علائم و نشانه های به جا مانده از موجودات بیگانه بر زمین – اسرار قوم مایا قسمت دوم

مایا

تصویری از شهر پالنکه

در قسمت قبل در مورد مکان ها و ماهیت تاریخی و اتفاقات عجیب و غریب به وجود امده در قومیت مایا را بازگو کردیم.

استناد به اخرین گفته ها در مطلب قبلی:

اما برای قرنها، این لو حه های یافته شده در امریکای مرکزی .قابل ترجمه شدن نبودند ،سپس در سال ۱۸۸۰، کتابدار آلمانی و زبانشناس .ارنست فورتسمن” کُد آن را شکست” ،”ارنست فورستمن” کتابداری بود در “درسدن” ،او در میز خودش یکی از چهار کتب مایاها نسخه خطی درسدن” را نگهداری می کرد”

اون یک ریاضیدان برجسته بود و شدیداً هم منطقی و با بینشی خارق العاده و در همان زمانی که نمیتونست یک کلمه از هیروگلیف مایاها رو هم بفهمه اما قادر به خواندن خط مایایی بود هیروگلیف مایاها بسیار ضخیم هست چون در واقع از دو قطعه تشکیل شده نوشتاری لوگویی است لوگو گرف” در واقع تصاویریست” که معرف کلمات هستند ،مثلا “بالام” که میشه “یوزپلنگ”(جَگوار) میتونه فقط به صورت سر یک یوزپلنگ تصویر بشه از طرف دیگر، ما این عبارتهای آوایی رو هم داریم و اینها گلیفهایی هستند که صدا رو بیان می کنند طبق تفسیر ،پله های هیروگلیفی ،پله های هیروگلیفی بلکه مبین منشاء حکام باستانی مایاهاست

پله های هیروگلیفی

مایا

پله های هیروگلیفی

این هیروگلیفها بسیار مرتبط به اموریست که دغدغه درباریان محسوب می شود که آن هم سلسله و دودمان و نژاد شاهان بوده آنها از روش معمول خود فراتر رفتند که بتوانند نشان بدهند چطور با نیاکان و خدایان نیاکانشان مربوطند تا قادر به حفظ حق حکمرانی خودشان باشند این یک تصویریست که من از “مجسمه “کاشاک لاهون اوباک کاویل یعنی سیزدهمین حاکم “کوپان” گرفته ام.

از روبرو، به خوبی تصویر شده و بعد می بینید که این مجسمه از پهلو حاوی یک نوشتار هیروگلیفیست فکر نمی کنم که مردم عادی قادر به خواندن آن بوده باشند اما همه نخبگان قادر به این کار بوده اند.

و همچنین شخص شاه بنابراین شاه یا هر نخبه دیگری،می توانسته مردم را تحت تاثیر قرار بدهد . و بگوید : این نشان از نیمه خدا بودن شاه ما و قدرت اوست تا رابطی بین ما و آسمانها باشه .

اما منبع قدرت و اعتبار کشیشان و شاهان مایایی چه بود؟ آیا این هیروگلیفها آشکار کننده حقیقتی غیر زمینی از اصلیت آنها طبق روایت خود مایاهاست؟ نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که پاسخ این سوال، مثبت است .

چیزی که ما امروز باید بهش توجه داشته باشیم این هست که اصلاً کاهن(کشیش) از کجا ریشه گرفته؟ و این ریشه چیزی نبوده به جز ،دسیسه های اولیه کاهنان که خودشون رو در تماس با فرازمینی ها معرفی می کردند .

و به همین دلیل هم مورد احترام بودند نیاکان ما، فکر می کردند که اینها خدا هستند چون از راز و رمز پشت پرده این ملاقاتها خبری نداشتند ،اما وقتی موضوع روشن میشه می بینیم که این تنها یک سوءِ تفاهم بزرگ بوده و راهی برای نشاندن مردم عادی سرجایِ خودشان در ابتدا، اولین حکمرانان همان خدایان بودند همان فرستاده های واقعی از آسمان یا همان فرازمینیها ،اما بعدها، کاهنان و حکام نام این خداهای باستانی را رویِ خودشان گذاشتند .

تا بتونند یک رازآلودگی و نوعی دسیسه پیرامون خودشان ایجاد کنند چون مردم عادی به این شکل براشون هدیه می آوردند طلا و انواع فلزات دیگر و همه جور هدایا همانطور که ،قرنهای پیش از این هم برای خدایان واقعیشان انجام داده بودند .

بنابراین واقعاً یک جور توطئه در کار کشیشان و شاهان بوده . هیروگلیف مایاها به روشنی می گه که مایاها واقعاً درباره وجود موجودات غیر زمینی متقاعد شده بودند و باور داشتند که این موجودات خودشان را دائماً در یک دوره هایی از زمان آشکار می کنند شاید بتوان شواهد بیشتری از باورهای مایایی درباره وجود فرازمینی ها را در آیینهای روزانه قربانی های آنها یافت متخصصین بر این باورند که اهدایِ خون، نوعی رفتار عبادی برای حکام مایایی بوده است که به فرستاده های خدایان منتسب بوده اند .

قربانی کردن قوم مایا

ما می دونیم که مایاها قربانی می کردند ،چون وقتی اسپانیائیها از راه رسیدند هم آنها به همین کار مشغول بودند ما تصاویری رو در نقاشیهای دیواری و سفالینه ها و در مجسمه هایی داریم که نشان می ده مردم خود و دیگران را قربانی می کردند.

مایاها یک مجموعه معابدی داشتند که در رابطه با خداهای آسمانی اونها بود و حاکمان اونها هم قرار بود فرستاده های خدا باشند و معتقد بودند که این خدایان امر به قربانی شدن می کنند .

و خون اونها و خون پادشاهانشان هم بهترین قربانی برای خدایان محسوب می شد بعدها، مایاها شروع به اسیر گرفتن کردند خصوصاً اسیرهای سلطنتی تا خون آنها را به خدایان اهدا کنند.

قربانی کردن افراد بلند پایه توسط قوم مایا

مایاهای باستان در انتظار خدای “جگوار”(یوز پلنگ) بودند که از جای دیگری به زمین آمده و اونها رو خلق کرده بودند و حالا به تلافی اینکار، آنها خودشان را ملزم میدانستند تا برای این خدایان جگوار قربانی کنند مشخصاً هم این هدیه، اهدای “قلب” بوده می تونستید صدها نفر اگر نگوییم هزاران نفر را ببینید که می گرفتند و به بالای این اهرام می آوردند و واقعاً قربانی می کردند.

مطمئناً یک باور قطعی وجود داشته که مایاها اون رو در رابطه با خدایان می دونستند و معتقد بودند ،که به نوعی این قربانی انسان خدایان رو به زمین بر می گردونه احتمال زیادی هست که این تمدن ،که ظاهراً تربیت شده بود خوی وحشیگری هم داشته و این هم روش اونها برای هدیه کردن تحفه به خدایان بوده اهدای خون، چیزی نبوده مگر یک حرکتی از روی ناچاری برای برگرداندن فرازمینیها چون یک چیزی کاملاً روشن هست : در تک تک فرهنگهای باستانی یک قول بازگشت این خدایان در آینده وجود داره اهدای خون، چیزی بوده که ما انسانها خودمون اون رو ابداع کردیم .

چون نمی فهمیدیم چیزی که با اون روبرو هستیم فقط مسافران فضایی بوده اند نه خدایان.

اما چرا مایاها فکر می کردند که با خدایانشان ارتباطی خونی دارند؟ آیا ممکن است که شواهدی در DNA آنها وجود داشته که شاهان مایایی را در شمار موجودات غیر زمینی محسوب کند؟ همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی هم به آن معتقدند؟ در اینصورت، آیا ممکن است که میهمانان غیر زمینی نقش شاهان مایایی را به عهده گرفته باشند؟ ،شاید پاسخ را بتوان نه در مطالعه بقایای مایاهای باستان بلکه با مطالعه اسطوره هایشان دریافت .

شیکاگو، ایلینوی اینجا در کتابخانه “نیوبِری”، نسخه خطی مایایی معروف به “پوپول وو” نگهداری می شود .

مایا

پوپول وو

ترجمه تحت اللفظی آن ،” کتاب مردم” است مجموعه ایست از تاریخ سینه به سینه مایاها که در طول دوران منتقل شده است این کتاب خارق العاده که در اواسط قرن شانزدهم نوشته شده پرده از راز موضوعاتی همچون خلق اسطوره های مایایی بر می دارد پوپول وو” درباره پیدایش جهان می گوید” درباره این واقعیت ،که در ابتدا همه جا تاریکی بوده صحبت می کنه از یک دریای اولیه سخن میگه ،و بعد این آفریدگاران زن و مرد کلمه را بر زبان راندند ،و با خلق کلمه زمین و جانوران آن آفریده شدند داستانهاییست درباره نبرد بین خدایان و بعد هم خلقت جهان را به زمان حاضر و از طریق پادشاهان “کیچه” متصل می کنه این واقعاً کاملترین کتاب آفرینش مایاییست که ما در دست داریم اینها می گویند که یک قالب ایجاد شده موجودات الهی خودشان رو به شکل فیزیکی ظاهر کرده اند و تصمیم گرفته اند چه اتفاقاتی بیفته ،در مورد مایاها این انتخاب اونها بوده که ،مایاها در کنار مجموعه ای از سایتهای مقدس زنده بمانند.

بر اساس ترجمه هیروگلیف یافت شده در ،تعدادی از شهرهای باستانی مایاها کوکولکان”، یا مار بزرگ پردار” خدایی بوده است که دانش را به مایاها ارزانی داشته

کوکولکان خدای قدیمی مایاها

کوکولکان

کوکولکان

ما وقتی درباره خدایان مایاها صحبت می کنیم می دونیم که مهمترین خدای اونها، مار کلاهی و یا کوکولکان” بوده” مجسمه هاش رو در سرتاسر دنیای مایایی می بینیم او رو در کنده کاری های بزرگ روی سنگها می بینیم .کوکولکان” اغلب” به عنوان یک مار کلاه دار تصویر شده بعضی اون رو اژدها یا ماری بالدار توصیف می کنند .

این باعث میشه نتیجه بگیریم که “کوکولکان” ممکنه از آسمان آمده باشه مایاها در جنگل زندگی می کردند مایاها می دونستند که یک مار نمی تونه پرواز کنه اما این مار، می تونست قدیمی ترین تاریخ مایا می گه “کوکولکان ” استاد مایاهای اولیه بوده.

هشت پسر بچه را بین سنین ۸-۱۲ سال انتخاب کرده ،و به این هشت پسر بچه ریاضیات و نجوم و همه نوع علم رو آموزش داده و بعد هم “کوکولکان” ناپدید شده با این قول که در آینده ای دور بر میگرده این پسرها، اولین کاهنان و اولین استادان قوم مایا بودند.

بعضی از افسانه ها اشاره دارند به اینکه او از سوی سواحل خلیج پدیدار می شده و دانش خودش را در سراسر کشور منتشر می کرده حتی همین امروز هم در بعضی از فرهنگهای مایایی او به عنوان خدای بزرگی که همه این علوم و تمدن را به این نقطه از جهان آورده ، مورد احترام هست با اینحال هیچکس نمیدونه او که بوده و از کجا آمده .

به شکلی غریب، مجسمه های یک خدای مارگونه را می توان در سراسر دنیای باستان یافت “در هندوستان، کتاب شعر “ماهاباراتا جزئیات برخورد باستانی با “موجودی آسمانی را شرح می دهد، موسوم به “ناگاس این مارهای نیمه انسان و نیمه مار ۲۵۰۰ ساله تقریباً شبیه به “کوکولکان” مایایی هستند .

همچنین اسطور های چینی از هزاره پنجم پیش از میلاد نیز اژدهایی پرنده را توصیف می کنند که بسیار شبیه به خدای مارگونه امریکای مرکزیست ،برای مردم پیش از اینکاها در پرو ایده های مشابهی درباره شخصیتی مثل کواتزل کواتل” یا مار پرداری وجود داره” که آگاهی رو به ارمغان آورده و گفته شده که گاهی از آسمان فرود می آمده و بار دیگر تمدن و فرهنگ رو برای مردم امریکای مرکزی به ارمغان آورده یک گره رایج بین تمامی فرهنگهای باستانی امریکا درباره مار کلاهدار وجود داره …به طور مثال، چروکیها معتقدند که زمان ،یا همان تقویمشان بر مبنای مار زنگی هست که می تونند آن را در آسمان شب ببینند شاید این مثلاً یک صورت فلکی باشه بنابراین ایده مار یا افعی یا اژدها ، ایده کاملاً رایجی هست.

آنهم در بین تمامی فرهنگهای باستانی و نه فقط در بین مایاهای امریکای مرکزی مار در بسیاری از فرهنگها آورنده دانش و ابزار تمدن …مثل کار با فلزات و سایر ابزار دیگر بوده علوم خاص و وجوه معینی از زندگی این دانش رو هم به افراد معینی اعطا می کرد و این افراد را در مَناسبی قرار می داد .

تا با موقعیت اجتماعی خودشون بتوانند این دانش را به کل تمدن منتقل کنند همه این تمدنها از هم دور بوده اند در بعضی موارد، این فاصله هزاران هزار مایل بوده ،حالا چطور ممکنه که همه این جوامع با یک ایده ای نه فقط مشابه بلکه با قصه هایی یکجور سر و کار داشته باشند؟ آیا این واقعاً یک مار پرنده بوده؟ یا خدایانی بوده اند که شکل مار داشته اند؟

البته که نه این عدم درک تکنولوژی بوده یک نوع وسیله نقلیه را وسط آسمان می دیدند و کسانی از اون بیرون می آمدند که همان فضانوردها بوده اند و اینها فرهنگهای مختلفی رو به جوامع مختلف مردم آموزش می دادند آنهم به یک روش علمی این تصادفی نیست این شاهدیست بر حضور غریبه هایی باستانی در روزگاری دور وهیچ چیز دیگری به جز این نیست .

آیا افسانه های باستانی خلقت و حکایات ،خدایان مارگونه پرنده حقیقتاً تفسیر برخورد واقعی میهمانان فرازمینیست؟

همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی مدعی آن هستند؟

در اینصورت، آیا ممکن است که همین مسافران آسمانی ابزار و دانش را در اختیار مایاها نهاده باشند تا به پیشرفت تمدن آنها کمک کرده باشند؟ شاید بتوان شواهد بیشتر را در نگاه به ارتباط عمیق مایاها با ستاره ها به دست آورد “در ایالت مکزیکی “یوکاتان ویرانه های شهر باستانی مایایی “چیچن ایتزا ” واقع شده است.

معبد کوکولکان، چیچن ایتزا

چیچن ایتزا شهر مهم مایاها

،در اینجا و در قرن دهم مایاها بنایی را احداث کردند :که معروف شد به “رصد خانه “اِل کاراکول چهار در ورودی در پایین وجود داره که می تونه به عنوان نقاط رصد مورد استفاده بوده باشه و تعدادی هم پنجره در بالا داشته که البته بیشترشان از بین رفته اند فقط دو تا و نصفی از آنها باقی مانده اما با دقت به اونها میشه دید که قطعاً رو به خورشید و احتمالاً رو به ماه هستند .

نشانه هایی هست که مبین این هست که می تونسته برای بررسی ستاره ها و سیارات مورد استفاده بوده باشه آنها خصوصاً حرکات ونوس، و فازهایی از ماه و ماه گرفتگیها را دنبال می کرده اند .

ما این رو می دونیم ، چون کتابی در اختیار داریم که اینها رو ثبت کرده بیشتر محققین متفق القولند که از ۲۵۰ تا ۹۰۰ پس از میلاد مایاها، پیشرفته ترین منجمان دوران خود بوده اند .

اما چرا با این دقت، فضا را زیر نظر داشتند؟ اما چرا با این دقت، فضا را زیر نظر داشتند؟ مایاها در زمینه رصد آسمان ،و در زمینه تقویمی که آن را دنبال می کردند بسیار پیشرفته بودند .توانایی درک اینکه: ونوس” به عنوان ستاره صبح” ،و “ونوس” به عنوان ستاره شبانگاه در واقع یک ستاره است در تاریخ بشر بسیار نادر بوده این دو اغلب به عنوان دو جرم سماوی متفاوت قلمداد شده اند .

توانایی آنها در ردیابی دوره های آسمانی نشان دهنده پیشرفته بودن آنهاست .

مایاها تنها مردمی بودند که سیستم ریاضیات مورد استفاده امروز ما را ابداع کردند که ما به آن “مکان ارزش و صفر” می گیم ،استفاده از مکان ارزش و صفر به شما این امکان رو می ده تا بتونید محاسبات عظیم رو انجام بدید ارقامی بسیار بسیار بزرگ.

این مردم احتمالاً قادر به محاسبه چیزهایی در هزاران سال پیش از این بوده اند آیا مایاها چنین نجوم و ریاضیات پیشرفته ای را خود فرا گرفته بودند؟ یا آنطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند حکام برگزیده مایایی از کمک مسافران فضایی بهره می گرفته اند؟

مایاها به طور مثال از حوزه گردش سیاره ونوس در منظومه خورشیدی ما چنان آگاه بودند ،که با یک چرخه ۶۰۰۰ ساله فقط چند ساعت اختلاف داشته اند .

مایاها خودشان هم ۶۰۰۰ سال دوام نیاوردند بنابراین وقت کافی نداشتند که بفهمند طی ۶۰۰۰ سال محاسباتشان درباره ونوس درست بوده یا نه چون اطلاعاتشان را از خدایان می گرفتند .

تقویم مایایی

اساطیر مایا و اسکیموها

بیگانگان باستانی

مایا

غیر ممکن است که مایاها خودشان این سیستم را کشف کرده باشند چون بعضی از آنها نیازمند هزاران و بعضی حتی دهها هزار سال رصد کردن هستند.بنابراین روشنه که این دانش به وسیله ،خارجیهایی از بیرون به آنها بخشیده شده که با مایاها در ارتباط بوده اند .

احتمالاً جالبترین دستاورد نجومی مایاها درک آنها در زمینه تغییرات تدریجی محور زمین در فضاست که به آن “تقدم” می گویند روندی که بیش از ۲۶٫۰۰۰ سال زمان می برد تا کامل شود اما مایاها چگونه این رویدادها را برای زمانی چنین طولانی، بررسی کرده اند؟ آیا ممکن است که مایاها نیز همچون دانشمندان امروزی از دانش حرکات زمین در فضا برای بررسی زمان استفاده کرده باشند؟

اگر چنین بوده باشد این کار به چه منظوری بوده؟ مایاها برآورد زمان را با مشاهده و کشف حرکات خورشید و علاوه بر آن، ماه و ونوس و حتی بعضی مواقع ژوپیتر(مشتری) مریخ، زحل و بعضی از صورتهای فلکی دیگر به دست آورده بودند. با وجود آنکه بیشتر مردم، مصریان را به عنوان بهترین سازنده های اهرام می شناسند اما ۱۰ برابر هرمهای مصری را می توان در امریکای میانه دید اما چرا مایاها بسیاری از بناهای خود را بر مبنای دقیق همراستایی با خورشید، ماه و رخدادهای منظومه ای تنظیم کرده بودند؟

به نظر میرسه که نگران بودند ،اگر به این کار ادامه ندهند اتفاق بدی بیفتد.

اونها در مبدا پنجم تاریخ بودند و معتقد بودند که هر کدام از این دوره های تاریخی به یک بلا ختم خواهد شد و به نظر می رسه که انگار ناچار بودند آیینهاشون مناسبتهاشون و حتی بازیها و فعالیتهاشون رو هم با این رویدادهای طبیعی هماهنگ کنند چون در غیر اینصورت، یک اتفاق بدی رخ می داد.

و دوره تاریخی، نابهنگام می شد مایاها مطلقاً متقاعد شده بودند که زمان محدودی دارند چون ستاره ها نشان میدادند که خدایان چه زمانی بر میگردند و روشن هست که این یعنی خدایان از آسمان می آمدند .

اما مایاهای باستان کجا و از چه کسی ،ردیابی زمان را به وسیله حرکات اجرام سماوی ،منظومه خورشیدی و جهان ماورای آن آموخته بودند؟ آیا ممکن است که مایاهای باستان در حقیقت هم پیمان میهمانان فرازمینی شده باشند؟ ،نه فقط برای طرح ریزی آینده بلکه برای پایان کار جهان؟ شاید یک بررسی بیشتر از گاهشمار مشهور مایاها و آنچه که به آن روز “رستاخیز” می گویند، ضروری باشد

چند افسانه در دنیای مایاها وجود داره که مبین آن هست که تاریخ پایان گاهشمار مایایی در دسامبر ۲۰۱۲ در حقیقت ،”روزِ واقعه” خواهد بود گاهشمار را در ۲۰۱۲ یاد آور شده و درباره ۹ خدایی که به زمین خواهند آمد صحبت کرده اما هیچکس واقعاً نمی دونه این به چه معناست بعضیها معتقدند که این می تونه یک فاجعه باشه و بعضی هم می گویند که این می تونه طلوعی از یک دوران نوین باشه که ما در واقع به یک روش آگاهانه تر از حیات می رسیم اگر واقعیت این باشه که مایاها در تماس با فرازمینیها بوده باشند و حالا هم گاهشمارشان در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ به پایان می رسه این میتونه بازگشت خدایان باشه بازگشت فرازمینی هایی که …به زمین و به مایاها بر می گردند .

همونطور که قول داده اند با توجه به پیشرفته بودن گاهشمار مایایی آیا واقعاً ممکن است که مایاها توانسته باشند با دقت کامل ،روزِ دقیق نوعی رویداد زمینی را پیش بینی کرده باشند؟ آیا ممکن است که چنین رویدادی طلیعه دوره ای نوین در روشن بینی انسان باشد؟ یا ممکن است که پایانی باشد برای نوعِ بشر به شکل یک بلای روزِ رستاخیز؟ شاید تنها زمان، مبین آن باشد.

در پایان ممنون هستم که این مطلب را مطالعه فرمودید امیدوارم مفید واقع شده باشه برای اطلاعات بیشتر میتونید از تگ ها سایر مطالب رو بخونید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *