سومریان و اکدیان در کتب عهد عتیق
سومریان و اکدیان در [کتب عهد عتیق]۱
«اینگونه شد ، وقتی که مردان شروع به زیاد شدن بر روی زمین کردند ، و دختران برای آنها بدنیا آمدند ، چنانچه پسران خدا دختران را از مردان زیباتر دیدند ، و آنها همسرانی از بین آنان برای خود برگزیدند. و [یهوه]۲ گفت : ‹ روح من تا ابد در انسان نخواهد ماند ، زیرا آن فقط از گوشت و پوست است ، با وجود این او را یکصد و بیست سال عمر خواهد بود›. [پسران خدا]۳ در آن روزها در زمین بودند ، همچنین بعد از آن ، زمانی که با دختران بشر آمیزش میکردند. آنها فرزندانی برای ایشان زاییدند : همانا آن نیرومندان قدیم ، آن افراد معروف.» [سفر پیدایش]۴ ۱-۴ ::۶
[(مترجم:) ۱: بعضی متون قدیمی که به دلیل مشکوک بودن در کتابهای مقدس مثل انجیل وارد نشدهاند، از جمله مجموعه کتابهای عبرانیها (مجموعه کتابهای مربوط به موسی/سفر انبیاء) ۲: (نام خدای قوم بنیاسرائیل) یا (نام خدا در میان قوم بنیاسرائیل) ۳: واژه نُفلویم / Nephilim واژهای عبری است که در متون مقدس عبرانیها و انجیل آمده است و بدین صورت وارد زبان انگلیسی شده است/ در کتب مقدس به معنی پسران خدا میباشد / این واژه در انگلیسی «جاینتس» که به صورت جمع میباشد معنی میشود به مفهوم انسانهای غول پیکر ، قوی هیکل ،نره غول ، اشخاصی با اندام ناهنجار ، مردان نیرومند ۴: اولین کتاب عهد عتیق که داستانهای خلقت را بیان میکند]
مهد تمدن
«[جریکو]۵-Jericho » قدیمی ترین شهر شناخته شده در جهان میباشد ، که قدمتش حدوداً به ۱۱۰۰۰ سال گذشته بازمیگردد. با عمق ۸۴۶ پا (۲۵۸ متر) زیر سطح دریا و نیز گودترین شهر. عوامل دیرینهای چون خط السیر بزرگ کانالهای ارتباطی با دریای مدیترانه و احاطه چشمه های دائمی در نزدیکی بحرالمیت این منطقه حاصلخیز را بوجود آورده است. در ۸۰۰۰ پیش از میلاد جمعیت آن به ۱۵۰۰ رسیده است ، چیزی بمراتب بیشتر از هر ناحیه دیگری در آن زمان. در همان زمان دیوارهای محافظی گرداگرد این منطقه بنا شده است. امروزه «جریکو» در روایات کتب مقدس عهد عتیق و جدید نام معروفی بحساب میآید چنانکه «[یهاشوا]۶» ([جاشوا]۷) تحت فرمان یهوه دروازههای شهر را ، بدلیل رژه هفت روزه ارتش عبرانیهای رانده شده از مصر بدور شهر ، قبل از بصدا درآمدن هفت شیپور (بوق کرنا) ، پایین آورد.
[(مترجم:) ۵: یکی از قدیمیترین شهرهای بینالنهرین ۶: نام مرد/عبری ۷: رهبر قوم بنیاسرائیل پس از مرگ موسی/مطابق کتاب مقدس]
دومین مکان قدیمی «شَتول هوک – Chatal Huyuk» میباشد، بیشتر نقاط شمالی ترکیه، در تاریخ ۶۷۰۰ پیش از میلاد. هردوی این مکانها صریحا مراسم مذهبی تزیین جمجمهها را گواهی میدهند، که قدمت آن به دوران [نوسنگی]۸ بازمیگردد. بیشتر جمجمهها تکه تکه شدهاند، آنها با گل اخرایی یا قیر طبیعی رنگ شدهاند، حال آنکه در انواع دیگر صدفی داخل حدقه چشم جاسازی شده است.
[(مترجم:) ۸: وابسته به عصر حجر جدید]
تمدن اولیه در منطقه «[هلال خصیب]۹» بینالنهرین بوجود آمده است، تغذیه شده از غذای مفیدی که بواسطه رودهای دجله و فرات نازل شده است، که نهایتا به خلیج فارس منتهی میشوند، ایجاد یک منطقه حاصلخیز بزرگ مساعد برای زندگی در میان صحرایی خشک و بایر. در غرب این منطقه هلالی شکل شهر [اورشلیم]۱۰ قرار دارد (موسوم به شهر صلح و صفا). در جهت شرق آن شهرهای باستانی «[اور]۱۱– Ur» (موسوم به شهر) و » [اریدو]۱۲-Eridu» (موسوم به شهر خوب) در عراق قرار دارند.نقاشی شکار » شَتول هوک»
[(مترجم:) ۹: منطقهای حاصلخیز به شکل هلال در بین النهرین ۱۰: بیت المقدس / شهری در اسرائیل ۱۱:شهر باستانی سومری در نزدیکی رود فرات ۱۲: شهر باستانی سومری در حاسیه خلیج فارس /۱۲ کیلومتری جنوب غربی اور/ اولین اقامتگاه اِنکی]
قلعه ای از دوران نوسنگی ، جریکو ، ۸۰۰۰ پیش از میلاد
بواسطه چهار تمدن، کشاورزی میان رودهای دجله و فرات در این منطقه گرسترش یافته است، که شیوه سفالگریشان آنها را از یگدیگر متمایز ساخته است. «هاشون-Hussuna» نخستین اجتماعی بود که توانست تمدن را پایهگذاری کند (۶۵۰۰ – ۶۰۰۰ پیش از میلاد)، کسانی که در حاشیه عراق/سوریه/ترکیه میزیستهاند، جایی که بعدها «آشور- Assyria» پایتخت خود را در آنجا بنا نهاد. آنها گوسفند، بز، خوک و گاو پرورش دادند و همچنین دامپروری. آنها همچنین جُو کشت کردند و توانستند مس و سرب را ذوب کنند. آنها اولین کسانی بودند که سفالهای نقشدار را تولید کردند و نیز اولین کسانی که از مهر حک استفاده کردند، که نمادی محبوب برای مالکیت در بینالنهرین شد.هلال خصیب ، بین النهرین
آنها بعدها جای خود را به تمدن «هُلاف-Halafia» دادند (۶۰۰۰ – ۵۴۰۰ پ.م)، که بسیار بیشتر از «هاشون» گسترش یافت و تحت مدیریت کسانی که اموال زیادی گرد آورده بودند و شاید کسانی که کنترل داد و ستد کالاها را بدست گرفته بودند قرار گرفت. همدوره با «هلاف» تمدن «سامار-Samarran» (۶۰۰۰-۵۵۰۰ پ.م) بود که حاشیه جنوبی خود را با «هاشون» مشترک بود. برخلاف «هلاف»، «سامار» بمقدار زیادی در روش آبیاری پیشرفت کرد که به آنها این اجازه را داد که در زمینهای لمیزرع جنوبی نیز به کار کِشت بپردازند. تمدن «یوبــِـید-Ubaid » (۵۹۰۰ – ۴۳۰۰ پ.م) به طرف محدوده خارجی رودهای دجله وفرات تا خلیج فارس و همچنین به طرف غرب تا «[یوگاریت]۱۳-Ugarit » و دریای مدیترانه گسترش یافت. همچنین یافتههای بیشتری از ظروف سفالی «یوبید» در امتداد جنوب خلیج فارس و جزیره بحرین بدست آمده است، که این نشان میدهد در آنجا میان بینالنهرین و عربستان ارتباط تجاری وجود داشته است. روشهای پیشرفته آبیاری به آنها این امکان را میداد که از زمینهایی تقریبا خشک محصول بدست آورند. ثبت علامتهای گِلی نخستین گواه برای یک نظام پولی است. حدوداً ۵۰۰۰ پ.م اولین شهرها و معبدها ساخته شد. نه چندان بعد از اختراع گاوآهن ، کشتیرانی و چرخ (ابتدا در سفالگری) نیز ابداع شد ، دوره «یوبید» تقریبا بعد از ۱۵۰۰۰ سال به انتها رسید ، و بواسطه تمدن دوران «اوراک-Uruk» بپایان رسید.
[(مترجم:) ۱۳: شهری بندری متعلق به دوران باستان در ساحل شرقی دریای مدیترانه/ رأس شمره امروزی / نزدیک لاتاکیا در سوریه]
نخستین شهرها تقریبا در ۴۳۰۰ پ.م در این سرزمین پدیدار شدند، در حالیکه بزرگترین آن «اوراک» بود («اریش-Erech»؛ عراق). این شهر منسوب به پادشاه دلاور «گیلگمش-«Gilgamesh و دارای دیواری باستانی به طول [۱۵٫۳ کیلومتر]۱۴ میباشد. بیشتر شهرها در این زمان نخست بین ۲۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ نفر جمعیت داشتند ولی «اوراک» به تنهایی در ابتدا بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت داشته است. در ساخت معابد همان چیزهایی به کار رفته است که در معابد تمدن «یوبید» ، اما اینها بزرگتر و باشکوه تر و آراسته به نقش و نگارهایی با موزاییکهای قرمز، سفید یا سیاه میباشند.
[(مترجم:) ۱۴: ۹٫۵ مایل/طبق متن اصلی]
دوره «اوراک» (۴۳۰۰- ۳۱۰۰ پ.م) بواسطه مهاجرت بزرگی از سمت شمال تعیین شده است، واقع در اطراف شهر «نِپور-«Nippur، به سمت جنوب، اطراف «اوراک». این واقعه در اوایل-اواسط دوره «اوراک» رخ داده است، زمانی که یک نهر باستانی بواسطه پیوستن رودهای دجله و فرات تغذیه شد و به سمت راست «نپور» جریان یافت، تا دوره «[جمده نصر]۱۵-«Jemdet Nasr، حدود هزار سال بعد زمانی که مسیر رودخانهها ممکن است دگرگون شده باشد.
[(مترجم:) ۱۵ : منطقهای تاریخی در بینالنهرین / در عراق]
این که سومریان از کجا سرچشمه گرفتهاند یک معماست. «سَموئِل نوح کِـرِیمِر-«Samuel Noah Kramer، یکی از معتبرترین و بدون شک مشهورترین سومرشناسان، دلایلی مبنی بر آمدن آنها از هند آورده است. تاریخدان «جی.ام رابرت- «J.M. Roberts در مورد اینکه آنها قفقازی بودهاند اظهار نظر کرده است، کوچکنندگانی از کوهستان قفقاز میان دریای سیاه و خزر، همانند همسایه شرقی خود از ایلام (ایران). آنها ممکن است از جزیره دُولمِن نیز سرچشمه گرفته باشند، که تا حد زیادی در بین عموم به عنوان بحرین و «کِـرِت-«Crete شناخته شده است. هیچ راهی برای تشخیص اینکه آیا سومریان از نژاد تمدن یوبید بودهاند و یا اینکه براحتی آنجا را فتح کردهاند وجود ندارد، اما آنها قطعاً در جنوب بابِل در عراق حداقل در ۳۵۰۰پ.م مستقر بودهاند. آنها اولین کسانی بودن که دقیقۀ ۶۰ ثانیهای، ساعت ۶۰ دقیقهای، ساعت، دایرۀ ۳۶۰ درجهای و روز ۲۴ ساعته را به کار بستند (که به چهار دستۀ ششتایی تفکیک شدهاند). سیستم پایهای ۶۰ مربوط بوده به اینکه ۶۰ عدد مقدسی برای «[آن]۱۶-An» بوده است، کسی که در عرش سکنی گزیده است، در بالای معابدشان. همچنین، ۵۰ مربوط به خدای هوا و آسمان «اِنلیل-Enlil» و ۴۰ مربوط به خدای آب و خرد، «اِنکی-«Enki بوده است.
[(مترجم:) ۱۶: خدای عرش یا بهشت سومریان / پسر نَمیو Nammu / پدر انلیل Enlil / همسر کی Ki]
سومریان پوشش لباس خود را در مهرهایشان به صورت خزدار ترسیم کردهاند، شاید پوست موجودی مثل گوسفد یا بز باشد. مردان سومری دامنهای چیندار بتن میکردند و مو های خود را بلند نگاه میداشتند. اکثر آنها صورت خود را میتراشیدند در حالی که بقیه دارای ریش و سبیل فرفری بودودند. زنان یک شانه خود را لخت نگاه میداشتند و در زمستان آن را میپوشاندند. کشیشها و پزشکان سرها و صورت خود را میتراشیدند. به نظر نمیرسد سربازان در پوشش خود هماهنگ بوده باشند، باستثناى یک کلاهخود نوکدار. برخی فرمانروایان سومری شانههای چپشان را با شالی فراخ و بلند میپوشاندند. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه پیش از ۳۰۰۰ پ.م ، طبقه فرودست سومری بدون لباس، در کشتزارها کار میکردند.
خانوادههای توانگر میتوانستند فرزندان ذکور خود را به مدرسه بفرستند، جایی که آنها بازرگانی و اقتصاد ، اداره امور، و ابتکار نوشتن را بآموزند، اغلب فارغالتحصیلان مُنشیان و کاتبانی برای معابد و قصرها میشدند. متون مدرسه نشان میدهد که کپی کردن الواح قسمت بزرگی از برنامه آموزشی بوده چنانچه تنبیه و جایزه روشی برای بهتر انجام دادن این کار بوده است.
هر مرد فقط اختیار داشت با یک زن ازدواج کند اما میتوانست برای خود صیغه هایی داشته باشد و زنان نسبت به دارایی خویش خق مالکیت داشتند و میتوانستند قراردادهای بازرگانی منعقد کنند. هرچند صیغه بجای ازدواج نامحدود محسوب میشد، مردانی که قصد [روسپیگری در معابد]۱۷ را داشتند داغ علامت کوچکی به او میزدند. طلاق (که شامل مراسم برش گوشه لباس قبل از گواهی بود) در چند حالت مجاز بود، از قبیل ناتوانی در حامله شدن، ولی در این زمینه اطلاعات کمی وجود دارد. فرزند خواندگی زیاد رواج داشت ، بدلیل تداوم نام خانوادگی. فرزندان میبایست بشدت احترام والدین خود را داشته باشند، چرا که خطر محروم شدن از ارث یا فروخته شدن آنها را تهدید میکرد، به مقدار کمتر لازم بود تا احترام یک برادر یا خواهر بزرگتر را نیز داشته باشند.
[(مترجم:) ۱۷ : مراسم مقدس مذهبی آمیزش جنسی که در معابد باستانی به عنوان بخشی از عبادت شرعی معمولا با یک الهه و ربهالنوع انجام میشده است و هدف از این مراسم ارتقاء باروری زمین بوده است / مراسم باستانی ازدواج بین خدا و یک الهه / برای کسب اطلاعات بیشتر بهhttp://en.wikipedia.org/wiki/Sacred_prostitution مراجعه نمایید]
بردهداری رواج داشت ولی با این حال بردهها تا حدی تحت حمایت قانون بودهاند. همچنین بردهها میتوانستند دادوستد کنند، قرض بگیرند، و حتی میتوانستند آزادی خود را بخرند. اکثریت بردهها اسرای جنگی بودند، همچنین آنها شامل بودند از تبهکاران، بدهکاران، فرزندان بردگان و آنهایی که توسط والدین خود فروخته شده بودند. یک برده معمولاً ۲۰ «شِکول-shekels» قیمت داشته است، کمتر از یک الاغ. هر کس ممکن بود سرانجام یک بره شود، براستی این یک نظام طبقاتی و زناشویی متداول میان بردگان و مردم آزاد بود. زنان را جهت صیغه کردن خرید و فروش میکردند ولی گاهی اوقات در قراردادها به آنها این امکان را میدادند که با بردههای دیگر ازدواج کنند.
نام «سومر» از یک نام «بابلی» در قسمت جنوبی «بابل» مشتق شده است. سومریان در حقیقت کشور خود را «کِنگای-«Kengi («سرزمین متمدن») و خودشان را «سِگیجا-«Saggiga («سر سیاهان» و یا شاید «سر طاسان») نامیدهاند. زبان نوشتاری سومریان به صورت حکاکی بر روی لوحههای گِل رُس آغاز شده است و شاید از خط هیروگلیف مصریان الهام گرفته است. به طور کلی عقیده بر این است که سومریان خط خود را حدود ۳۴۰۰ پ.م از روی برخی از ابتدایی ترین نوشتههای «اوراک» احیا کرده اند، که پیش از آن خطی پیشرفته با بیش از ۷۰۰ نشانه بوده است و این خط تصویری بر دیگر زبانهای نوشتاری وارد شده است، از قبیل خط «ایلامی» و خط تمدن «درۀ ایندوس-Indus Valley»، تمدنی که در پاکستان و قسمتهایی از افغانستان و شمال هند در حدود ۲۵۰۰ تا ۱۷۵۰ پ.م ظهور کرده است. نشانههای نقش بسته بر روی ظروف سفالی دره ایندوس که به تازگی در حفاریهای «هراپا» یافت شده است نشان میدهد قدیمیتر از نوشتههای سومریان هستند (۳۵۰۰ پ.م)، اما نه به صورت پیشرفته. حدود ۲۰۰۰ پ.م سومریان به تجارت کالاهای خود میپرداختند، هرچند غیر مستقیم با «دره ایندوس». بعد از انحطاط تمدن دره ایندوس، این تمدن بدست فراموشی سپرده شد تا اینکه نشانههایی از آن در دهه ۱۹۲۰ یافت شد.نمونهای معتبر از «اور»
هر یک از ایالتهای سومر تحت اداره معبدی ویژه یکی از خدایانِ [معبد جامعشان]۱۸ بوده است، که حدود دو سوم از سرزمین را در بر میگرفته است. هر خدا بعنوان یک چیز خوش یمن برای هر شهر محسوب میشده است، و هر کاری که بدست سربازان هر شهر انجام میشد غالبا بصورت مستعار به خدای آن شهر نسبت میدادند. معبد جامع بزرگ در اوراک قرار داشت، که غالبا پایتخت و رأسالمال سومر بوده است، هر چند در رقابتی شدید با دیگر شهرها بوده، مخصوصاً اور و شهر اکدی کیش. هرچند نپور هیچگاه پایتخت نبوده، ولی هیچ پادشاه رسمی برای آن در نظر گرفته نشده است بدون آنکه توسط آن شهر منتفی شده باشد. در بیشتر مناطق مرکزی سومر و اکد، هشتاد درصد از تمام نوشتجات سومریان در حفاریهای نپور یافت شده است.
[(مترجم:) ۱۷ : یعنی از تصاویر و نشانههای مستقیم استفاده نمیشد]
حدود ۲۹۰۰ پ.م، خط مصور سومریان به خط سادهتری که به خط میخی معروف است مبدل شد، که به دلیل خطهای کوچک گُوه مانند این نام را بر آن نهادهاند. خط میخی نوشتاری [غیرمستقیم]۱۸ بود، و جای خط مصور را گرفت. عقیده بر این است که این خط اولین خط کامل محسوب میشود، اگرچه برخی از باستانشناسان معتقدند که سنگ نبشتههای یافته شده در مقبره پادشاه عقرب، نخستین پادشاه مصر، مورخ ۳۴۰۰ تا ۳۳۰۰ پ.م، شایستگی یک خط نمادین را دارد از این رو بر خط سومریان مقدمتر است. قبل از فراگیر شدن خط میخی سومریان این خط در سه نوع مختلف در میان آنان رواج داشت. برخی از این خطها که خودشان آن را «اِمگِیر» نامیدهاند تا به امروز باقی ماندهاند: حروف سومری «مایاکو» (درهم / آشفته/مست) و «کول» (سرمه) مربوط به «کاخال» عِبری (رنگ/رنگ کردن/زینت دادن) و «الکَحل» عربی (سرمه) هستند، که امروزه آن را «الکل» (-مایع- مست کننده) نامیدهاند. به عنوان مثال واژۀ سومری «کِنوبی» (دوتایی تپیدن (احساسات)) ریشه واژه امروزی «کَنوبیس» (حشیش) میباشد.
[(مترجم:) ۱۸ : معبدی برای تمام خدایان]
ارابه سومری، ۲۸۰۰ پ.م
یک لوحه متعلق به نپور