طرز استفاده از این ذهن اعجاب انگیز را بیاموزید

ذهن

ذهن

هر فکری که پیوسته در ذهن حفظ شود یا هر اندیشه ای که با تمرکز بر آن کار کنیم و به ضمیر ناخودآگاه انتقال یابد، اغلب جذب ویژگی هایی در ذهن می شود که بیشتر به آن ها شباهت دارد.

از آنجا که یک اندیشه شبیه بذری است که در خاک کشت می شود، محصولی از جنس خود تولید می کند، چند برابر می شود و رشد می کند.

بنابراین بسیار خطرناک است که افکار مخرب را به ذهن راه دهیم، این اندیشه ها دیر یا زود باید از طریق اقدامی فیزیکی تخلیه شوند.

از طریق اصل تلقین به خود، یعنی فکری را در ذهن نگاه داشتن و بر آن متمرکز شدن، هر فکری به عمل تبدیل می شود.

به کمک این اصل ذهن انسان می تواند از شر تمایلات ویرانگر خلاص شود و پیوسته به تمایلات سازنده توجه داشته باشد. ویژگی های ذهن انسان نیازمند آفتاب برای رشد و نمو است.

تنها راه رشد ویژگی ذهن این است که برآن متمرکز شوید، درباره آن فکر کنید و از آن ها در جهت کارهای خیر و درست استفاده کنید.

ضمیرناخودآگاه, مسیر زندگیتان را مشخص می کند

ذهن شما مانند کوه یخ است و قدرت آن در بخشی است که قادر به دیدن آن نیستید.

تمام افکار و احساساتی که تا کنون داشته اید, اینجا در ضمیرناخودآگاه شماست و همین ضمیر ناخودآگاه است که مسیر زندگی شما را تعیین می کند.

بنابراین پرسش این است: “چگونه می توانیم ضمیر ناخودآگاه خود را برای تعیین و جذب خواسته هایمان, برنامه ریزی کنیم؟”

احساسات, ضمیر ناخودآگاه را از نو برنامه ریزی می کند.

“نویل گدارد” نویسنده و سخنران قرن بیستم, در کتابی با عنوان “راز در احساس است”, چنین بیان کرده است:

“ایده ها و اندیشه ها به وسیله احساسات بر ضمیر ناخودآگاه, نقش می بندند.

هیچ ایده ای نمی تواند بدون احساس شدن, به ضمیر ناخودآگاه معرفی شود.

ضمیرناخودآگاه منبع آفرینش است, این ضمیر هرگز ایده های دریافتی را تغییر نمی دهد, بلکه به آن ها شکل می بخشد.”

شما با حس کردن آنچه در آرزویش هستید, ضمیر ناخودآگاه خود را تحت تاثیر قرار می دهید.

برای رسیدن به ثروت, موفقیت و عشق, ابتدا باید حس فرد ثروتمند را تجربه کنید, موفق بودن را حس کنید و احساس محبوبیت داشته باشید.

برای به دست آوردن هر چیزی, باید ابتدا آن را احساس کنید.

برای ایجاد هر تغییر در زندگی, ابتدا باید زندگی پس از تغییر را احساس کنید.

گاندی می گوید: “ما باید خودمان تغییر باشیم که آرزوی دیدن آن را داریم.”

ضمیر ناخودآگاه به راهنمایی نیاز دارد

حکیمان شرق, ذهن را به میمونی بازیگوش تشبیه می کنند, که دائما در حال بازی از این شاخه به آن شاخه می پرد.

اگر ذهن آگاهتان به ضمیر ناخودآگاهتان دستور ندهد که چه بکند, ضمیر ناخودآگاهتان هر جا که بخواهد می رود.

برای مثال نوجوانی که به یک گروه بزهکاری پیوسته است, به دنبال دستور گرفتن از سر دسته گروه است و مطابق دستورات عمل می کند.

ضمیر ناخودآگاه هم به همین صورت است, در صورتی که او را راهنمایی نکنید و به او دستور ندهید, ممکن است خرابی هایی را به بار آورد.

برای اینکه ضمیر ناخودآگاهتان را راهنمایی کنید, لازم است کانال های ارتباطی میان ذهن آگاه و ضمیر ناخودآگاهتان ایجاد کنید.

این کانال های ارتباطی را می توانید در سکوت و آرامش به وجود آورید و از روش تمرکز و مدیتیشن استفاده کنید.

بهره گیری از قدرت باورها

باورهایی که در اینجا درباره شان صحبت می کنیم با باورهای دینی و مذهبی تفاوت دارند, منظور ما باورهایی کلی درباره تجربه شما, از زندگی است.

اگر اجازه به رشد باورهایتان بدهید, می توانند باعث مرگ یا زندگی تان شوند, آنها می توانند شما را سالم, ثروتمند و خوشحال کنند و همزمان می توانند شما را بیمار, فقیر و بیچاره نگه دارند.

این باورها, رفتارهای شما را شکل می دهند.

باوری مانند, “من خوب حرف می زنم” می تواند باعث شود از جملاتی که به زبان می آورید, لذت ببرید.

همانطور که صاحب باورهای مثبت و انگیزه بخش هستیم, گاهی نیز باورهایی منفی موجب ناتوانی و بدشانسی ما می شود.

دقت داشته باشید که, باورهای محدود کننده, هنگامی که بیش از اندازه از کلماتی مانند “نمی توانم, مجبورم, نباید و نمی توانستم” استفاده می کنید, ممکن است, در کمین شما باشد.

همانطور که هنری فورد می گوید: “کسی که فکر می کنم می تواند, پس می تواند و کسی که فکر می کند, نمی تواند, پس نمی تواند”.

۱۰ نکته ای که درمورد قدرت تلقین باید بدانید

۱- ضمیر ناخودآگاه تلقین پذیر است و براساس تلقینی که به آن می شود, خواه درست یا نادرست, واکنش نشان می دهد.

۲- تلقین یکی از راه های موثر و کارآمد برای ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است.

۳- بهترین زمان استفاده از قدرت تلقین, قبل از خواب و یا بعد از بیدار شدن است.

۴- هر چیزی که بیشتری تکرار شود بصورت عمیق تر در ضمیرناخودآگاه هک می شود.

۵- استفاده از جملات تاکیدی درواقع استفاده از قدرت تلقین است.

۶- اگر بجای استفاده از جملات مثبت دائما جملات منفی را تکرار کنید, آن ها تبدیل به تلقین منفی می شوند, مانند ترس از بیماری لا علاج.

۷- از قدرت تلقین می توانید به حالت های نوشتاری و گفتاری استفاده کنید.

۸- برای اصلاح باورهای قبلیتان تنها کافی اطلاعات مثبت جدید را بارها و بارها تکرار کنید.

۹- اگر بتوانید بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه هماهنگی خوبی را ایجاد کنید, می توانید به خواسته هایتان برسید.

۱۰- با استفاده از قدرت تلقین می توانید باورهای نادرست و محدود کننده خود را از بین ببرید.

همانطور که هنری فورد می گوید:

“کسی که فکر می کنم می تواند, پس می تواند و کسی که فکر می کند, نمی تواند, پس نمی تواند”.

جهان بیرون، جهان درون

اغلب ما، زمانی که تاب و تحمل درد و رنج بیشتری نداریم، در مسیر رشد و تکامل قدم بر می داریم.

کارل یونگ، آن بخشی از شخصیت ما که روابط ما را به بن بست می کشاند، روح مارا می کشد و مانع از تحقق رویاهایمان می شود را “سایه” می نامد.

سایه، شامل همه ویژگی های شخصیت ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم، سایه جنبه از وجود ماست که اعتقاد داریم، پذیرفتنی نیست.

نیمه تاریک وجود در اعماق ما دفن شده است و از دید ما و سایرین پنهان شده است. پیامی که از آن دریافت می کنیم، ساده است: “من ایرادی دارم، من خوب نیستم، من دوست داشتنی نیستم، من ارزش ندارم!”.

بسیاری از ما مضمون این پیام ها را باور می کنیم و فکر می کنیم اگر به اعماق وجود خود نگاهی بیندازیم، با موجودی وحشتناک روبرو خواهیم شد و در نتیجه از ترس رویارویی با شخصیت غیر قابل تحملمان، از بررسی دقیق تر خود طفره می رویم.

معمولا زمانی با سایه های خود روبرو می شویم، که آن را به دیگران نسبت می دهیم.

به جای سرکوب کردن سایه هایمان، باید با جنبه هایی که از آن ها وحشت داریم، مواجه شویم و آن ها را در آغوش بگیریم.

سایه راز تغییر و دگرگونی را در بردارد، راه حل در سایه نهفته است.

نیروی تلقین به خود

ضمیرناخودآگاه نمی تواند فرق بین چیزی که به راستی به شکل مادی وجود دارد و چیزی که به روشنی تصور می شود, را تشخیص بدهد.

زمانی که این تصویر در ضمیرناخودآگاهتان کاشته شود, این تصویر به صورت خودکار در تمام جسم تان به صورت عمل بروز خواهد کرد, عمل به دنبال فکر می آید.

نه تنها در ارتعاش متفاوتی خواهید بود, بلکه شروع خواهید کرد به جذب هر چیز دیگری که در ارتعاش هماهنگ با افکارتان است.

نمی توانید هم به الگوهای محدود کننده سابق فکر کنید و در عین حال موفقیت کامل را هم جذب نمایید, این قانون جذب است.

ضمیرناخودآگاهتان هیچ وقت نمی خوابد, اما ضمیر خودآگاهتان به خواب می رود.

بنابراین آخرین افکاری که در شب, پیش از اینکه به خواب بروید در ذهن تان دارید, آن چیزی است که در اختیار ضمیرناخودآگاهتان می گذارید تا تمام شب به آن بپردازید.

در نتیجه یکی از بهترین زمان ها برای تجسم افکار جدیدتان, هر شب زمان خواب است.

قدرت تلقین

به واسطه افکار غالبی که اجازه می دهیم که وارد ذهنمان شود, هر یک از ما تبدیل به چیزی می شویم که الان هستیم.

ضمیر ناخودآگاه مانند زمین حاصلخیزی است که اگر بذرهای محصولات مطلوب تر در آن کاشته نشود, علف های هرز به وفور در آن رشد خواهد کرد.

خود تلقینی عاملی کنترلی است که از طریق آن می توان افکار خلاقانه را به صورت اختیاری به ضمیر ناخودآگاه منتقل کرد.

بهترین زمان برای بهره گیری از نیروی ضمیر باطن برای جواب گرفتن از ایده ها و دریافت الهامات, لحظات قبل از خواب است.

به این دلیل که شخص در این دقایق آمادگی استراحت و آسودگی جسم و جان را پیدا می کند و تنش ها را از خود دور می سازد.

اجازه دهید درخواست شما در ضمیر ناخودآگاه ثبت شود و به دنبال راه حلی برای آن باشد.

ضمیر ناخودآگاه تلقین پذیر است و براساس تلقینی که به آن می شود, خواه درست یا غلط واکنش نشان می دهد.

اگر بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه, درمورد هدف یا خواسته ای, هماهنگی وجود داشته باشد, منجر به تجلی خواسته ها می شود.

دو روش برای فعال کردن ضمیر ناخودآگاه

به دو طریق می توانید, ضمیر ناخودآگاه خود را فعال کنید.

اول:

باید برای دستیابی به هدفتان از تمرکز فراوانی بهره مند شوید, با تمام وجود به کاری که می کنید, دل بدهید, به آن فکر کنید و همه روزه آن را مرور کنید.

هر کاری را که می توانید انجام دهید تا شما را به هدفتان نزدیک کند.

وقتی متعهد و مصمم می شوید که برای دستیابی به هدفتان بکوشید, انواع خوش اقبالی ها و همزمانی ها برای شما اتفاق خواهد افتاد.

اشخاص از جاهایی که انتظارش را ندارید, بر سر راهتان سبز می شوند, افرادی به شما زنگ می زنند و پیشنهاد کمک می دهند که حتی فکرش رو هم نمی کردید.

به ایده ها, نقطه نظرات و اطلاعاتی دست پیدا می کنید که قبلا آن را نمی دانستید, ایده ها و فرصت هایی پیدا می کنید که شما را سریع تر به جانب خواسته هایتان به حرکت در می آورد.

دوم:

بطور کامل در شرایط آرمیدگی قرار بگیرید و ذهنتان را در جایی دیگر, سرگرم کنید.

برای مثال, زمانی که به تعطیلات می روید, اغلب به قدری درگیر فعالیت های دیگر می شوید که به اهداف و مسائل خود توجه نمی کنی.

بنظر می رسد هر چه بیشتر در حالت آرامش قرار بگیرید و رها سازی کنید, ضمیرناخودآگاهتان با سرعت بیشتری ایده های لازم را در اختیار شما قرار می دهد.

برای دستیابی به هر هدف, باید از هر دو طریق پیشنهادی استفاده کنید.

ابتدا با تمام وجود روی هدفتان تمرکز نمایید و متعهد شوید که از تمام انرژی خود برای حل مسئله استفاده می کنید.

سپس اگر هنوز راه حلی نیافته اید, باید ذهنتان را جای دیگری, درگیر کنید و رها سازی کنید و موضوع را به کلی فراموش نمایید تا اینکه در بهترین زمان به جواب خود برسید.

قلمرو بیکران فکر

فکر انسان با بیکران و نامتناهی مرتبط است و به آن پیوند خورده است.

فکر است که به عالم حکمفرمایی دارد.

رالف والدوامرسون, فیلسوف نامدار نیز گفته است: “فکر در اختیار کسانی است که بتوانند آن را به درستی بکار گیرند.”

از سویی گفته اند: “هرچه را احساس کنید, همان را نیز به سوی خود جلب خواهید کرد و خود را هر گونه تصور نمایید, همان خواهید شد.”

امرسون نیز گفته است: “آدمی محصول تفکر روزانه خویش است.”

روح, آسمانی و ملکوتی است و یکی از استعدادها و توانایی های او فکر کردن است.

زمانی که افکار خدایی باشند, قدرت آفریدگار, آن را با خیر و خوبی عجین می کند.

یاد بگیرید که به افکارتان احترام بگذارید, به خاطر داشته باشید که موفقیت و شادمان, آرامش روح و پیشرفت های زندگی توسط اندیشه های عادی و روزمره شما صورت می گیرد.

اندیشه های ما, همان نوسانات و ارتعاشات مغزی با نیروی مشخص می باشند و اعمال انسان جلوه های برآمده از تفکر عادی ما هستند.

پس افکار و ایده های آرامش, اعتدال, درستکاری و عشق را به سر راه دهید تا اعمال ظاهری تان نیز با نیات و اندیشه های باطنی تان همخوانی و هماهنگی داشته باشد و طرح های فکری تان را آشکار سازد.

فراموش کنید

اگر روش های مختلفی را برای پیدا کردن راه حل مشکلتان امتحان کرده اید, اما همچنان راه حل مورد قبول خود را پیدا نکرده اید, گام بعدی در تفکر را بردارید, شهود و کمک از ضمیرناخودآگاه.

رها کردن اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه و فراموش کردن آن برای مدتی می تواند مفید باشد.

ذهن خود را بصوت کامل درگیر موضوع دیگری کنید, در این زمان وقتی مشغول کار دیگری هستید, ذهنتان بطور ناخودآگاه روی حل مشکل کار می کند.

افراد بسیاری دریافته اند که وقتی در حل مشکل یا اتخاذ تصمیمی, به بن بست رسیده اند, سپردن تمام مسئله به ضمیر ناخودآگاه و تنها خواستن “جواب” از آن بسیار کمک می کند.

زمان مناسب برای انجام این کار, درست قبل از خواب است.

گاهی با جوابی روشن از خواب بیدار می شوید, در مواقعی دیگر به شرطی که ذهن خود را به موضوعات دیگر مشغول کنید, پاسخ در زمان مشخصی به صورت کامل هویدا می شود و متوجه می شوید که باید چه کاری انجام دهید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *