شبی که خانم استار هرگز از یاد نبرد

alien-sd2

در ۱۶ دسامبر ۱۹۵۷ در اولد سای بروک، کنتیکت، خانمی بنام الیزابت استیر، یک معلم بازنشسته و دارای مدرک فوق لیسانس از دانشگاه ییل، گزارشی از مشاهداتش از یک شی پرنده ناشناس را به محققان مرکز NICAP ارائه نمود. او که دوران بازنشستگی اش را در مزرعه خود می گذراند می گوید ،ساعت دو بعد از نیمه شب بود که تصمیم گرفتم بخوابم، همانطور که داشتم تختخوابم را آماده می کردم، نوری از داخل پنجره توجهم را جلب کرد، سریع بطرف پنجره رفتم، انگار تمام حیاط خانه و مزرعه مثل روز روشن شده بود .

کمی که گذشت دیدم یک شی بسیار بزرگ تقریبا به اندازه یک هواپیمای بوئینگ درست در ببیست متری پنجره ایستاده است . ابتدا فکر کردم هواپیما است اما به هیچ وجه شبیه هواپیما نبود ،یک شی سیگار شکل بدون بال، شما یک لوله بزرگ به قطر هواپیمای بوئینگ را در نظر بگیرید، رنگش خاکستری متالیک و دو پنجره گرد در جلو آن دیده می شد، آنقدر بزرگ بود که من فقط می توانستم آن دو پنجره را ببینم . از پنجره داخل تا حدودی دیده می شد ، کاملا خالی بود، نه صندلی بود و نه دستگاهی، در همین اثنا دو موجود از کنار پنجره عبور کردند .

الیزابت استیر

آنچه دیدم باورم نمی شد، موجوداتی با سرهای مثلثی و مکعبی به رنگ نارنجی و قرمز ، شانه های شان دیده می شد، اما نتوانستم دستان شان را ببینیم بنظر می رسید ،لباس های چسبان آبی رنگی پوشیده بودند که برق می زد. در همین هنگام یک موجود دیگر دیده شد و وقتی خانم استار سرش بیشتر جلو برد تا بهتر ببینید ناگهان پنجره شی تار و مه آلود شد، سپس نوری شدید از شی منتشر شد طوری که چشمانش را زد، او بسرعت از خانه بیرون رفت تا بتواند بهتر آن شی را ببیند وقتی به بیرون رسید و تقریبا در بیست متری شی قرار گرفت تازه متوجه شد چه خبر است. یک شی بسیار بزرگ ،به اندازه دو یا حتی سه هواپیمای بوئینگ، آنچه را که می دید باور نمی کرد .

چند بار به خودش سیلی زد ببیند خواب که نمی بینید ناگهان، دید یک آنتن از بالای شی خارج می شود و به بالا می رود. تمام این اتفاقات بدون کوچکترین صدایی روی می داد و شی کوچکترین حرکتی نمی کرد. آنتن آنقدر بالا رفت که او دیگر آنرا نمی توانست ببیند، انگار به نقطه ای در آسمان متصل شده بود. در این هنگام شی شروع به بالا رفتن نمود و آنتن دوباره شروع به پایین آمدن نمود.در یک آن شی با سرعتی عجیب جمع شده و تبدیل به یک لوزی یک در یک متر شده و آرام مثل یک بادکنک به بالا رفت .

در همان حال آن لوزی با سرعت بیش از اندازه ای شروع به چرخش نمود و در همان حال از آن رنگ های متنوعی ساطع می شد ، رقص نور شدید باعث می شد آن محیط هر ثانیه یک رنگ باشد، خانم استار می گوید از شدت چرخش شی و رنگ های مختلف آن نوعی حالت گیجی به او دست داد و وقتی بحال عادی رسید، هیچ اثری از شی نبود . متاسفانه، در آن فصل سال خانم استار تنها فرد موجود در آن مزرعه بود، به گفته او اگر هر کس در آنجا بود صددرصد آن شی را می دید، متخصصان NICAP همگی متفقا اذعان نموده اند که خانم استار در ادعاهایش کاملا صادق بوده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *