس ما قرار ندارند.

اگر چه آنها پنهان هستند, به هر حال رفتار ما را تعیین می کنند, این باورها, “باورهای سایه” نام دارند.

زمانی که نمی خواهیم یا نمی توانیم مسئولیت زندگی خود را بپذیریم, باورهای ناخودآگاه ما, انتخابهای ما را تعیین می کنند.

اهمیت ارزش ها در زندگی

ارزش ها در زندگی به چیزی, به معنی توجه به آن است, آنچه را که گرامی می دارید, ارزش خوانده می شود.

ارزش ها در زندگی, دو دسته اند: هدف و ابراز.

هر بار که برای تصمیم گیری دچار مشکل می شوید, مطمئن باشید این امر ناشی از عدم آگاهی تان از ارزش هایتان است.

چه اتفاقی می افتد اگر از شما خواسته شود به خاطر شغل جدیدتان همراه خانواده تان به نقطه ای در کشور دیگری نقل مکان کنید؟ اگر بدانید این امر توام با خطر است, اما آن شغل درامدش بیشتر باشد, آن وقت چکار می کنید؟

چه چیزی تعیین می کند که شما ارزش بیشتری برای برای برخی مسائل قائل شوید؟

ارزش های شما ناشی از تجارب متفاوتی هستند که با تنبیه و تشویق به دست آمده اند.

وقتی کارتان مطالب با ارزشهای والدین تان باشد, آنها شما را تشویق و حمایت می کنند و وقتی با ارزشهای آنها در تضاد باشد, به صورت کلامی, جسمی و یا با نادیده شدن, تنبیه می شوید, این چرخه توسط دوستان و کارفرمایان ادامه دارد.

چالش زندگی این است که مردم, اکثرا تفاوت بین ارزش های هدف و ابزار را نمی شناسند.

گاهی اوقات افراد آنقدر درگیر جست و جوی ابزارها هستند که به آرزوهای واقعی شان دست پیدا نمی کنند.

ارزشهای هدف, موجب رضایتمندی شما می شود و زندگیتان را غنی و پربار می سازد.

یکی از بزرگترین چالش هایی که مردم با آن مواجه هستند, این است که افراد بدون شناختن ارزش های واقعی شان در زندگی, اهدافی را برای خود در نظر می گیرند و بنابراین, وقتی به اهداف خود دست می یایند, می گویند: “فقط همین بود؟!”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *